۱/۱۴/۱۳۸۹

تبيين وضعيت قوميت در جامعه ايران

قوميت تعلق به يك گروه قومي كه شامل آگاهي نسبت به ريشه هاي تاريخي و سنتهاي تاريخي و سنت‌هاي مشترك است، مي‌باشد و تركيب پيچيدة ويژگي‌هاي فرهنگي، نژادي و تاريخي است و هنگامي كه خود آگاهي نيز وارد اين تعريف مي شود جنبة قوم گرايي مي‌يابد يعني قوم گرايي عبارتست از : احساس منشاء مشترك (خيالي يا واقعي)، سرنوشت مشترك، انحصار نسبي ارزشمند مشترك كه سبب تقسيم بندي جوامع به خانواده هاي سياسي مجزا و احتمالاً خصمانه مي شود.

امروزه جامعه بشري شكل جديدي از زندگي را آغاز نموده است كه در آن فاصلة ميان آدميان به قدري كاهش يافته كه روياي دهكدة جهاني مك لوهان تعبير شده است و حتي به نظر مي رسد خانواده جهاني در حال تكوين است. جهاني شدن باعث تضعيف و كمرنگ شدن نقش هويت سازانه دولت شده است. زيرا اين فرآيند با نفوذ پذير ساختن مرزها و فضا محوري امر اجتماعي به جاي مكانمندي آن، نقش يكه تازانه دولت را در امر هويت سازي به چالش طلبيده و بسترهاي مناسبي براي ظهور بحران هويت و معنا فراهم نموده است. پروسة جهاني شدن در عين حركت به سوي هم شكلي، انواع هويت‌هاي قومي را به عنوان مقاومت در برابر گسترش جهاني شدن تقويت مي نمايد. بدين ترتيب هويت ملي جوامع كه مبتني بر نهاد دولت، ملت بود مي رود تا جايگاه بي‌بديل و منحصر به فرد خود را از دست بدهد در مقابل دو هويت متفاوت شكل گيرد. از يك سو با تقويت تعلقات جهاني اعضاي جامعه بشري، هويت‌هاي فراملي و جهاني موضوعيت مي‌يابند و از سوي ديگر هويت‌هاي بخشي و قومي – فرو ملي – بيش از گذشته تبلور و تجلي مي‌يابند، كه مي توان مجموعاً آن را «جهان محلي» ناميد كه از تركيب دو واژة جهاني شدن و محلي شدن بدست آمده است.

فرآيند مذكور جوامع چندقومي را با فرصت‌ها و تهديداتي رو به رو خواهد ساخت كه عدم مديريت صحيح آن مي‌تواند بحران‌هايي را در اين جوامع به منصة ظهور برساند. از طرفي تركيب جمعيت ايران به نحوي است كه اطلاق جامعة چند قومي به آن چندان دور از واقعيت نيست. حضور و زندگي قوميت هاي مختلف چون فارس‌ها، ترك‌ها، كردها، لرها، بلوچ‌ها، تركمن‌ها و عرب‌ها در جوار يكديگر و در چارچوب جغرافيايي سياسي واحد بيانگر تنوع قومي – فرهنگي جامعه ايران است. ساكنان مختلف ايران امروزي مجموعة ناهمگوني از اقوام مختلف نژادي، زباني، مذهبي و فرهنگي بوده‌اند كه در برخي از دوره‌ها از تاريخ مشترك خود در ايران انسجام و همگوني اجتماعي لازم را نداشته اند، به همين جهت عمدتاً نطفة بحران هويت در درون آنها وجود داشته است، كه در برهه‌هاي زماني خاص جنبة بحران سياسي يافته اند. نظير آنچه در آذربايجان، كردستان، تركمن صحرا و… اتفاق افتاده است. همچنين دخالتهاي پنهاني و آشكار دولت‌هاي استعماري گذشته و قدرتمند امروز و يا حتي كشورهاي همسايه را كه به نوعي محل سكونت اقوام هم تبار با قوميتهاي ايران هستند در طول تاريخ، اين كشور با خود داشته است و در مقاطع مختلف تاريخي بصورت يك بحران نيز ظاهر شده‌اند. مرزنشين بودن اغلب اقوام ايراني نيز آنها را مستعد پذيرش تحركات قومي و بعضاً تجزيه طلبانه مي نمايد. جملگي مسائل مذكور مسأله قوميت‌ها در ايران و چگونگي تعامل آنها با يكديگر و با حكومت مركزي، به عنوان يك واقعيت مهم در گذشته، حال و آينده طرح نموده است. به همين دليل بررسي هويت قومي و جايگاه كنوني آن در جامعة ايران از اهميت خاصي برخوردار است، اين پژوهش نيز در راستاي اهميت مسأله مذكور تدوين گرديده است. پژوهش مزبور در 6 بخش تهيه شده است. بخش اول به بيان مسأله، اهميت مسأله و اهداف پژوهش پرداخته است. در بخش دوم، پيشينة تحقيق مورد بررسي قرار گرفته است. هدف از پيمايش ارزش ها و نگرش‌هاي ايرانيان، ارائه نقشه كلي و عمومي از وضعيت نگرشي مردم درباره جامعه و موقعيت خود در ابعاد مختلف اجتماعي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي است. موج اول و دوم پيمايش ارزشها و نگرش هاي ايرانيان كه به ترتيب در سالهاي 1379، 1382 به اجرا درآمده حاوي اطلاعات متنوع و فراگيري است كه در نوع خود بي‌بديل‌اند. بخشي از اين پيمايش در رابطه با قوميت بوده است كه در اين بخش سعي شده است يافته هاي مرتبط با هويت قومي مطرح شود. در بخش سوم به مباحث نظري و مفهومي پرداخته شده كه شامل تعريف مفاهيم، تاريخچه قوميت در ايران و نظرية بحران‌ها و چالش‌هاي قومي مي‌باشد.

بخش چهارم به روش شناسي تحقيق اختصاص داده شده است. اين طرح يك تحقيق پيمايشي است كه در سال 1384 از سوي دبيرخانه شوراي عالي انقلاب فرهنگي پيشنهاد، ولي سپس به پيشنهاد كارفرما يك كار تجربي و پژوهش پيمايشي نيز به آن اضافه شده است. در اين بخش ضمن طرح فرضيه‌هاي تحقيق و تعريف نظري و عملي متغيرهاي مورد نظر در اين پژوهش، در روش پژوهش، جامعه آماري، نمونه و روش انتخاب نمونه، ابزار تحقيق، روش تحليل، قلمرو تحقيق و روش تجزيه و تحليل داده‌هاي اين پژوهش پرداخته است. بخش پنجم به يافته‌هاي پژوهش اختصاص دارد. در اين بخش اطلاعات جمع آوري شده از گروهها به دو روش توصيفي و استنباطي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است. در بخش توصيفي اطلاعاتي نظير ميانگين ميانه و انحراف استاندارد استفاده شده است و در بخش استنباطي با توجه به مفروضات و مقياس اندازه‌گيري، از روش آمار استنباطي براي مقايسة گروهها استفاده شده است. در بخش ششم نيز به نتيجه گيري و ارائه راهكار پرداخته است. در اين پژوهش جهت بررسي نگرش‌هاي قومي چندمقوله محوري مورد مطالعه قرار گرفته است كه عبارتند از: رضايتمندي از وضعيت اقتصادي، احساس آزادي سياسي، اعتماد به اقشار مختلف و نهادهاي اصلي حكومتي، ميزان پايبندي به هويت ملي، احساس عدالت اجتماعي، سرانجام اعتقاد به پيشرفت كشور. محورهاي مذكور جهت سنجش ميزان هم گرايي قومي در ايران صورت پذيرفته است كه نتايج حاصله در اين بخش اجمالاً مطرح گرديده است.

هیچ نظری موجود نیست: