۱/۱۴/۱۳۸۹

زن در ایران

من این مقاله را از سایت گرفته ام نوشته شده توسط قیزیل بایان

اجتماع ایران جای مناسبی برای زنان نیست. همیشه مهر زن بودن همچون یک دشنام سایه‌وار زن را دنبال می کند در ایران زن را دغدغه‌های زیادی تهدید می کند مانند:محرومیت از تحصیل ،ازدواج اجباری،مشکلات مالی ،استعمار در داخل خانه و محیط کار،زور گویی شوهر ،پدر و برادر،تعصبات بیجا،محرومیت از آزادی ،ختنه کردن جسم و روح وفکراینهاوخیلی چیزهای دیگر که در این مقال نمی گنجند، دغدغه‌های زن در سرزمین مردان است، آنچه که شدیدتر از همه زن را در تسلط کامل مردان قرار داده است، برخی باورهای غلط به نام دین و قانون ایران است که هویت زن را ربوده و به تاراج برده است .

نگاه من به زن نگاه به یک انسان است و توقع من از جامعه و اطرافیانم این است که به زنانگی من به چشم انسان گونه نگاه کنند و دغدغه‌ی زنان کشور من هم اجتماعی است چرا که انها را همیشه با توجه به جنسیت‌شان قضاوت می کند تا با انسانیت‌شان .و هم رازهای درون انهاست که بیم از گفتن دارند چرا که هم دین ،مذهب و هم رسم و رسومات و هم اجتماع آنها را محکوم وانکار می کند و در واقع باید از این نادیدگی و انکار سخنها گفت.

به عنوان یک فمینیست سوسیالیست فکر می کنم راه بدست آوردن این هویت انسانی شعار دادن نیست آنهم درجامعه مردسالاری ما.ما هیچوقت نمی توانیم مردسالاری جامعه‌مان را کتمان کنیم این مسئله رسم و سنت چندین هزار ساله است ،که دریک شب نمی شود به آن رسیدگی کرد .با هیچ شعار دموکراسی آن را نمی توان از بین برد .اگر هویت طلبیم ،باید خود سرنخ را بدست بگیریم باید در مورد ارزشهایمان بدون ترس حرف بزنیم و یادمان باشد که ما یک انسان هستیم،یک الهه و یک خدا هستیم.به قول نسیمی که گفته من بو جهانه سیغمازام سیغار منه ایکی جهان) .قصد کوبیدن کسی را نداشته باشیم حق طلب باشیم و برای بدست آوردن آن تلاش کنیم، باید گاهی دل به دریا زد و این دل به دریا زدن زمانی امکان‌پذیرخواهد بود که آموخته باشیم و آموخته‌هایمان را توام با آگاهی به کار بریم.در مورد خودمان و دیگران دیدی وسیع‌تر داشته باشیم دیدی بازتر از چهاردیوار خانه‌مان و باور کنیم که این دید وسیع‌تر وبازتر نجات دهنده است تا شعار حق طلبی .و این دید گسترده و این آگاهی را هیچ کس به ما نمی دهد مگر خودمان و عشقی که به پیدا کردن هویت زنانگی‌مان داریم باید باور کنیم که جایگاه ما در گذشته این نبود گذشته را کمی مرور کنیم ؛در زمان انسانهای نخستین ،در جنگهای هشتصدساله صلیبیان ،درافسانه‌ های گذشتگان .جایگاه ما به خاطر اینکه ارزشهایمان نادیده گرفته شده افول کرده و باید تغییرکند.باید به این موضوع ایمان بیاوریم که که جایگاه ما قبل از دختر بودن،همسر بودن،مادر بودن انسان بودن است. باید به صدای درونمان گوش بدهیم و اجازه ندهیم کسی نابودش کند،چرا که زمانی که صدایمان خاموش شود ،خودمان نابود شده‌ایم.

پرداختن به موضوع زن در واقع حرف زدن در مورد یک موجود ناشناخته نیست .زن آنقدر شناخته شده است وبه نام او آنقدر شعارها داده‌اند که امروز مسئله زن ایران بیشتر به یک کلیشه تبدیل شده تا واقعیت.

در ایران به هر کجا نگاه کنیم زنانی را می بینیم که به بهانه مذهب با آنان بدرفتاری می شود و سرکوب می شوند وقانون این اعمال را موجه جلوه می دهد.آیا این وظیفه من به عنوان یک انسان نیست که اعتراض کنم ؟مرتجعین درایران (طالبان)میخواهند زنان را در زنجیر بیسوادی، همخوابگی ،لب حوض و یاکنارطشت لباس ویا در آشپزخانه اسیر و گرفتار سازند.در کشورما 35 میلیون زن زندگی می کند 56 درصد آنها قادر به خواندن و نوشتن نیستند .پس در چنین جامعه ای چگونه می توان مدرن بود و دم از صلح آرامش بشریت زد و خود را طرفدار حقوق بشر دانست؟ در حالیکه افکار ارتجاعی نیمی از جمعیت را کنار می گذارد آنهم جمعیتی که سازنده است.

هیچ نظری موجود نیست: