۱/۱۲/۱۳۸۹

مبارزه اي که شروع ميشود را بايد جدي گرفت

اين افراد سرشناس در محافل خودي به قدري در روياهاي کاذب خود غوطه ورند که گمان شاهد بودن يک اقدام منطقي از آنها امري عبث مينمايد. هرچند تا کنون به خيال خود توانسته اند لجام امور را در دست نگهدارند!

اسم نميبرم٫ ولي ميبينيم که خيلي از شوونيستهاي يک آتشه (دو آتشه ها هنوز در هپروت سير ميکنند و قصد پائين آمدن ندارند) آهسته آهسته اقدام به برخي مصاحبه ها و مغالطه ها! ميپردازند. از سرکردگان احزاب دايناسوري عهد حجري تا نمايندگان گروهکهاي تروريستي سابق و دموکرات فعلي! از روزنامه نگاران دوزاري تا مقاله نويسان مزدبگير! از خودباختگان ناآگاه تا شعاردهندگان پوشالي٫ همه و همه در تلاشند تا سونامي برخاسته از سوي ملتهاي تحت ستم را به نفع خود تعبير٫ اگر شد تحريف و اگر مجالش يافتند مصادره نمايند!

به هر حال٫ پيروزي در زمينه مبارزات ملي يک روزه و دو شبه به دست نميايند. همين که پس از دهها سال٫ بالاخره عده اي سرشناس از جبهه دشمن٫ به وجود غير فارسهاي تحت ظلم و ستم در خانه و کاشانه و سرزمين خود٫ و نيز به قدرت عظيم آنها اعتراف غير مستقيم کنند٫ خود پيروزي بزرگي است.

بنابراين٫ شايسته است تا قدر اين پيروزي را دانسته و از آن به عنوان پله اي در جهت صعود بهره مند شويم. در اين برهه خاص٫ که شايد آنرا آغاز فصلي جديد در تاريخ منطقه ناميد٫ نبايد اراده استقلال طلبي خود را با وعده هاي پوشالي و موقتي جبهه دشمن عوض نمائيم.

کساني که وجود ما را نفع ميکردند امروز ما را برادران خوني ولي ناپاک خود معرفي ميکنند. ناپاک! بلي٫ به نظر آنها ما ناپاکاني هستيم که از نژاد اصيل پارس جدا افتاده و در دامان تورکها بزرگ شده ايم! آيا توهيني به اين آشکاري نبايد که رگ غيرت تورکهاي صاحبخانه را بفشارد؟

هر روز شاهد يک مصاحبه و يک ضد مصاحبه از سوي ظالمان هستيم. ظالماني که اکثرا نان غرب ميخورند و تعاليم غربي ميگيرند ولي از دموکراسي غربي فقط اسمش را ميپسندند٫ و “جيب تو جيب من است٫ و جيب من مال خودم” ميکنند. يک استاد افاضه فضل ميکند و استادي ديگر وي را نقد ميکند! يکي بله ميگويد و ديگري نه!

ميگويند دعواي دزد با دزد به نفع صاحبخانه است. من باور دارم که اگر ملتهاي تحت ستم بازي وارد شوونيستها نشده و مبارزات خود را قاطعانه ادامه دهند٫ اين خيمه شب بازي مضحکي که از سوي برخي سرشناسان شوونيسم شروع شده است به نفع ما صاحبخانه ها تمام خواهد شد.

اين شوونيستهاي خود عاقل دان فکر ميکنند که با القا مقبول بودن سيستم فدراليسم در بين اقوام ايرانيشان! ميتوانند جلوي نابودي سيستم شوونيستيشان را بگيرند! اينهايي که هنوز در ملت بودن تورک و عرب و بلوچ شک دارند٫ اينهايي که هنوز خود را صاحب سند ششدانگ سرزمين ديگران ميدانند و حاضر نيستند ذره اي از سياست نابود کننده خود را تغيير دهند٫ چگونه خواهند توانست با يک صاحب حق دور يک ميز بنشينند؟

تا اين سيستم شوونيستي هست٫ تا اين بايزگران و مطربان هستند٫ تا ملتهاي تحت ستم گول بازيهاي ديگران را ميخورند٫ نميتوان به آينده اميدوار بود. اما٫ حال حاضر به قدري مسئله را شفاف کرده است که شايد گفت مرحله گذر از “التماس” به “دادخواهي” حذف شده و مستقيما از مرحله “التماس” به مرحله “جنگ برابري” وارد شده است. اين جنگ براي بقا را بايد که برد. حتي نتيجه مساوي نيز به ضرر ماست. چرا که دشمن در خانه ماست و نتيجه برابر به معني بخشيدن به اشغالگر ميباشد.

مبارزه اي که شروع شده است را ميتوان جنگ قلمها و انديشه ها ناميد. قلمهايي که چون شمشيري بر صفوف دو طرف حمله خواهند برد. شمشيرهاي ما هرچن اندک٫ اما با شجاعت و قدرت تمام توانسته اند صفوف دشمن را تکه تکه کند و هر يک از اين صفها را در مقابل ديگري قرار دهند. هر چند برخي از اين تقابلها ساختگي باشند٫ اما٫ اختلاف نظر در بين جنگجويان دشمن را نميتوان ساختگي ناميد. تفاوت بين اينها را بايد دانست و نسبت به آن واکنش نشان داد.

جبهه دشمن باز هم دست پيش گرفته است تا پس نيافتد. اينها ميخواهند کاچي را به جاي هيچي گرفته و جان خود را خلاص کنند. ولي٫ آيا لايق کاچي هستند؟ آيا سالها استعمار و استثمار و قتل و شکنجه در سرزمين ديگران بايد فراموش شده و به جانيان و قاتلان کاچي ارزاني شود؟ محال است انسان عاقلي به اين معامله تن در دهد. محاکمه اي عادلانه بايد اجرا شود و مجرم به جزاي خود برسد تا شايد بتوان از برابر بودن نسبي سخن به ميان آورد.

فکر ميکنم اگر به منوالي که رد اين سالهاي اخير بدان دست يافته ايم به راه خود ادامه دهيم٫ بهتر بتوانيم اين مبارزه را تحت کنترل خود داشته باشيم. يعني بايد بدون توجه به جنگ زرگري شوونيستها٫ با تقويت بازوهاي مختلف حرکت ملي٫ گسترده تر و با صلابت تر به مبارزه استقلال خواهي خود ادامه دهيم. بگذاريم آنها نيز به مصاحبه هاي خود و زد و خوردهاي بچه گانه خود ادامه دهند. هر چه باشد٫ در حال حاضر ما در موقعيتي بهتر از آنها قرار گرفته ايم. چرا که صفوف آنها در حال متلاشي شدن است و در مقابل٫ صفوف ما روز به روز مستحکمتر ميشود.

بايد با استفاده از فشارهايي که به رژيم مرکزي اعمال ميشود٫ از سوي ديگران نيز هم٫ بهره ببريم و قدرت تهاجمي شوونيستها را به تلاش براي دفاع تبديل کنيم. اگر دشمن به لاک دفاعي فرو برود٫ دست بالا در معادلات آتي را ما صاحبان حق خواهيم داشت.

مطمئنا در آينده اي نه چندان دور شاهد بگير و ببندهاي بيشتر و وحشيانه تر خواهيم بود. روزهاي ملي در راهند و دشمن سخت هراسناک! هر اقدام غير انساني قابل پيش بيني است. اما٫ دشمن در برخي جبهات از نا افتاده است. يکي از اين جبهه ها که شايد گفت يکي از مهمترين جبهه هاي دشمن است سيستم فکري شوونيسم است. سيستمي که به وجود آورنده و تقويت کننده تحاريف و جعليات يک قرن اخير بوده است. اين سيستم در حال نابود شدن است و هيچ قدرتي نميتواند آنرا نجات دهد.

سالها تحريف تاريخ و حتي تحريف هويت آذربايجان را نميتوان به راحتي فراموش کرد. بنابراين٫ نابودي سيستمي که اين ظلم را در حق ما روا داشته است به معني پيروزي مهمي است که بايد گرامي داشته شود.

در اين ميان نبايد فاکتورهاي جانبي را از نظر دور داشت. فاکتورهايي نظير همسايه هاي شرور و دول ديگر بايستي در معادلات آتي جاي واقعي خود را داشته باشند و با هر کدام به نسبت و نوع فعاليتش برخورد نمود. بد را با بدتر و خوب را با بهتر بايد جواب داد.

اتحاد عملي را مانند هميشه تنها عامل پيروزي ميدانم و براي رسيدن به آن از هر ايده اي حمايت ميکنم. در روزهاي اخير بحث سمبل براي حرکت ملي آذربايجان دوباره داغ شده و بعضي از تشکلات و افراد نظراتي ارائه کرده اند. من نيز با اينکه با سمبل پيشنهادي به خاطر خصوصياتي که از سوي رژيم فارس مورد سؤاستفاده قرار خواهد گرفت مخالفت جزئي دارم٫ ولي باز هم اصرار ميکنم که فعالان ملي آذربايجان بايد اين مسئله را با انتخاب اين سمبل براي هميشه حل نمايند. انتخاب سمبل٫ نشانگر بلوغ سياسي و قدرت تصميم گيري ماست.

آغاز پيروزيهاي مبارزه قلمي و گفتاري خود را با انتخاب سمبل ملي جشن بگيريم و اين واقعه را به نحو شايسته اي در تاريخ کشور يکپارچه خودمان حک نمائيم. کساني که با سمبل پيشنهادي مخالفت ميکنند و در مقابل٫ هيچ ايده و برنامه اي براي حل مشکل نبود پرچم ندارند بدانند که به هر مخالفي عاقل و هر مخالفتي را سازنده نميگويند. مخالفت ناآگاهانه و اصرار بر سنگ اندازي در مقابل اتحاد را نميتوان ناشي از درايت و درک مسائل آتي ناميد. اينگونه مخالفتها را فقط و فقط ميتوان کارشکني و آب در آسياب دشمن ريختن تعريف نمود.

باشد که مبارزه مان را خودمان اداره کنيم

هیچ نظری موجود نیست: