بیش از ۱۰ سال است که روز ۲۱ فوریهی هرسال از سوی سازمان ملل متحد و سازمان یونسکو به عنوان «روز جهانی زبان مادری» معرفی شده و همه ساله به این مناسبت، برنامههای گوناگونی در تاکید بر اهمیت زبان مادری برگزار میشود.
با این که حق آموزش و آموختن به زبان مادری، در ترکیب چند قومی و چند فرهنگی ایران، در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز به رسمیت شناخته شده است، اما ممنوعیت اجرای این حق سالها است که به یکی از اعتراضهای ایرانیان متعلق به اقوام و فرهنگهای گوناگون ایران که مایلاند به زبان مادری خود نیز آموزش ببینند و صحبت کنند، تبدیل شده است.
در همین رابطه، روز ۲۱ فوریه «بنیاد ایرانی- کانادایی زبان و فرهنگ آذربایجان» که شش سال پیش توسط چند تن از ایرانیان ترک زبان در کانادا تأسیس شد، یک جلسهی سخنرانی در بارهی اهمیت زبان مادری، در سالن اجتماعات یکی از کتابخانههای شهر تورنتو برگزار کرد.
در این برنامه که با حضور بیش از ۱۰۰ تن از ایرانیان و به زبان فارسی برگزار شد، دکتر رضا براهنی نویسنده و شاعر، دکتر رضا مریدی نمایندهی ایرانیتبار پارلمان اونتاریو، دکتر فریدون رحمانی رییس «خانهی کرد» در اونتاریو و دکتر عباس آزادیان رواندرمانگر شناخته شدهی جامعهی ایرانیان کانادا سخنرانی کردند.
دکتر رضا مریدی؛ یکی از مؤسسین بنیاد زبان و فرهنگ آذربایجان
دکتر رضا مریدی که خود یکی از مؤسسین بنیاد زبان و فرهنگ آذربایجان است، ضمن اشاره به اهمیت توجه به زبان مادری و تاریخچهی نامگذاری روز ۲۱ فوریه به نام روز جهانی زبان مادری، گفت:
«در تمام دنیا، کمتر از ۲۰۰ کشور عضو سازمان ملل متحد هستند. یعنی ما دردنیا ۲۰۰ کشور هستیم، در حالی که تقریبا ۶۰۰۰ زبان داریم. این نشان میدهد که هیچ کشوری در دنیا نیست که در آن فقط یک زبان صحبت بشود.
اگر مسالهی زبان بین ملتها و ملیتها حل نشود و ملیتها زبانهای همدیگر را نپذیرند، این مساله تبدیل به یک تنش سیاسی در کشورهای مختلف میشود و صلح جهانی را به خطر میاندازد. در تاریخ دنیا جنگهای بسیاری بر مبنای همین اختلافات قومی و فرهنگی اتفاق افتاده است».
دکتر مریدی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت:
«امیدوارم در وطن عزیز ما ایران هم موضوع و معضل زبان هرچه زودتر حل شود. همهی زبانها آزاد شوند تا مردم ما با راحتی و آسایش بتوانند با هم راحت باشند و همه بتوانند زبانهای دیگر را یاد بگیرند. گاهی وقتها فکر میکنم چه خیانت بزرگی در وطن عزیز ما ایران به ما کردهاند؛ ما میتوانستیم خیلی زبانها را یاد بگیریم. مثلا برای خود من امکان داشته که بتوانم کردی یاد بگیرم و یا دوستان فارس ما میتوانستند ترکی یاد بگیرند. اگر فضای قبولی زبانها در ایران وجود داشت، هرکدام از ما میتوانست پنج تا شش زبان را یاد بگیرد. این امکان را از ما دریغ کردهاند.
اما امیدوارم در آینده این موانع برطرف شود و مردم ایران عزیز ما، همه با هم و همگی نزدیک هم باشند؛ با مقبولیت زبان و آداب و رسوم همدیگر».
ترجمهی فارسی پیام خانم ایرنا بوکاوا، دبیرکل سازمان یونسکو، به مناسبت روز جهانی زبان مادری نیز برای شرکت کنندگان در این جلسهی سخنرانی ارائه شد.
دبیرکل یونسکو در این پیام اشاره کرده که از ۱۰ سال پیش مراسم بزرگداشت روز جهانی مادری در مقر یونسکو برگزار میشود.
در این پیام تاکید شده که کارکردهای چندگانه و حیاتی زبان در عرصههای مختلفی همچون فرهنگ، اقتصاد و آموزش سالها است به اثبات رسیده است. اولین کلمات و همچنین تفکرات فردی که اساس و شالودهی تاریخ و فرهنگ است، از طریق زبان مادری ابراز میشود و لزوم تحصیل کودکان در مراحل اولیهی آموزش به زبان مادری، امری شناخته شده است.
در پیام مدیرکل یونسکو همچنین اشاره شده که مفهوم زبان مادری در حقیقت مکمل سیستم آموزشی چند زبانهای است که یونسکو در تلاش برای ارتقاء و ترویج دستکم سه مهارت زبانی؛ یعنی زبان مادری، زبان ملی و گویش انجام میدهد.
دکتر فریدن رحمانی؛ جامعهشناس و رییس هیأت مدیریهی «خانهی کرد» در شهر تورنتو
«تکلم به زبان مادری عین حقوق بشر است و دموکراسی است»
در بخش بعدی این برنامه، دکتر فریدن رحمانی جامعهشناس و رییس هیأت مدیریهی «خانهی کرد» در شهر تورنتو، از دیدگاه جامعهشناختی به اهمیت زبان مادری پرداخت و زیر عنوان زبان مادری، دموکراسی و فرهنگ دموکراتیک گفت:
«پیوند میان دموکراسی و زبان را در دو بعد میتوان بررسی کرد که به نظر من یکی از آنها را میتوان به عنوان بعد حقوقی و دیگری را بعد سیاسی− اجتماعی نامگذاری کرد.
از دیدگاه حقوقی اگر ما بپذیریم که زبان مادری یک حق است و انسان باید آن را به عنوان حق اولیه بهکار ببرد و به زبان مادریاش تکلم کند و دموکراسی را هم به عنوان مجموعهای از حقوق انسان و حقوق بشر که بنیانهای اولیهی دموکراسی را تشکیل میدهد، بنابراین تکلم به زبان مادری عین حقوق بشر است و دموکراسی است.
از دیدگاه سیاسی− اجتماعی، اگر ما بپذیریم دموکراسی عبارت است از مشارکت انسانها در سرنوشت خودشان و در تصمیمگیریها، میدانیم که اکثر حقوقدانان، جامعهشناسان و محققین معتقدند برای بالا بردن سطح دموکراسی باید سطح مشارکت سیاسی اجتماعی سیاسی را به طور آزاد و آگاهانه بالا ببریم، بنابراین اینجا است که رابطهی دموکراسی و زبان مادری مشخص میشود.
یعنی برای این که بتوانیم در جامعهای مانند ایران، تمام آحاد ملی را در تعیین سرنوشت خودشان، در تصمیمگیریهای سیاسی و آگاهی بخشی در مسائل سیاسیشان امکانپذیر کنیم، تنها راهش این است که امکان بحثهای سیاسی اجتماعی مردم را به زبان اصلی و اولیهای که راحتتر میتوانند به آن تکلم کنند، فراهم کنیم».
دکتر عباس آزادیان، رواندرمانگر شناخته شدهی جامعهی ایرانیان کانادا - عکسها؛ محمد تاجدولتی
«پنج تا شش هزار زبان در دنیا وجود دارد»
دکتر عباس آزادیان، رواندرمانگر شناخته شدهی جامعهی ایرانیان کانادا، سخنران دیگر جلسه بود که با زبانی ساده و ارائهی مثالهایی ملموس، زیر عنوان شخصیت و دسترسی به زبان مادری و نقش و اهمیت آن، از نخستین هفتهها و ماههای زندگی کودک، سخنرانی کرد. دکتر عباس آزادیان گفت که:
«در حال حاضر حدود پنج تا شش هزار زبان در دنیا وجود دارند که ۹۰درصد این زبانها در حال از بین رفتن هستند و حدود ۱۲ زبان هرسال در دنیا از بین میرود و از تعداد کل زبانهایی که در دنیا وجود دارد، ۲۰درصد تا ۵۰درصد آنها مصرف روزانه ندارند.
وقتی تاثیر زبانها را بر همدیگر بررسی کردند، زبان انگلیسی به عنوان جانی و مقصر اصلی در نظر گرفته شد. ۹۰درصد زبانهایی که زبان انگلیسی در ارتباط با آنها قرار میگیرد، در نهایت از بین میروند. زبان فرانسه زبان بسیار بهتر و ملایمتری از این لحاظ است. حدود ۵۰درصد زبانهایی که در ارتباط با زبان فرانسه قرار میگیرند، از بین میروند. در مورد زبان فارسی، آماری نداریم.
اما اصل مطلب این است که زبانها از بین میروند. این مساله از لحاظ رشد شخصیت، رشد فرد و جایگاه فرد در اجتماع تاثیر میگذارد».
دکتر عباس آزادیان ضمن بررسی جامعی از تئوریهای گوناگون در بارهی تاثیر زبان مادری در رشد شخصیت انسان، در پایان سخنرانیاش نتیجهگیری کرد:
«شخصیت انسان در زبان رشد میکند؛ شخصیت انسان در ارتباط عاطفیای که با غیر ایجاد میشود رشد میکند؛ شخصیت انسان در معنایی که بین فرد و دیگران در محیط ایجاد میشود رشد میکند و بعد که دسترسی به زبان از بین میرود، آن معنا، درک از خود، درک از دیگران و درک از دنیا بههم میخورد و مشکلات روحی، مشکلات روانی و مشکلات شخصیتی ایجاد میکند.
به همین دلیل ضروری است که فرد به زبانی که با آن بزرگ شده و به زبان مادری خودش دسترسی داشته باشد و طبیعتا این نافی این مساله نیست که انسان زبانهای دیگر را یاد بگیرد. انسان میتواند زبانهای دیگر را یاد بگیرند.
بچههای زیر ۱۳ سال به صورت برق و باد میتوانند زبانهای دیگر را یاد بگیرند. حتی یکی از روانشناسها ادعا میکرد بچهی زیر یک ساله، اگر در محیط زبانهای مختلف قرار بگیرد، به راحتی میتواند ۱۱ زبان را یاد بگیرد.
البته نمیدانم در این ادعا چقدر اغراق هست. مطالعه در این مورد و نظر قاطع دادن سخت است، ولی اصل مطلب این است که دسترسی به زبان مادری، برای رشد شخصیت فوقالعاده اساسی و مهم است».
دکتر رضا براهنی، نویسنده، شاعر و رییس سابق «انجمن قلم کانادا»
دکتر رضا براهنی، نویسنده، شاعر و رییس سابق «انجمن قلم کانادا» یکی دیگر از سخنرانان این جلسه بود که با نگرشی تحلیلی− ادبی در بارهی اهمیت زبان مادری سخن گفت.
دکتر براهنی که در بسیاری از آثار ادبی خود، از گذشته تا کنون، بر اهمیت زبان مادری تاکید داشته است، در آغاز سخنرانی خود، با اشاره به یکی از آثارش در دههی ۱۳۴۰ خورشیدی گفت:
در سال ۴۲ یا ۴۳ شمسی، من از ترکیب دو کلمه استفاده کردم که بعداً در زندگیام به عنوان نویسنده، نقش اساسی داشت؛ این دو کلمه عبارتند از «تاریخ مذکر». بعدها مقالهای ۱۰۰ صفحهای تحت عنوان تاریخ مذکر نوشتم که در نیمهی دوم آن دهه، تحت عنوان «تاریخ مذکر، رسالهای در موجبات تشتت فرهنگ در ایران»، چاپ شد.
با وجود این که از تاریخ مذکر حرف میزدم، موضوع اصلی فقط این نبود که تاریخ مذکر چیست. به دلیل این که خود آن روشن بود و کلاً به صراحت میتوان گفت که به هر تاریخی نگاه میکردیم، میدیدیم که مردانی در آن مدام نقش تعیین کننده پیدا میکنند و با هم گلاویز میشوند. همیشه در حال کشمکش با هم هستند. در واقع، صورت تاریخ را آرایش میدهند. طوری که انگار زنان یا فقط وسیله هستند یا حذف شدهاند؛ و یا وسیلهی دیگری غیر از تاریخ ضرورت دارد تا نقش اساسی زنان برملا شود.
وقتی ما از کشمکش صرفاً مذکر تاریخ عبور میکنیم به سوی این که زن چه نقشی دارد، بیآنکه پذیرفته باشیم نقش اساسی و حتی اساسیتر با زن بوده، وارد دو حوزه میشویم؛ حوزهی مادر و حوزهی لذت.
در فاصلهی این دو حوزه، زبان قرار دارد. در آن فاصله ممکن است مادر را حذف کرده باشیم. یعنی زبان را حذف کرده باشیم. اما میدانیم که اگر مادر نبود، این زبان نبود. این ماجرا نبود و این لذت −حتی گاهی لذتی توأم با جدال بین مرگ و زندگی− هم نبود.
دکتر براهنی در ادامهی بحث خود، با اشاره به داستان رستم و سهراب شاهنامهی فردوسی، نبرد میان ایرانیان و تورانیان، زبانهای متفاوت مردمان این دو کشور، رابطهی رستم و تهمینه، به وجود آمدن سهراب و انتقال هویت و شخصیت رستم به فرزند او توسط مادرش با زبانی غیر از زبان فارسی، به اهمیت زبان مادری قهرمانان داستان رستم و سهراب اشاره کرد:
قصه به رغم غمانگیز بودناش بسیار لذتبخش است. یک چیز بزرگتر، یک روایت بهمراتب مهمتر از خود رستم و سهراب بر آن حاکم است. ما از آن زبان، صرف زبان –تورانی و ایرانیاش فرقی نمیکند− لذت میبریم. در پشت سر این زبان و قصهای که در این زبان روایت میشود، جدا از این که زبان متعلق به کدام قوم است، یک نفر دیگر هم ایستاده و او عبارت از آن کسی است که هم مادر رستم است و هم مادر سهراب.
این زبان، زبان صرف است. جدا از نوع آن، یعنی فارسی بودن آن یا تورانی بودن و یا ترکی بودن آن؛ و آن این است که این زبان را به فردوسی، به رستم، به سهراب و به هر شاعر دیگری، او یاد داده است و این آن زبان است که هر مادری به هر فرزندی و هر فرزندی از هر قوم و قبیلهای میآموزد. که بدون آن آموختن که آموختنی است توأم با عشق و لذت، این روایت به آن صورت که بیان شده، بیان نمیشد.
این زبان جدا از فارسی بودن آن و یا اگر یک ترک آن را مینوشت، جدا از ترکی بودن آن، زبانی است که به رغم بیان مصیبت، در یک جای غریبی با خواننده و شنونده رابطه برقرار میکند. یعنی زبان، صرف زبان، جدا از ماهیت و نوع آن، از جایی برخاسته که زبان مادر است. این شهوت و لذت زبان مادر است که به وسیلهی فردوسی به ما منتقل میشود.
دکتر براهنی در ادامهی سخنان خود، در باره ابداع دو واژهی «زبانیت» و «اُمییت» توسط خود او و مفاهیمی که این دو کلمه در شناخت ادبی و اهمیت زبان ایفا میکنند بحث کرد. دکتر براهنی در پی تحلیل ادبی خود در بارهی اهمیت زبان و به ویژه زبان مادری، با اشارههای تاریخی− مذهبی، روی سخناش را به سوی رهبران کنونی ایران که به گفتهی وی مانع آموزش زبان مادری بخشی از جمعیت ایران میشوند گرفت و اظهار داشت:
میخواهم علناً بگویم که اگر آقایانی که امروز زبان مادری آدمها را قدغن میکنند، بدانند که اگر در دوران پیدایش اسلام و دوران نبوت پیامبر، عدهای زبان عربی را قدغن میکردند، چه بسا که هزارجور گرفتاری پیش میآمد. یعنی غرضام این است که زبان مادر، زبان مقدسی است. نه به معنای آن که زبان الهیات است و نه به معنای این که فقط زبان خداست، بلکه زبان این بندگان سراپا تقصیر هم هست.
هرچند عصر پیامبری سرآمده و پیامبر اسلام هم خاتم نبیین است، اما پایان زبان مادری و پایان زبانها نیامده است. تصور کنید که در شبهجزیرهی عربستان، یک عده آدم زبان نفهم در عصر پیامبر حکومت میکردند و زبان عربی را از بیخ و بُن میکندند و نمیگذاشتند که گفتهها از زبان پیامبر مکتوب شود.
درست است که این قیاس معالفارق است و هیچ زبانی نباید با زبان قران و هیچ کتابی نباید با خود قران مقایسه شود و به صراحت میگویم که از نظر خود من، قران یکی از تاثیرگذارترین کتابها بر میلیونها انسان در سراسر گیتی بوده و بر ادبیات جهان، بهویژه ادبیات عرب و ترک و فارس و دهها جا و زبان دیگر تاثیر گذاشته و در این هم تردیدی نیست.
در واقع چندین کُرور انسان بر این نکته صحه گذاشتهاند که یکی از مؤثرترین کتابها در فرهنگ جهان، به ویژه فرهنگ نیمی از آسیا و آفریقا خود قران بوده است.
اگر چه قیاس معالفارق است، اما فرض کنید که ناگهان در عصر پیامبر یک نفر پیدا میشد و زبان عربی را قدغن میکرد. به صراحت میگویم که جامعهی جهانی، دستکم از کتابی که یکی از تاثیرگذارترین کتابهای جهان است محروم میشد. کمتریناش این است که این همه مقاله و فلسفه و فرهنگ در سایهی آن به وجود نمیآمد.
دکتر رضا براهنی؛ عکسها محمد تاجدولتی، زمانه
«چرا یادگیری زبان مادری را خیانت به کشور میشمارید؟»
رییس سابق انجمن قلم کانادا در پایان سخنان خود گفت:
تنها پیامبران نیستند که به قوم و قبیله و زبان مادری خود مبعوث شدهاند. هرچند عصر بعثت بهپایان آمده، اما تصور کنید که پدر مولانای بزرگ او را از بلخ با عبور از سراسر ایران آن زمان و بخش اعظم کشورهای عربی و ترکیهی آن زمان عبور نمیداد و نهایتاً مولوی در قونیه رحل اقامت نمیافکند و در محلی که همه ترکنشین و ترک بودند، زبان فارسی قدغن میشد.
یا در فارس که مدتها ترکان بر آن حکومت کردند، زبان فارسی را قدغن میکردند، آیا سعدی و حافظی در کار میبود؟ و اگر سلطان محمود میخواست زبان مادری خود را در سراسر خطهی ایران حاکم کند، شما شعر خراسانی داشتید؟
ممکن است با این بزرگان دین و شعر و فلسفه بخت یار بوده است و یا هرچیز… آیا در عصر ما که جهان داعیهی دمکراسی دارد، میتوان پذیرفت که دوسوم جمعیت کشور ایران به زبانهای مادری دیگری زاده شوند، اما فقط یک زبان رسمی شناخته شود؟...
مادر با زبان خود با بچه حرف میزند و بچه باید با زبان مادری خود با جهان روبرو شود. کشف زبان، کشف عطوفت و مهربانی مادر است. اُمییت را – که لغتنامهی دهخدا هم ندارد− من به این معنا بهکار میگیرم.
زبان مادر را من اساس رسوخ زبان به طور کلی در ذهن بشر میدانم. بوی زبان و بوی مادر در واقع همان بوی شیر مادر است...
شما زبان زن را تعطیل کردهاید؛ یعنی دوسوم زنان کشور زبان مادریشان فارسی نیست و شما مجبور میکنید که فرزندان آنان پس از درس خواندن، با آنان بیگانه شوند. چرا باید آنان غبطهی اهالی آن سوی مرز را بخورند؟ و چرا زبان زن را که زبان مادری این همه دختر و پسر کشور است، مخفی نگه داشتهاید؟ چرا یادگیری زبانهای مادری و اشاعهی آنها را جز در مورد زبان فارسی، خیانت به کشور، به سرزمین آبا و اجدادی همهی آدمها میشمارید؟
آخر این چه فرهنگستانی است درست کردهاید که در آن چهار پنج نفر عضو آذربایجانی هم داریم که اتفاقا با لهجهی شیرین آذربایجانی فارسی حرف میزنند، ولی اجازه نمیدهید در آنجا هم ترکی حرف بزنند؟ تصور کنید که چهار پنج نفر از اعضای همین فرهنگستانی که آقای خامنهای رییس آن است، اجازه ندارند در آنجا زبان مادریشان را به کار ببرند و یا زبان پدری خود آقای خامنهای را!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر