۱/۱۴/۱۳۸۹

رسانه ملی وآذربایجان

فیلم می گه) که حتی برخلافبیژن قالپاق که اوهم لات بود ولی فارس زبان بودو ان دختر شیمیایی رابغل کرده و نجات می دهد گویا همه خوبند وکار خیر در این داستان می کنند جز اقای بایرام و پسر معتادکه مسخره های داستاندو هیچ کاری جز خیانت و لودگی ... کار دیگری نکردند گویا داستان می خواست بگویید زبان ترکی متعلق به نسل گذشته ویا افراد بی سواد وجاهل است وجایز نیست که فرزندان به زیان ترکی تکلم کنند ویا حتی نباید لهجه ایی داشته باشند البته لهجه داشتنه آدما بد نیست مثل اون شیخ شیرازی که در مجید اقا تحول ایجاد می کنه البته با لهجه شیرین شیرازی! البته یادم نره که بگم خدا ر حمت کنه شهدای آذربایجان رو (باکری تجلایی و...)

حالا بگذریم ! گذشتیم اما باز هم....

البته این ذره ای از هنر کارگردانان متعهدو خوش ذوق و... کشور عزیزما ن است

یا فیلم صفر درجه مرزی دستش درد نکنه این فیلم زیبا هم دارای پیام های زیبایی بود همچون اگه جمعییت بعضی هارو ضربدر 4کنی باز هم نصف بعضی ها نمی شن ویامردم شمال رود آراز گرسنه هستند و تا حدودی وحشی .. شاید راست می گن باکو شهر موسیقی وهنر نیست!

بگذریم گویا من خیلی سیاه دارم می بینم اما باید بگویم که من نه سیاه می بینم ونه مثل بعضی ها سفید سفید! دیگر نمی دانم چند تا مثال بزنم که شما باور کنید که من سیاه نمی بینم پس باز می گویم فیلم زیبا وتاثیرگذار!"تکم چی"

قصه ء داستان از این جا شروع می شه که دختریآذربایجانی به نام آلما در دانشكده هنر تهران مشغول تحصیل است. او از ترك بودنش خجالت می كشد و همیشه كتمان می كند. تا این جای فیلم واقعیت تلخ، انسان مسخ شده آذربایجانی است. انسانی كه هیچ چیز از فرهنگ و هویت خود نمی داند، یعنی اجازه نمی دهند كه بداند وقتی كه افراد بی فرهنگ تر از او مسخره اش می كنند چیزی برای اثبات هویتش ندارد، این خجالت و فرار از خویشتن را درونی می سازد.

پدر آلما برای كار به تهران می آید پدر ریش سفیدآلما برای كار آواره تهران می شود. اماحضور پدر باعث سر افكندگی آلما در پیش دوستانش می شود. پدر كه تكم چی زادگاه خود است، در قهوه خانه مشغول اجرای این رسم اساطیری آذربایجان می شود. البته الما به پدر متذکر میدهد که این جان تهران است ونباید به زبان ابا واجادیش با او صحبت کند آلما به این دلیل كه پدرش باعث آبرو ریزی است با او دعوا می كند و پدر به وطن باز می گردد، البته باز مثل فیلم های دیگر همه بی سواد ویا کند زهن و بی ایمان نیستند در این میان حاج خانم (رئیس انجمن خیریه) و بانوی پیر مهربانی كه آلما از او نگهداری می كند فارس است و آراز و حیدر (مخابراتچی ترك) عقب مانده ذهنی هستند. بانوی پیر با وجود بیماری باز هم به زیارت می رود، ولی پدر آلما به خاطر كار، جشن مبعوث رسول را رها می سازد!.

هنگامیكه استاد نقاشی از آلما می پرسد«شما ترك هستید؟» همه هم كلاسی ها می خندند و استاد دوباره می گویید ببخشید شما آذری هستید؟ و حكایت همیشگی ترك و آذری تكرار می شود. بجا بود استادی كه از فرهنگ بومی صحبت می كرد، جمله ای در ملامت هم كلاسهای بی فرهنگ آلما می گفت این فیلم هم همانند ده ها فیلم دیگر سهوا مردم اذربایجان را بی فرهنگ و... دانسته مطمئن باشید! ولازم به ذکرکه اسم هایی چون بایرام ,اصلان,الما آرازو... شخصیت وهویت مناسبی ندارند! وبه مخاطب القا می کند که ازاین گونه اسم ها بپرهیزند

هیچ نظری موجود نیست: