۱/۱۴/۱۳۸۹

دکتر براهنی: زبان مادری، زبان مقدسی است

بیش از ۱۰ سال است که روز ۲۱ فوریه‏ی هرسال از سوی سازمان ملل متحد و سازمان یونسکو به عنوان «روز جهانی زبان مادری» معرفی شده و همه ساله به این مناسبت، برنامه‏های گوناگونی در تاکید بر اهمیت زبان مادری برگزار می‏شود.


با این که حق آموزش و آموختن به زبان مادری، در ترکیب چند قومی و چند فرهنگی ایران، در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز به رسمیت شناخته شده است، اما ممنوعیت اجرای این حق سال‏ها است که به یکی از اعتراض‏های ایرانیان متعلق به اقوام و فرهنگ‏های گوناگون ایران که مایل‏اند به زبان مادری خود نیز آموزش ببینند و صحبت کنند، تبدیل شده است.

در همین رابطه، روز ۲۱ فوریه «بنیاد ایرانی- کانادایی زبان و فرهنگ آذربایجان» که شش سال پیش توسط چند تن از ایرانیان ترک زبان در کانادا تأسیس شد، یک جلسه‏ی سخنرانی در باره‏ی اهمیت زبان مادری، در سالن اجتماعات یکی از کتابخانه‏های شهر تورنتو برگزار کرد.

در این برنامه که با حضور بیش از ۱۰۰ تن از ایرانیان و به زبان فارسی برگزار شد، دکتر رضا براهنی نویسنده و شاعر، دکتر رضا مریدی نماینده‏ی ایرانی‏تبار پارلمان اونتاریو، دکتر فریدون رحمانی رییس «خانه‏ی کرد» در اونتاریو و دکتر عباس آزادیان روان‏درمان‏گر شناخته شده‏ی جامعه‏ی ایرانیان کانادا سخنرانی کردند.

Dr-Reza-Moridi-zamaneh.JPG
دکتر رضا مریدی؛ یکی از مؤسسین بنیاد زبان و فرهنگ آذربایجان

دکتر رضا مریدی که خود یکی از مؤسسین بنیاد زبان و فرهنگ آذربایجان است، ضمن اشاره به اهمیت توجه به زبان مادری و تاریخچه‏ی نام‏گذاری روز ۲۱ فوریه به نام روز جهانی زبان مادری، گفت:

«در تمام دنیا، کم‏تر از ۲۰۰ کشور عضو سازمان ملل متحد هستند. یعنی ما دردنیا ۲۰۰ کشور هستیم، در حالی که تقریبا ۶۰۰۰ زبان داریم. این نشان می‏دهد که هیچ کشوری در دنیا نیست که در آن فقط یک زبان صحبت بشود.

اگر مساله‏ی زبان بین ملت‏ها و ملیت‏ها حل نشود و ملیت‏ها زبان‏های هم‏دیگر را نپذیرند، این مساله تبدیل به یک تنش سیاسی در کشورهای مختلف می‏شود و صلح جهانی را به خطر می‏اندازد. در تاریخ دنیا جنگ‏های بسیاری بر مبنای همین اختلافات قومی و فرهنگی اتفاق افتاده است».

دکتر مریدی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت:

«امیدوارم در وطن عزیز ما ایران هم موضوع و معضل زبان هرچه زودتر حل شود. همه‏ی زبان‏ها آزاد شوند تا مردم ما با راحتی و آسایش بتوانند با هم راحت باشند و همه بتوانند زبان‏های دیگر را یاد بگیرند. گاهی وقت‏ها فکر می‏کنم چه خیانت بزرگی در وطن عزیز ما ایران به ما کرده‏اند؛ ما می‏توانستیم خیلی زبان‏ها را یاد بگیریم. مثلا برای خود من امکان داشته که بتوانم کردی یاد بگیرم و یا دوستان فارس ما می‏توانستند ترکی یاد بگیرند. اگر فضای قبولی زبان‏ها در ایران وجود داشت، هرکدام از ما می‏توانست پنج تا شش زبان را یاد بگیرد. این امکان را از ما دریغ کرده‏اند.

اما امیدوارم در آینده این موانع برطرف شود و مردم ایران عزیز ما، همه با هم و همگی نزدیک هم باشند؛ با مقبولیت زبان و آداب و رسوم هم‏دیگر».

ترجمه‏ی فارسی پیام خانم ایرنا بوکاوا، دبیرکل سازمان یونسکو، به مناسبت روز جهانی زبان مادری نیز برای شرکت کنندگان در این جلسه‏ی سخنرانی ارائه شد.

دبیرکل یونسکو در این پیام اشاره کرده که از ۱۰ سال پیش مراسم بزرگداشت روز جهانی مادری در مقر یونسکو برگزار می‏شود.

در این پیام تاکید شده که کارکردهای چند‏گانه و حیاتی زبان در عرصه‏های مختلفی هم‏چون فرهنگ، اقتصاد و آموزش سال‏ها است به اثبات رسیده است. اولین کلمات و هم‏چنین تفکرات فردی که اساس و شالوده‏ی تاریخ و فرهنگ است، از طریق زبان مادری ابراز می‏شود و لزوم تحصیل کودکان در مراحل اولیه‏ی آموزش به زبان مادری، امری شناخته شده است.

در پیام مدیرکل یونسکو هم‏چنین اشاره شده که مفهوم زبان مادری در حقیقت مکمل سیستم آموزشی چند زبانه‏ای است که یونسکو در تلاش برای ارتقاء و ترویج دست‏کم سه مهارت زبانی؛ یعنی زبان مادری، زبان ملی و گویش انجام می‏دهد.

Dr-Freydoon-Rahmani.JPG
دکتر فریدن رحمانی؛ جامعه‏شناس و رییس هیأت مدیریه‏ی «خانه‏ی کرد» در شهر تورنتو

«تکلم به زبان مادری عین حقوق بشر است و دموکراسی است»

در بخش بعدی این برنامه، دکتر فریدن رحمانی جامعه‏شناس و رییس هیأت مدیریه‏ی «خانه‏ی کرد» در شهر تورنتو، از دیدگاه جامعه‏شناختی به اهمیت زبان مادری پرداخت و زیر عنوان زبان مادری، دموکراسی و فرهنگ دموکراتیک گفت:

«پیوند میان دموکراسی و زبان را در دو بعد می‏توان بررسی کرد که به نظر من یکی از آن‏ها را می‏توان به عنوان بعد حقوقی و دیگری را بعد سیاسی− اجتماعی نام‏گذاری کرد.

از دیدگاه حقوقی اگر ما بپذیریم که زبان مادری یک حق است و انسان باید آن را به عنوان حق اولیه به‏کار ببرد و به زبان مادری‏اش تکلم کند و دموکراسی را هم به عنوان مجموعه‏ای از حقوق انسان و حقوق بشر که بنیان‏های اولیه‏ی دموکراسی را تشکیل می‏دهد، بنابراین تکلم به زبان مادری عین حقوق بشر است و دموکراسی است.

از دیدگاه سیاسی− اجتماعی، اگر ما بپذیریم دموکراسی عبارت است از مشارکت انسان‏ها در سرنوشت خودشان و در تصمیم‏گیری‏ها، می‏دانیم که اکثر حقوق‏دانان، جامعه‏شناسان و محققین معتقدند برای بالا بردن سطح دموکراسی باید سطح مشارکت سیاسی اجتماعی سیاسی را به طور آزاد و آگاهانه بالا ببریم، بنابراین این‏جا است که رابطه‏ی دموکراسی و زبان مادری مشخص می‏شود.

یعنی برای این که بتوانیم در جامعه‏ای مانند ایران، تمام آحاد ملی را در تعیین سرنوشت خودشان، در تصمیم‏‏گیری‏های سیاسی و آگاهی بخشی در مسائل سیاسی‏شان امکان‏پذیر کنیم، تنها راهش این است که امکان بحث‏های سیاسی اجتماعی مردم را به زبان اصلی و اولیه‏ای که راحت‏تر می‏توانند به آن تکلم کنند، فراهم کنیم».

Dr-Abbas-Azadian.JPG
دکتر عباس آزادیان، روان‏درمان‏گر شناخته شده‏ی جامعه‏ی ایرانیان کانادا - عکس‌ها؛ محمد تاج‌دولتی

«پنج تا شش هزار زبان در دنیا وجود دارد»

دکتر عباس آزادیان، روان‏درمان‏گر شناخته شده‏ی جامعه‏ی ایرانیان کانادا، سخنران دیگر جلسه بود که با زبانی ساده و ارائه‏ی مثال‏هایی ملموس، زیر عنوان شخصیت و دسترسی به زبان مادری و نقش و اهمیت آن، از نخستین هفته‏ها و ماه‏های زندگی کودک، سخنرانی کرد. دکتر عباس آزادیان گفت که:

«در حال حاضر حدود پنج تا شش هزار زبان در دنیا وجود دارند که ۹۰درصد این زبان‏ها در حال از بین رفتن هستند و حدود ۱۲ زبان هرسال در دنیا از بین می‏رود و از تعداد کل زبان‏هایی که در دنیا وجود دارد، ۲۰درصد تا ۵۰درصد آن‏ها مصرف روزانه ندارند.

وقتی تاثیر زبان‏ها را بر هم‏دیگر بررسی کردند، زبان انگلیسی به عنوان جانی و مقصر اصلی در نظر گرفته شد. ۹۰درصد زبان‏هایی که زبان انگلیسی در ارتباط با آن‏ها قرار می‏گیرد، در نهایت از بین می‏روند. زبان فرانسه زبان بسیار بهتر و ملایم‏تری از این لحاظ است. حدود ۵۰درصد زبان‏هایی که در ارتباط با زبان فرانسه قرار می‏گیرند، از بین می‏روند. در مورد زبان فارسی، آماری نداریم.

اما اصل مطلب این است که زبان‏ها از بین می‏روند. این مساله از لحاظ رشد شخصیت، رشد فرد و جایگاه فرد در اجتماع تاثیر می‏گذارد».

دکتر عباس آزادیان ضمن بررسی جامعی از تئوری‏های گوناگون در باره‏ی تاثیر زبان مادری در رشد شخصیت انسان، در پایان سخنرانی‏اش نتیجه‏گیری کرد:

«شخصیت انسان در زبان رشد می‏کند؛ شخصیت انسان در ارتباط عاطفی‏ای که با غیر ایجاد می‏شود رشد می‏کند؛ شخصیت انسان در معنایی که بین فرد و دیگران در محیط ایجاد می‏شود رشد می‏کند و بعد که دسترسی به زبان از بین می‏رود، آن معنا، درک از خود، درک از دیگران و درک از دنیا به‏هم می‏خورد و مشکلات روحی، مشکلات روانی و مشکلات شخصیتی ایجاد می‏کند.

به همین دلیل ضروری است که فرد به زبانی که با آن بزرگ شده و به زبان مادری خودش دسترسی داشته باشد و طبیعتا این نافی این مساله نیست که انسان زبان‏های دیگر را یاد بگیرد. انسان می‏تواند زبان‏های دیگر را یاد بگیرند.

بچه‏های زیر ۱۳ سال به صورت برق و باد می‏توانند زبان‏های دیگر را یاد بگیرند. حتی یکی از روان‏شناس‏ها ادعا می‏کرد بچه‏ی زیر یک ساله، اگر در محیط زبان‏های مختلف قرار بگیرد، به راحتی می‏تواند ۱۱ زبان را یاد بگیرد.

البته نمی‏دانم در این ادعا چقدر اغراق هست. مطالعه در این مورد و نظر قاطع دادن سخت است، ولی اصل مطلب این است که دسترسی به زبان مادری، برای رشد شخصیت فوق‏العاده اساسی و مهم است».

Dr-Reza-Baraheni-zamaneh.JPG
دکتر رضا براهنی، نویسنده، شاعر و رییس سابق «انجمن قلم کانادا»

دکتر رضا براهنی، نویسنده، شاعر و رییس سابق «انجمن قلم کانادا» یکی دیگر از سخنرانان این جلسه بود که با نگرشی تحلیلی− ادبی در بار‏ه‏ی اهمیت زبان مادری سخن گفت.

دکتر براهنی که در بسیاری از آثار ادبی خود، از گذشته تا کنون، بر اهمیت زبان مادری تاکید داشته است، در آغاز سخنرانی خود، با اشاره به یکی از آثارش در دهه‏ی ۱۳۴۰ خورشیدی گفت:

در سال ۴۲ یا ۴۳ شمسی، من از ترکیب دو کلمه استفاده کردم که بعداً در زندگی‏ام به عنوان نویسنده، نقش اساسی داشت؛ این دو کلمه عبارتند از «تاریخ مذکر». بعدها مقاله‏ای ۱۰۰ صفحه‏ای تحت عنوان تاریخ مذکر نوشتم که در نیمه‏ی دوم آن دهه، تحت عنوان «تاریخ مذکر، رساله‏ای در موجبات تشتت فرهنگ در ایران»، چاپ شد.

با وجود این که از تاریخ مذکر حرف می‏زدم، موضوع اصلی فقط این نبود که تاریخ مذکر چیست. به دلیل این که خود آن روشن بود و کلاً به صراحت می‏توان گفت که به هر تاریخی نگاه می‏کردیم، می‏دیدیم که مردانی در آن مدام نقش تعیین کننده پیدا می‏کنند و با هم گلاویز می‏شوند. همیشه در حال کشمکش با هم هستند. در واقع، صورت تاریخ را آرایش می‏دهند. طوری که انگار زنان یا فقط وسیله هستند یا حذف شده‏اند؛ و یا وسیله‏ی دیگری غیر از تاریخ ضرورت دارد تا نقش اساسی زنان برملا شود.

وقتی ما از کشمکش صرفاً مذکر تاریخ عبور می‏کنیم به سوی این که زن چه نقشی دارد، بی‏آنکه پذیرفته باشیم نقش اساسی و حتی اساسی‏تر با زن بوده، وارد دو حوزه می‏شویم؛ حوزه‏ی مادر و حوزه‏ی لذت.

در فاصله‏ی این دو حوزه، زبان قرار دارد. در آن فاصله ممکن است مادر را حذف کرده باشیم. یعنی زبان را حذف کرده باشیم. اما می‏دانیم که اگر مادر نبود، این زبان نبود. این ماجرا نبود و این لذت −حتی گاهی لذتی توأم با جدال بین مرگ و زندگی− هم نبود.

دکتر براهنی در ادامه‏ی بحث خود، با اشاره به داستان رستم و سهراب شاهنامه‏ی فردوسی، نبرد میان ایرانیان و تورانیان، زبان‏های متفاوت مردمان این دو کشور، رابطه‏ی رستم و تهمینه، به وجود آمدن سهراب و انتقال هویت و شخصیت رستم به فرزند او توسط مادرش با زبانی غیر از زبان فارسی، به اهمیت زبان مادری قهرمانان داستان رستم و سهراب اشاره کرد:

قصه به رغم غم‏انگیز بودن‏اش بسیار لذت‏بخش است. یک چیز بزرگ‏تر، یک روایت به‏مراتب مهم‏تر از خود رستم و سهراب بر آن حاکم است. ما از آن زبان، صرف زبان –تورانی و ایرانی‏اش فرقی نمی‏کند− لذت می‏بریم. در پشت سر این زبان و قصه‏ای که در این زبان روایت می‏شود، جدا از این که زبان متعلق به کدام قوم است، یک نفر دیگر هم ایستاده و او عبارت از آن کسی است که هم مادر رستم است و هم مادر سهراب.

این زبان، زبان صرف است. جدا از نوع آن، یعنی فارسی بودن آن یا تورانی بودن و یا ترکی بودن آن؛ و آن این است که این زبان را به فردوسی، به رستم، به سهراب و به هر شاعر دیگری، او یاد داده است و این آن زبان است که هر مادری به هر فرزندی و هر فرزندی از هر قوم و قبیله‏ای می‏آموزد. که بدون آن آموختن که آموختنی است توأم با عشق و لذت، این روایت به آن صورت که بیان شده، بیان نمی‏شد.

این زبان جدا از فارسی بودن آن و یا اگر یک ترک آن را می‏نوشت، جدا از ترکی بودن آن، زبانی است که به رغم بیان مصیبت، در یک جای غریبی با خواننده و شنونده رابطه برقرار می‏کند. یعنی زبان، صرف زبان، جدا از ماهیت و نوع آن، از جایی برخاسته که زبان مادر است. این شهوت و لذت زبان مادر است که به وسیله‏ی فردوسی به ما منتقل می‏شود.

دکتر براهنی در ادامه‏ی سخنان خود، در باره ابداع دو واژه‏ی «زبانیت» و «اُمییت» توسط خود او و مفاهیمی که این دو کلمه در شناخت ادبی و اهمیت زبان ایفا می‏کنند بحث کرد. دکتر براهنی در پی تحلیل ادبی خود در باره‏ی اهمیت زبان و به ‏ویژه زبان مادری، با اشاره‏های تاریخی− مذهبی، روی سخن‏اش را به سوی رهبران کنونی ایران که به گفته‏ی وی مانع آموزش زبان مادری بخشی از جمعیت ایران می‏شوند گرفت و اظهار داشت:

می‏خواهم علناً بگویم که اگر آقایانی که امروز زبان مادری آدم‏ها را قدغن می‏کنند، بدانند که اگر در دوران پیدایش اسلام و دوران نبوت پیامبر، عده‏ای زبان عربی را قدغن می‏کردند، چه بسا که هزارجور گرفتاری پیش می‏آمد. یعنی غرض‏ام این است که زبان مادر، زبان مقدسی است. نه به معنای آن که زبان الهیات است و نه به معنای این که فقط زبان خداست، بلکه زبان این بندگان سراپا تقصیر هم هست.

هرچند عصر پیامبری سرآمده و پیامبر اسلام هم خاتم نبیین است، اما پایان زبان مادری و پایان زبان‏ها نیامده است. تصور کنید که در شبه‏جزیره‏ی عربستان، یک عده آدم زبان نفهم در عصر پیامبر حکومت می‏کردند و زبان عربی را از بیخ و بُن می‏کندند و نمی‏گذاشتند که گفته‏ها از زبان پیامبر مکتوب شود.

درست است که این قیاس مع‏الفارق است و هیچ زبانی نباید با زبان قران و هیچ کتابی نباید با خود قران مقایسه شود و به صراحت می‏گویم که از نظر خود من، قران یکی از تاثیرگذارترین کتاب‏ها بر میلیون‏ها انسان در سراسر گیتی بوده و بر ادبیات جهان، به‏ویژه ادبیات عرب و ترک و فارس و دهها جا و زبان دیگر تاثیر گذاشته و در این هم تردیدی نیست.

در واقع چندین کُرور انسان بر این نکته صحه گذاشته‏اند که یکی از مؤثرترین کتاب‏ها در فرهنگ جهان، به ویژه فرهنگ نیمی از آسیا و آفریقا خود قران بوده است.

اگر چه قیاس مع‏الفارق است، اما فرض کنید که ناگهان در عصر پیامبر یک نفر پیدا می‏شد و زبان عربی را قدغن می‏کرد. به صراحت می‏گویم که جامعه‏ی جهانی، دست‏کم از کتابی که یکی از تاثیرگذارترین کتاب‏های جهان است محروم می‏شد. کم‏ترین‏اش این است که این همه مقاله و فلسفه و فرهنگ در سایه‏ی آن به وجود نمی‏آمد.

Dr-Reza-Baraheni-zamaneh2.jpeg
دکتر رضا براهنی؛ عکس‌ها محمد تاج‌دولتی، زمانه

«چرا یادگیری زبان مادری را خیانت به کشور می‌شمارید؟»

رییس سابق انجمن قلم کانادا در پایان سخنان خود گفت:

تنها پیامبران نیستند که به قوم و قبیله و زبان مادری خود مبعوث شده‏اند. هرچند عصر بعثت به‏پایان آمده، اما تصور کنید که پدر مولانای بزرگ او را از بلخ با عبور از سراسر ایران آن زمان و بخش اعظم کشورهای عربی و ترکیه‏ی آن زمان عبور نمی‏داد و نهایتاً مولوی در قونیه رحل اقامت نمی‏افکند و در محلی که همه ترک‏نشین و ترک بودند، زبان فارسی قدغن می‏شد.

یا در فارس که مدت‏ها ترکان بر آن حکومت کردند، زبان فارسی را قدغن می‏کردند، آیا سعدی و حافظی در کار می‏بود؟ و اگر سلطان محمود می‏خواست زبان مادری خود را در سراسر خطه‏ی ایران حاکم کند، شما شعر خراسانی داشتید؟

ممکن است با این بزرگان دین و شعر و فلسفه بخت یار بوده است و یا هرچیز… آیا در عصر ما که جهان داعیه‏ی دمکراسی دارد، می‏توان پذیرفت که دوسوم جمعیت کشور ایران به زبان‏های مادری دیگری زاده شوند، اما فقط یک زبان رسمی شناخته شود؟...

مادر با زبان خود با بچه حرف می‏زند و بچه باید با زبان مادری خود با جهان روبرو شود. کشف زبان، کشف عطوفت و مهربانی مادر است. اُمییت را – که لغت‏نامه‏ی دهخدا هم ندارد− من به این معنا به‏کار می‏گیرم.

زبان مادر را من اساس رسوخ زبان به طور کلی در ذهن بشر می‏دانم. بوی زبان و بوی مادر در واقع همان بوی شیر مادر است...

شما زبان زن را تعطیل کرده‏اید؛ یعنی دوسوم زنان کشور زبان مادری‏شان فارسی نیست و شما مجبور می‏کنید که فرزندان آنان پس از درس خواندن، با آنان بیگانه شوند. چرا باید آنان غبطه‏ی اهالی آن سوی مرز را بخورند؟ و چرا زبان زن را که زبان مادری این همه دختر و پسر کشور است، مخفی نگه داشته‏اید؟ چرا یادگیری زبان‏های مادری و اشاعه‏ی آن‏ها را جز در مورد زبان فارسی، خیانت به کشور، به سرزمین آبا و اجدادی همه‏ی آدم‏ها می‏شمارید؟

آخر این چه فرهنگستانی است درست کرده‏اید که در آن چهار پنج نفر عضو آذربایجانی هم داریم که اتفاقا با لهجه‏ی شیرین ‏آذربایجانی فارسی حرف می‏زنند، ولی اجازه نمی‏دهید در آن‏جا هم ترکی حرف بزنند؟ تصور کنید که چهار پنج نفر از اعضای همین فرهنگستانی که آقای خامنه‏ای رییس آن است، اجازه ندارند در آن‏جا زبان مادری‏شان را به کار ببرند و یا زبان پدری خود آقای خامنه‏ای را!

هیچ نظری موجود نیست: