۷/۰۲/۱۳۸۹

سایت بالاترین یک سایت ایرانی است اما جولانگاه فاشیست فارس.

رسانه های ایران مروج نژاد پرستی!

بعد از بازی شهرداری و پیروزی تهران حملات هدفمند رسانه ای برعلیه آذربایجان و آذربایجانی شروع شد.
اهداف اکثر رسانه های ایرانی حمله به کیان و زبان آذربایجان بود و سعی در فرافکنی و فرار! از اصل موضوع داشتند. دراین میان سخنان علی دایی خوراکی شد  تا نیت واقعی وحقیقی این رسانه ها آشکار شود. بررسی خبر های رسانه های ایرانی مبین این نظر می باشد! 

دایی:خودشان بی غیرت وبی شرف هستند
آقای دایی فقط متاسفم! برای خود وبرای شما! جناب دایی خواستیم ،بولود نامی شویم وبا شعر ومحبت حقیقت را برشما آشکار کنیم !تا سیاهی  آلودگی تهران از شما دور شود! که نشد،دوستی ،شما را کسروی زمانه نام داد !نمی دانم گویا کسروی در اواخر عمر به اشتباه خودپی برده بود! سکوت کرد !نمی دانم شماهم به اشتباه خود پی خواهید برد! 

دراستادیوم یادگار اما تبریر برای آتا تورک شعار می دهند!
یاشاسین آذربایجان ما یعنی اینقدر برای آذربایجانی قدیمی سخت وگران بوده که با آتا تورک اشتباه گرفته ویا.....
آذربایجان آنقدر قهرمان وتاریخ ساز وافتخار آفرین دارد که نیازی به قهرمانان برادران خود ندارد!
جناب دایی همین یاشاسین آذربایجان بودکه شما رادایی کرد یادتان نیست! 

خودزنی ازنوع تورک!
عجب تیتری !گویا خبرگذاری های فارس زبان ادبیات نوشتاریشان دچار تحول وآگاهی شده واز لفظ اصلی وحقیقی تورک استفاده می کنند!
این تورک ،خبرگزاری ها خبر از آگاهی یافتن جریان آذربایجان دارد! 

اینجا آذربایجان است متعلق به ایران!
بله جناب شهریار این جا آذربایجان است که زور واشغالگری را برنمی تایبد! اینجا آذربایجان است ، که تورک دیلیند مدرسه می خواهد! اینجا آذربایجان است که حق قانونی خود را می خواهد! اینجا آذربایجانی است که اگر قهرمانان وبزرگان تورک را از تاریخ ایران حذف کنیم دیگر چیزی برای تفاخر باقی نخواهد مانداینجا آذربایجان است که 5ماه پیش شعار دایی وباقری تورک لرین ایفتخاری سر می داد 

بازیکن پیروزی:آقا کریم  ودایی شناسنامه های ورزش ایران هستند
شناسنامه هم المثنی دارد جدیدش را می گیریم!
گویا این شناسنامه ها هنگامی درصبا وسایپا بودند فحش وناسزا نمی شنیدند یادتان نیست! بازی  ایران عربستان ! ان موقع شناسنامه نبودند
مگر سی میلیون تورک هموطن شما نبودند! 

باقری در رختکن گریست!
بغض گلویش را گرفته چند ماه قبل باید می گریست جناب کریم ،ما بعد ان بازی هرروز گریه می کنیم! 

محرمی :وقتی شنیدم به کریم فحش دادن گریه کردم
سی میلیون تورک سالهاست گریه می کنند خودش هم قرار است با گریه هایمان اورموگولی را سیراب کنیم !آقای محرمی شما هم می آیید! 

عبدی :من خودم آذری زبانم جو یادگار امام جو خوبی نبود!
دراین احوالات همه تورک می شوند دایه ی مهربانتر از مادرمی شوند!جناب عبدی شما که آذری زبانی! بی خیال! 

کریم باقری راهی دوبی شد
فرار از حقیقت یا درآرامش به کیستی خود فکر کردن! 

مادر باقری :فکر نمی کردم این همه ناسزا بشنویم!
بله آناجان! ما هم فکرنمی کردیم به حیوانات تشبیه شویم ماهم فکر نمی کردیم فزرند آذربایجان دربرابر فحش وناسزای که کیان وزبان وهویت شمای مادر ومیلیون ها انسان  را هدف گرفته بودسکوت کند ومشغول حرفه ای گری باشد!
 
آنها حرمت مرد اخلاق را نگه نداشتند!
مگر شما حرمت انسانیت را نگه داشتید !مگر شعار کریم غیرتی داتدی  تورکو فارسا ساتدی فحش است واقعیت تلخ است کاری هم نمی شود کرد 

نصرتی هوادران انتظار داشتند که دایی وباقری از آنها حمایت کنند
آنها باید از ناموس وطن وزبان خود حمایت می کردند 

تهران امروز :هوادار دقت کن!
تهران عاقل شو! 

دایی :آقای هوادار  فوتبال از سیاست جداست!
اگر فوتبال از سیاست جداست پس چه جوری شما شدی علی دایی!باید یک علی دایی در راس فوتبال باشد تا آذربایجانی خودش را دلخوش کند!
 
پروین:دلم به حال دایی وباقری سوخت!
هروز دلم میلیون ها کودک  تورک می سوزد بوی مهر وناراحتی....

استقلال :هوادران ما به کریم توهین نمی کنند
بله کاملا درسته! اما به قلعه نوعی شناسنامه ی استقلال توهین می کنند خسروحیدری هم که هیچ! 

شریفی: شاید شهرداری تا اخر لیگ محروم از تماشاگر باشد(جوسازی رسانه ها)
پس ان وقت پرسپولیس واستقلال وسپاهان هم باید تا ابد محروم شوند گویا پرسپولیسی ها برای نیکبخت واحدی شعر وشعار خانوادگی نمی ساختند !گویا سپاهانی ها هر بازی برعلیه سرمربی خود شعار نمی دهندمگر هوادران آذربایجانی چه گفته اند!به فرض که مارا محروم کردید یاشاسین آذربایجان دراورمو وسولدوز زنگان واردبیل طنین انداز خواهد شد! 

چند کلامی با مسئولان ،مسئول نمای فدراسیون!محرومیت شهرداری ویا تهدید به محرومیت فضا وجوی ورزش را متشنج می کند وچهره واقعی شما بیش از پیش آشکار خواهد شد!به جای تنبیه ومحرومیت هدفمند بیاید وعلت ها را بررسی کنید کاری که رسانه ها نکردند و یا دوست نداشتند بکنند.
ارسلان آذربایجانلی (قورتولوش)

در باره ء زبان مادری

پشتیبانی ، تدریس و کمک درسی
·       زبان مادری برای هویت و اعتماد به نفس طفل ، اهمیت فراوان دارد.
·       زبان مادری برای توانایی و یادگیری طفل بنا شده است.
·       طفل زبان دوم و مضامین دیگر را آسانتر یاد میگیرد.
·       داشتن افراد زیاد چند زبانه در یک جامعه امتیاز بزرگی به حساب میآید.
تحقیقات فراهم آمدهء وسیعی درشهر نوردباس ( Nordbas)،اهمیت تدریس زبان مادری را در کودکستان و مکتب تایید میکند.
·    (کمک)
·    (تدریس)
 
مطابق پلان درسی مکتب آماده گی، برای اطفالی که زبان مادری شان غیر از زبان سویدی است امکان داده شود که زبان مادری خود را هم توسعه ببخشند ـ معلم زبان مادری که با شاگردان خود هم فرهنگ میباشد، هفته یک بار آنها را ملاقات میکند. در این ملاقات بازی میکنند، آواز میخوانند، نقاشی میکنند،   با کاغذ قیچی و سرش کاردستی میکنند و به زبان مادری خود افسانه میخوانند. معلم زبان مادری میتواند گروه اطفال را در بازی و سرود خوانی رهبری کند و بدینوسیله فرهنگ رابه شاگردان تفهیم کند، همزمانیکه هویت اطفال را تقویت میکند. تحقیقات نشان میدهد که این گونه اطفال در درسهای مکتب خود موفق ترند. اگر آنها در دوره ء آمادگی مکتب زبان مادری خود را تمرین کنند، این امرباعث ایجاد یک پل بین زبان مکتب و زبان خانه میشود.
pil_t.gif
 
تدریس زبان مادری چیست؟
تدریس زبان مادری مضمونی جداگانه و فردیست در مکتب ابتداییه و لیسه. هدف اینست که اطفال با طریقه ء درست وظایف مکتب خود را ایفاء نموده و همزمان توانایی و لیاقت خود را به عنوان یک فرد دو زبانه توسعه ببخشد. کار به گونه ای باید انجام شود که شخصیت متعلم ترقی نموده و اعتماد به نفس او تقویت شود. یک سلسله مقررات برای تدریس زبان مادری وجود دارد که شما میتوانید زیر عنوان اسناد هدایتی مطالعه نمایید. اغلباً معلمینی که زبان مادری را تدریس میکنند از منطقهء فرهنگی همانند متعلمین شان میآیند ، معلم زبان مادری باید دانش مساعد و کافی در مورد زبان سویدی و جامعهء سویدن داشته باشد.
 
 کمک درسی در زبان مادری چیست؟
اطفال و نوجوانانیکه تازه به سویدن آمده اند و به اندازه ء کفایت نمیتوانند تدریس زبان سویدی را تعقیب نمایند، میتوانند تشریح درس ها را به زبان مادری شان دریافت نمایند. والدین و مکتب درباره ء احتیاج کمک درسی متعلم صحبت میکنند ، در خاتمه این تصمیم مدیر مکتب است که از کدام زمان برای متعلم کمک درسی به زبان مادری وی داده شود.

برای چه کسی حمایت، تدریس و کمک درسی به زبان مادری او داده میشود؟
تمامی متعلمینی که زبان شان در خانه بغیر از زبان سویدی باشد میتوانند تدریس را به زبان مادری خویش داشته باشند. زبانهای اقلیت و حتی شاگردانی که هر روز با آن زبان در خانه صحبت نه میکنند، نیزاز تدریس به زبان خودشان برخوردار میگردند. اطفالی که به فرزندی پذیرفته شده اند و به دلایلی واضحی نمیتوانند زبان مادری شان را در خانه صحبت کنند ، مستحق حمایت و تدریس به زبان مادری خویش میباشند.
 
زبانهای اقلیت ملی کدام هایند؟
زبانهای اقلیت ملی مانند سامی ، مین کیلی (kieliMeän) و رومانی چیب (Romani chib ) دارای حقوق اضافی میباشند. در ارتباط با تطبیق مقررات اتحادیه اروپا در سال 2001 موقف زبانهای اقلیت ملی تقویت یافت. دربارهء زبانهای اقلیت در مکتب، میتوانید در تحقیق پوهنتون اپسالا، بیشتر بخوانید.

چگونه میتوانید برای طفل تان در خواست جا کنید؟
برا ی سوال در مورد کمک زبان مادری و تدریس زبان مادری، والدین میتوانند به مکتب یابه کمون(شاروالی) مراجعه نمایند. والدین درباره درخواست کمک زبان مادری و تدریس زبان مادری تصمیم میگیرند نه کارمندان مکتب آماده گی و مکتب. ولی کودکستانها و مکاتب باید والدین را با خبر کنند که زمان ارائه درخواست ،چه وقت میباشد و چه طور باید صورت پذیرد.کمک و تدریس زبان مادری خرج و مصرفی برای والدین در بر ندارد.

مسؤولیت تقویه ، تدریس و کمک درسی زبان مادری را کی به عهده دارد؟
مسؤولیت عمده ء کودکستان و مکتب بر عهدهء کمون (شاروالی) میباشد.کمون (شاروالی)  برای رسیدن به خط و مشی که از طرف دولت معیین شده آزادی فراوان دارد که چگونه فعالیت ها سازمان دهی شود. کمون(شاروالی)  مسؤول و مؤظف است که تدریس زبان مادری را برگزار نماید. البته اگر حداقل یک گروپ پنج نفری از شاگردان در کمون(شاروالی)  وجود داشته باشند و دستیابی به معلم مناسب میسر باشد.برای اینکه گروپ ها به اندازه کافی بزرگ باشد، میشود از چندین مکتب این گروه ها را تشکیل داد و تدریس زبان مادری را برگزار نمود.
 
سازمان دهی در کودکستان
کمون ها(شاروالی)  مسؤولیت دارند تا شرایط و امکانات را برای کودکستانها آماده بسازند. تا آنها به هدف های پلان شده ء درسی نایل آیند.پیشرفت و آموزش هر طفل باید به همکاری ء نزدیک خانه به پیش برده شود. معلم زبان مادری هفته ء یک بار در محل کار کودک به مکتب آماده گی میآید وبرای دو تا شش ساعت آنجا میماند. امروزه عملاً از ده طفل مستحق یک طفل کمک زبان مادری دریافت میکند. سهم اطفالی که کمک زبان مادری دریافت میکنند در کمون های(شاروالی)  مختلف شدیداً متغییر است.
 
سازمان دهی در مکتب ابتدایی
مطابق قانون مکتب، دعوت به تدریس زبان مادری وظیفه و مسؤولیت کمون هاست(شاروالی). این تدریس به گونه های مختلف سازمان دهی میشود و برای هر شاگرد دو یا سه ساعت در هفته میباشد.
 
۱ـ تدریس زبان مادری منحیث زبان انتخابی.(صنوف۶ ـ۹)
شاگرد میتواند به جای یک لسان خارجی زبان مادری خود را بخواند.در این صورت تدریس مذکور شامل پلان درسی مکتب میشود و در داخل تقسیم اوقات عادی جای میگیرد. تقسیم بندی ساعتها معمولاً در سالهای هفتم و نهم مکتب صورت میگیرد. و اینکه کدام زبانهای انتخابی در مکتب هست از طرف مدیر تعیین میشود و همچنین بستگی دارد از جمله به تعداد درخواست کننده گان.
 
۲ ـ تدریس زبان مادری منحیث انتخاب شاگرد(سال ۱ ـ ۹)
 در طول زمان مکتب ابتدائی باید مکتب خارج از برنامه ، یکمقدار زمینه های فراگیری مطابق انتخاب شخصی شاگرد  را فراهم کند. از طریق انتخاب شخصی که شاگرد انجام می دهد، میتوان در یک یا چند مضمونی که در مکتب تدریس میشود دانش خود را بصورت عمیقتر افزایش داد. آنهای که خواهش دارند میتوانند زبان مادری را در قالب زبان انتخابی خود برگزینند. مدیر مکتب تصمیم گیرنده است که زبان مادری در انتخاب شاگرد باشد یانه.بطور مثال تعداد شاگرد های که زبان مادری را انتخاب میکنند تعیین کننده است.
pil_t.gif
 
۳ـ تدریس زبان مادری  به انتخاب مکتب (سال ۱ ـ ۹)
یکتعداد ساعتها در پلان ساعتی درسی وجود دارد که میتواند به انتخاب مکتب برای تدریس زبان مادری استفاده شود. برای اینکه به مکتب یک چهرهء خاص داده شودمیتواند این ساعتها برای تدریس یک یا چند مضمون استفاده شود. امکانات وجود دارد که به انتخاب مکتب زبان مادری تدریس شود.
 
۴ـ تدریس زبان مادری در خارج از پلان درسی ساعتی
به اضافهء تمامی مضامین دیگر مکتب، میشود زبان مادری خارج از پلان درسی مکتب تدریس شود. به این مفهوم که چند ساعت اضافه درسی در طول هفته برای شاگرد داده میشود. و اینکه تعداد ساعتهای اضافی به چند ساعت میرسد از طرف کمون(شاروالی) تصویب میشود.قاعدتاً برای یک گروپ، دو ساعت درسی در یک هفته میباشد.
 
سازمان دهی در مکتب ویژه
همچنان شاگردهای که در مکتب ویژه درس میخوانند میتوانند تدریس زبان مادری و کمک درسی به زبان مادری داشته باشند.زبان مادری را میشود در ساعت درسی مکتب خواند و یا خارج از پلان درسی.در مکتب ویژه، پلان درسی مخصوصی برای تدریس زبان مادری وجود دارد و این تدریس اغلباً برای هر شاگرد بصورت انفرادی برگزار میشود.

سازمان دهی در مکتب لیسه:
وقتیکه نوجوانان مکتب لیسه را شروع میکنند میتوانند به خواندن زبان مادری ادامه بدهند که میشود به شکل انتخاب انفرادی ، شامل پلان درسی باشد. زبان انتخابی(زبانهای مدرن)، یا به شکل یک کورس اضافی تحصیلی خارج از پلان درسی.کورسهای لیسه مجموعاً شامل 250 نمره میباشد. نظر به زمینه شاگردان و توانایی کمون ها، امکانات متفاوتی را در لیسه برای تدریس زبان مادری در اختیار شاگردان میگزارند.
pil_t.gif
 
همکاری بین خانه و مکتب
طفل به اتخاذ موضع مثبت والدین و کارمندان مکتب در مقابل تدریس زبان مادری ضرورت دارد. جستجوی همکاری و ایجاد فضای مثبت بین خانه و کودکستان ـ مکتب مهم است.بر علاوه کودکستان و مکتب مؤظف است که حد اقل یک بار در هر سمستر(دوره درسی) جهت پیشرفت طفل ملاقات با والدین را صورت دهد ، در این ملاقات کارمندان ، طفل و حد اقل یکی از والدین اشتراک دارند.برای اطفالی با داشتن تدریس زبان مادری اکثراً طبیعی است که معلم زبان مادری شان در ملاقات همراه باشد.ولی قصد، این نیست که معلم زبان مادری ترجمانی کند. جهت تکمیل این ملاقات والدین حق دارند خواهش معلومات کتبی نمایند. در مکتب ابتدائی از صنف هشت پارچه(نتیجه یا سند تحصیلی) داده میشود.

اهمیت زبان مادرى در چیست؟


زبان‌ها روح بشریت هستند. زبان‌ها میراث معنوی بشریت هستند، زاده می‌شوند، تكامل مى‌یابند و در برخى موارد محكوم به نابودی می‌شوند. اگر تلاش خود را براى نجات زبان‌ها آغاز كنیم، به سود ماست. باید تمامی سعی خود را برای مراقبت از زبان‌ها بكار گیریم و این در سایه سیستم آموزشى چند زبانه محقق خواهد شد...

 
این بخش‌هایى از سخنرانی مدیر كل یونسكو در مراسم روز جهانی زبان مادری در سال ۲۰۰۴ است. هشت سال است كه ۲۱  فوریه بعنوان روز جهانی زبان مادرى شناخته میشود. درواقع  این روز  به پیشنهاد بنگلادش  نامگذاری شد كه در نوامبرسال ۹۹ طرحى بر این مبنا  به سازمان یونسكو ارائه داد. طرح بنگلادش و انجمن جهانی طرفداران زبان مادری در سی‌امین نشست عمومى یونسكو به تصویب نمایندگان كشورهای عضو رسید. پیش از این نیز زبان شناسان هشدار داده بودند كه احتمال نابودی ۴۰ درصد زبان‌ها در قرن حاضر میرود.
انسان‌ها با صحبت كردن همدیگر را می‌فهمند. روند تكامل انسان در جامعه با زبان به نسل‌های بعد منتقل می‌شود. اگر زبان از جامعه انسانى گرفته شود، چرخه اجتماعی باز می‌ایستد. از زبان گاه بعنوان سرمایه فرهنگی یاد می‌شود. وقتی از حفظ، توسعه و تقویت فرهنگ یك جامعه سخن به میان می‌آید، این زبان است كه گذشته و حال آن جامعه را بهم پیوند می‌دهد. برخوردار نبودن از حق گویش به زبان هر قوم یا فرهنگ، خطر گسست مناسبات انسانی و طبیعی  میان افراد را در بر دارد.  مدافعان تعدد زبان‌ها می‌گویند فرهنگ صلح هنگامی شكوفا خواهد شد كه مردم از حق طبیعى استفاده از زبان مادرى برخوردارباشند. 
زبان یكی از اجزاى بسیار مهم و حیاتی زندگى، تفكرات و رفتارهاى ماست. كمتر كسی است كه بگوید در زندگی روزمره از صحبت كردن به زبان مادرى لذت نمی‌برد. هر یك از ما هر چقدر هم به زبان دیگری غیر از زبان مادری خود مسلط باشیم، زبان مهم و حیاتی براى بیان احساسات یا درك‌مان، همان زبانى است كه براى اولین بار به وسیله آن سخن گفته و ارتباط برقراركرده‌ایم. 
در پنجاه و پنجمین نشست عمومی سازمان ملل اعلام شد كه روز جهانی زبان مادری باعث ایجاد احترام متقابل فرهنگ‌ها و زبان‌هاى مختلف و سبب غنی‌تر شدن فرهنگ‌ها میشود. در این نشست تاكید شد كه سازمان ملل و یونسكو در جستجوی راهی برای حفظ زبان‌ها بعنوان میراث مشترك بشرى هستند و سیستم آموزشى چند زبانه را به كشور‌ها توصیه می‌كنند. آیا می‌دانستید كه كه ۶ تا ۷ هزار گونه زبانی در جهان ما وجود دارد؟ دیوید كریستال زبان شناس انگلیسی اهمیت تنوع زبانی را معادل تنوع انسانى می‌داند. نیروى عقلانى زبان را معادل توانایی بیولوژیك انسان تعبیر می‌كند  و می‌گوید نابودی هر گونه زبانی، به معناى نابودى یك جهان بینى خاص است.
در كشورى مانند هندوستان، حدود ۸۰ زبان در مراحل مختلف تحیل به كار گرفته می‌شوند. در آفریقا حدود ۲۰۰ زبان وجود دارد كه البته رایج‌ترین آنها، انگلیسی، پرتغالی، اسپانیولی و فرانسوی است.  در ایران هنوز پژوهشى رسمی در باره شمار گویش‌ها یا زبان‌ها نشده اما به دلیل تنوع قومى موجود در كشور، بخش غیر قابل انكارى از ایرانیان به زبان‌هاى كردى، آذرى، بلوچى، تركمنی، عربى، شهمیرزادى و تعداد بیشماری نیز به لهجه‌ها و گویش‌هاى مختلف  سخن می‌گویند. با وجود به رسمیت شناخته شدن حق تحصیل به زبان مادری در اصل‌های پانزدهم و نوزدهم قانون اساسی جمهورى اسلامی ایران، باید گفت كه محرومیت از این حق، اقلیت‌هاى قومى ایران را رنج می‌دهد.
گفتیم كه كارشناسان برخوردار بودن از حق تكلم یا آموزش به زبان مادرى را موجب شكوفایی فرهنگ صلح و مسالمت می‌دانند. با این یادآوری پاى صحبت یكى از فعالان مدنى كرد، بهاءالدین ادب می‌نشینیم. یكى از خواست‌هاى همیشگى كرد‌ها آموزش به زبان مادرى در مدارس و محترم شمرده شدن فرهنگ‌شان است. آقاى ادب كه در دوره ششم مجلس شوراى اسلامى، نماینده مردم سنندج بوده است به نگرانی حكومت‌های مركزى از گویش یا آموزش به زبان محلی اشاره می‌كند كه مبناى سیاسى و تصور جدایى‌طلبى دارد. بهاءالدین ادب این نگرش را رد می‌كند و می‌گوید:
”ما در كشور كوچك سوییس شاهد هستیم كه مردم به چهار زبان ایتالیایی، انگلیسى، فرانسه و آلمانی حرف می‌زنند اما سوییس متحد می‌ماند. قانونى در فیزیك هست كه هر عملی، عكس‌العملی دارد. وقتى در كشوری به فرهنگ‌هاى مختلف احترام گذاشته می‌شود، مردم راضى‌اند و در كنار هم زندگى می‌كنند اما وقتى یك قوه برتر و اقتدار دولتى هویت آنها را انكار می‌كند، مقاومت صورت مى‌گیرد. كشور كانادا را مثال بزنم. آیا جوانانى كه در كبك كانادا زندگى می‌كنند و فرانسه زبان هستند، نمی‌توانند در بریتیش كلمبیاى كانادا تحصیل و كار بكنند؟ اینها مانع همدیگر نیست. در كشور ما در آن واحد زبان عربی و انگلیسى تدریس می‌شود اما چرا زبان كردى یا زبان‌هاى دیگر باید نادیده گرفته شوند. این حق مسلم انسانهاست كه فرهنگ خود را حفظ كنند. بارزترین مولفه‌هاى فرهنگ هر قوم و ملت زبان آن است.“
به مناسبت روز جهانی زبان مادرى تعدادى از دانشجویان كرد مقابل دانشكده ادبیات دانشگاه تهران گرد هم آمدند. سیروان سعیدى از جمله كسانی كه در این مراسم حضور داشت تعداد شركت كنندگان را حدود ۲۰۰ نفر ذكر می‌كند. سیروان سعیدى در باره اهمیت زبان مادرى می‌گوید:
”زبان از اساسى‌ترین مولفه‌هاى هستى و نیستى ملت‌هاست. زبان حامل اندیشه و فرهنگ هر ملتى است. بر اساس میثاقین حقوق بشر هر ملتى محق است از زبان خود بهره مند شود. به نظر می‌رسد مانع تراشى براى پیشرفت هر زبان بایكوت كردن اندیشه باشد.“
سیروان سعیدى در باره آسیب شناسى جلوگیرى از تكلم به زبان مادرى می‌افزاید:
”كسى كه با زبان مادرى تا هفت هشت سالگى حرف زده و بعد در مدرسه به او می‌گویند به زبان دیگرى حرف بزن، این یك نوع مادر كشى است. دردآور است. باید مدام به شكل دیگرى فكر كنى، مرتب در ذهن خودت ترجمه كنى و این موجب از بین رفتن خیلى خلاقیت‌ها و استعداد‌ها می‌شود.“ 
 در پایان باید گفت طبق یافته‌های جدید پژوهشگران در باره تاثیر آموزش كودكان به زبان مادری، یونسكو سیستم آموزشى چند زبانه را رمز پایداری زبان‌های مادرى می‌داند و آن را به كلیه كشورهاى جهان توصیه می‌كند.

حقوق بشر و آموزش زبان مادری

روز ۲۱ فوریه (۲ اسفند) از سوی سازمان ملل، به عنوان روز جهانی زبان مادری اعلام شده است. در ایران آموزش زبان‌های اقوام مختلف کماکان با محدودیت‌ها و موانعی روبروست. گفتگوهایی با چند صاحب‌نظر در این باره.

 
روز ۲۱ فوریه برابر با دوم اسفند ماه روز جهانی زبان مادری است. سازمان ملل متحد مراسم گوناگونی را برای گرامیداشت این روز در بسیاری از کشورهای جهان برگزار می کند. سازمان ملل از دولت ها می‌خواهد که حق اقوام ساکن کشور خود را برای آموزش به زبان مادری‌شان به رسمیت بشناسند و زمینه تدریس زبان آنها را در نظام آموزشی کشورشان فراهم آورند.

در قانون اساسی ایران نیز حق آموزش به زبان مادری اقوام ساکن کشور به رسمیت شناخته شده است. اما هنوز هم، با وجود آنکه ۲۹ سال از تصویب این قانون گذشته است، این اصل به اجرا درنیامده است.

به مناسبت روز جهانی زبان مادری دویچه وله (صدای آلمان) پرسشهایی را با چند صاحب‌نظر مطرح کرد: با دكتر عبدالكریم لاهیجى، رییس جمعیت دفاع از حقوق بشر ایران و نایب رییس فدراسیون بین‌المللى جامعه‌هاى حقوق بشر، خانم صدیقه عدالتی، جامعه شناس، دکتر ضیا صدرالاشرافی ، حافظ مهین فعال فرهنگی، رضا وشاهی، مدافع حقوق بشر در امور اقلیت ها و همچنین دکتر آراز محمد سارلی، ناشر و استاد دانشگاه در ایران.

نگرانی سازمان ملل متحد از نابودی زبانها

در یکی از روزهای سرد زمستان امسال "ماری اسمیت جونز" آخرین بازمانده بومیان "ایاک" آلاسکا و تنها کسی که می توانست به زبان  این گروه از سرخ پوستان ساکن شمال غرب آمریکا سخن بگوید، در سن ۸۹ سالگی درگذشت. با مرگ او یک زبان دیگر هم در دنیا از بین رفت. از خانم جونز هفت فرزند به جای مانده،  ولی آنها قادر به سخن گفتن به زبان مادری خود نیستند، چون در آلاسکا زبان آنها ممنوع بوده و مردم بومی مجبور بوده‌اند فقط به انگلیسی صحبت کنند.

سازمان ملل متحد پیش‌بینی می‌کند که بیش از ۴۰ درصد از زبان های دنیا سرنوشت مشابهی چون سرنوشت زبان بومیان ایاک خواهند داشت. برای نجات و حفظ این زبان ها سازمان ملل و یونسکو هر ساله برنامه های متعددی را تدارک می بینند و دولت ها را برای پاسداری از زبان های رایج اقلیت های کشور خویش تشویق می کنند.

حق آموزش به زبان مادری از ابتدایی ترین حقوق انسانی است

دکتر صدیقه عدالتی، محقق و جامعه شناس، در گفتگو با برنامه فارسی صدای آلمان در مورد تاثیرات منفی محرومیت از آموزش زبان مادری توضیح داد: "یکی از ابتدائی ترین حقوق هر انسان این است که به زبان خودش صحبت بکند، بنویسد و بخواند. اینکه او از این حقوق اولیه اش محروم شود، بزرگترین ضربه ای است که به این انسان وارد می آید. چه از لحاظ ذهنی، چه از لحاظ روانی و شخصیتی این شخص همیشه دچار مشکل می شود. رابطه فکر کردن و صحبت کردن نیز از بین می رود. ما به زبان مادری خود صحبت می کنیم و فکر و اندیشه انسان بصورت کلمه از دهان آدم بیرون می آید و وقتی زبان مادری شما را ممنوع می کنند، انرژی و پتانسیل شما را می گیرند. روانشناسان می گویند که تعلیم و تربیت کودکان تا کلاس سوم و چهارم باید به زبان مادری باشد." صدیقه عدالتی در ادامه صحبت هایش به اهمیت آموزش زبان مادری با استناد به نتایج پژوهشهای متخصصان امور تربیتی و روانشناسی اشاره کرد.

دکتر عبدالکریم لاهیجی، نایب رییس فدراسیون بین‌المللى جامعه‌هاى حقوق بشر، می گوید که یکی از حقوق اساسی انسان، حق آموزش است، و اما به گفته دکتر لاهیجی "وقتی ما می گوئیم حق آموزش، در مرحله اول حق آموزش به زبان مادری است. یعنی زبانی که انسان به آن زبان نخستین کلمات بر زبانش جاری می شود؛ آن زبانی است که با پدر و مادرش و با افراد دیگر خانواده اش در نخستین روزهائی که به هر حال می تواند ارتباط برقرار کند، ارتباط برقرار می کند.  بنابر این طبیعی است که وقتی ما می گوییم حق آموزش برای انسان ها شناخته شده و دولت ها بایستی امکانات لازم را دراختیار شهروندان قرار بدهند، برای اینکه بتوانند آموزش ببینند، منظور اصلی آموزش به زبان مادری است."
دکتر لاهیجی در ادامه صحبت‌هایش گفت که جامعه بین الملل حق آموزش به زبان مادری را به رسمیت شناخته است.

تکثر زبانی در ایران و برخورد قانون و حاکمیت با آن

ولی آیا حق تدریس به زبان مادری در قوانین ایران نیز به رسمیت شناخته می شود؟ در اصل  ۱۵ قانون اساسی کشور چنین آمده است: "استفاده از زبان‌های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‌های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.“

بنابراین دولت ایران حق آموزش زبان مادری را به رسمیت شناخته است. حال چرا اصول قانون اساسی کشور اجرا نمی گردد؟ به نظر دکتر لاهیجی، رییس جمعیت دفاع از حقوق بشر ایران، اجرا نشدن اصل ۱۵ قانون اساسی ناشی از نبود رابطه شهروندی بین مردم و دولت است. دکتر لاهیجی می‌گوید: "متاسفانه در نظام هایی که روابط شهروندی بین  مردم و دولت وجود ندارد. مردم به اعتبار اینکه به هر حال کسی را به عنوان رییس دولت یا مجموعه ای را به عنوان دولت بر می گزینند، از آن شخص یا مجموعه توقع دارند که امکانات بهره مند شدن از حقوق و آزادی هایی که چه در چارچوب حقوق بشر و چه در قانون اساسی هر کشور برای مردم در نظر گرفته شده فراهم بیاورد. متاسفانه زبان کردی، آذری، بلوچی، ترکمنی و زبان مردم عرب نشین منطقه خوزستان و تمام مجموعه ای که در یک تنوع فرهنگی، قومی و حتی مذهبی مجموعه ملت ایران را تشکیل می دهند، می بینیم که آن وضعیتی که  مذهب شیعه دارد، مذاهب دیگر ندارند و آن اولویتی که زبان فارسی دارد متاسفانه زبان ها یا لهجه های دیگر ندارند. "

رضا وشاهی، فعال حقوق بشر ، به شیوه برخورد حاکمیت با زبانهای اقلیت‌های ایران انتقاد می کند: "ما در ایران می بینیم که حاکمیت همواره این زبانها را به صورت دوست نگاه نکرده و همیشه به عنوان رقیب نگاه کرده است و به شکل چیزی نگاه کرده که می تواند بنیان برافکن باشد. به هر حال باید از تجربه دیگر کشورها استفاده کرد. کشورهایی مثل سوییس که مردم به چند زبان صحبت می کنند و توانستند آن کشور را اداره بکنند و از لحاظ زبانی مشکلی ندارند. و یا کشورهایی مثل هندوستان که انبوه زبان ها در کنار هم زندگی می کنند و ما می توانیم این تجربیات را از این کشورها بگیریم. نکته دیگر این است که مسئله زبان جهانی شده، به همین خاطر سازمان ملل سال ۲۰۰۸ را سال زبان نام‌گذاری کرده و این اهمیت مسئله را می رساند. متاسفانه در ایران جمعیت های زیاد نمی توانند به زبان های مادریشان تحصیل کنند. طبعا کودکانشان افت تحصیلی دارند و نمی توانند رشد فرهنگی داشته باشند و هویتشان در معرض تهدید قرار می گیرد. شما نگذارید یک ملتی به زبان خودش صحبت بکند. بعد از دهه ها به هر حال نوعی استحاله و مشکلاتی را برای این ملت بوجود خواهد آورد."

هویت انسان و زبان مادری

دکتر ضیا صدرالاشرافی، محقق آذربایجانی، به مسئله هویت انسان و زبان مادری اشاره می کند: "هر انسانی چند هویت دارد، ولی عمیق ترین هویتش هویت زبانی است. زیرا قبل از اینکه پی ببرد چه دینی دارد، قبل از اینکه حتی به جنسیت خودش واقف بشود که مرد است یا زن و قبل از اینکه بداند هویت طبقاتی و موقعیت اجتماعی‌اش از نظر ثروت یا خرید و فروش کار چی هست و حتی قبل از اینکه بداند به کدام ملت و سرزمین تعلق دارد و پاسپورتش به کدام کشور متعلق است، به هویت زبانی می‌رسد. بقول هایدگر، فیلسوف آلمانی، انسان در خانه زبان است که فکر می کند و زبان مادری زبان ارتباطی نیست. ما در زبان ادبیات کلاسیک عرفانی مان به آن احساس و قلب می گوییم. زبان مادری قلب، احساس و الهام است. بنابراین کسانیکه با زبان مادری انسانها در می افتند در واقع با عمیق‌ترین جنبه هویت آنها مبارزه می کنند و پیروز نخواهند شد."

تاثیر خانواده‌ و رسانه‌ها در یادگیری زبان مادری

دکتر آراز محمد سارلی، استاد دانشگاه و صاحب "انتشاراتی مختوم‌قلی فراغی" در شهر گرگان در مصاحبه با دویچه وله به نقش خانواده ها در حراست از زبان مادری اشاره می کند: "اساسا زبانی مثل زبان ترکمنی خواسته ها و ویژگی های خودش را دارد، در شرایطی که الان ما زندگی می کنیم ، فکر می کنم از ابعاد مختلف قابل بررسی است. یکی از بحث ها این است که ما در جمع خانواده زبان ترکمنی را تا چه میزانی می‌توانیم استفاده بکنیم و کاربرد دارد و تا چه میزانی  زبان فارسی تاثیر گذاشته است. تاثیر زبانی یک امر عادی است. یعنی همیشه زبان ها تحت تاثیر زبان‌های مختلف، فرهنگ‌های مختلف و رفتارهایی که مثلا در گذشته از طریق تجارت بوده و الآن از طریق صدا و سیما و رادیو اینها قرار می گیرد. خیلی از خانواده‌های ترکمنی الآن زبان ترکمنی را بین فرزندانشان آموزش می دهند و عملا در خانواده به همین زبان صحبت می کنند. منتهی خیلی از اصطلاحات هم از طریق رسانه های گروهی صدا و سیما و یا مطبوعات و یا آموزش در مدارس وارد زبان ترکمنی شده. این امر تا یک حدودی طبیعی است ولی برای هویت زبان ها از این حیث مخاطره آمیز است که اگر تکلم کردن به زبان بومی و محلی فراموش بشود یعنی نهایتا آخرین بستر زبان بومی از دست می رود. به همین جهت خانواده ها یک تکلیفی دارند در کنار آموزش زبان رسمی کشور، زبان قومی خودشان را هم می بایست حفظ کنند و حراست کنند."

دکتر آراز محمد سارلی در ادامه صحبت هایش ضمن اشاره به نقش رسانه های گروهی در کشور برای حفظ زبان، تاکید می کند که در عرصه انتشار کتاب ها و مطبوعات تا حدی دولت اجازه داده است که در مناطق ملی و قومی کشور مردم از زبان های محلی خود استفاده بکنند. سارلی گفت در صدا و سیمای استان گلستان برنامه تلویزیونی و رادیو به زبان ترکمنی هست ولی این برای حفظ یک زبان کفایت نمی کند: "بنظر من هنوز جا دارد که ساعات پخش زبان ترکمنی بیشتر از اینها بشود. پرداخت به مسائل ترکمنی و آموزش به زبان ترکمنی از طریق صدا و سیما بیشتر از اینها جایگاه دارد. همینطور در مطبوعات می توان بیشتر از اینها به آن پرداخت کرد. کاری که ما در نشریاتی مثل "یاپراق"، "فراغی" یا "صحرا" یا نشریات دیگر محلی ما که کمابیش به آن می پردازیم. ولی در عین حال کفایت کننده نیست و ما در عین حال به عنوان ناشر که ۵۰۰ عنوان کتاب چاپ کردیم که غالبا این کتاب ها در حوزه مسئله ترکمنی هست، آنجا هم این موضوع  را داریم. این هم یک بستری است که می توان زبان ترکمنی را قوام و استحکام بخشید."  

بنظر دکتر آراز محمد سارلی آموزش زبان اقوام در مدارس در حال حاضر اساسی ترین مسئله است. وی می‌گوید: "مثلا مطبوعات ترکمنی کاربرد محدودی دارند. انتشار کتاب خیلی خوب است و جمهوری اسلامی در حد خودش این امکانات را فراهم کرده، منتهی کفایت کنننده نیست. ما اگر بخواهیم زبان را به شکلی تعمیم بدهیم، پویا نگاهداریم این است که نیازمند آموزش، کتاب و معلم  و تمرین است. طبعا اگر این متحقق بشود خیلی جالب خواهد بود."

برگزاری روز جهانی زبان مادری در میان ایرانیان خارج از کشور

ایرانیان مقیم خارج نیز مراسم گوناگونی را به مناسبت روز جهانی زبان مادری برگزار می کنند. امسال در آمریکا و همچنین در برلین، پایتخت آلمان،  مراسمی بدین مناسبت برگزار خواهد شد.

حافظ مهین، یکی از سازمان‌ دهندگان این مراسم و مسئول انجمن فرهنگی آذربایجانیان مقیم شهر برلین است. وی در گفتگو با برنامه فارسی صدای آلمان در خصوص برگزاری مراسم روز جهانی زبان مادری گفت: " چهار سال است که ما این موضوع را مرتب دنبال می کنیم. هر ساله روز ۲۱ فوریه این مراسم در برلین بصورت های مختلف برگزار می شود. معمولا بصورت سخنرانی است. اهمیت این موضوع در این است که ما به عنوان انجمن فرهنگی آذربایجان بیشتر تکیه مان بر روی فرهنگ و زبان است، یعنی مبلغ زبان مادری مان هستیم ."

حافظ مهین در ادامه صحبتهایش به این اشاره می کند که از آنجا که امسال از سوی سازمان ملل متحد سال زبان اعلام شده، این مراسم  اهمیت خاصی پیدا کرده است. در مراسم برلین نمایندگان اقلیت‌های قومی کشور نیز شرکت خواهند کرد.

مدافعان حقوق بشر زبان را نه تهدید، بلکه گنجینه و ثروتی معنوی قلمداد می کنند. آنها بر حق تدریس به زبان مادری تاکید دارند و زبان را فراتر از وسیله‌ای ارتباطی می دانند.

بیانیه سازمان آزادیبخش ترکمن صحرا:


                تحصیل به زبان ترکمنی حق قانونی ما است
امسال نیز دانش آموزان اقوام ایرانی، از جمله بچه های ترکمن در حالی به مدارس می روند که از دسترسی به حقوق ملی خود یعنی تحصیل به زبان مادری محروم هستند. با گذشت سی سال از انقلاب اصل پانزده قانون اساسی جمهوری اسلامی که به آنان حق تحصیل به زبانهای اقوام را می دهد به اجرا گذاشته نشده است. در طی این چند دهه نه تنها پیشرفتی در این زمینه وجود نداشته بلکه حق انتخاب پوشش دانش آموزان ترکمن نیز از آنان گرفته شده است. دختران ترکمن که قبل از انقلاب می توانستند با لباسهای محلی خود وارد مدارس شوند از دهه دوم انقلاب به این سو از این حق خود نیز محروم شده اند. بهانه آن نیز بسیار مضحک و بی اساس است: قانون هماهنگی پوشش دانش آموزان.


در حالی که عملا این هماهنگی در هیچ یک از مدارس ایران وجود ندارد. این آیین نامه تنها دستاویزی برای ضربه زدن به فرهنگ پوشش اقوام ایرانی قرار گرفته و در مورد نوع پوشش دانش آموزان قوم غالب هیچ نقش تعیین کننده ای ندارد. به عنوان مثال یک دختر فارس اگر خواست می تواند با چادر بلند وارد مدارس شود و یا با روسری کوتاه و مانتو، رنگ آن را نیز می تواند به دلخواه خود سیاه یا آبی یا کرمی انتخاب کند. اما دختر ترکمن اگر بخواهد با لباس محلی خود وارد مدرسه شود، وی هماهنگی را برهم زده است. از نظر حکومتمردان، رنگ لباس دختران ترکمن نیز با گلهای زیبایی که دارد برهم زننده اصل هماهنگی است چون شادی و نشاط را به مدارس می آورد و به فرهنگ گریه که بر کل ایران و حتی بر مدارس حاکم است خدشه وارد می سازد.


لازم به یاد آوری است که با آغاز سال جدید نه تنها وعده های پوشالی احمدی نژاد مبنی بر گشایش واحدهای درسی به زبانهای قومی در دانشگاههای ترکمن صحرا تحقق نیافته بلکه از همین اکنون در مدارس ترکمن صحرا به بچه های ترکمن در مورد استفاده از لباس محلی اخطار داده می شود و مخصوصا در گنبدکاووس و کلاله شاهد برخوردهای سختگیرانه ای از سوی مسئولین اداره آموزش و پرورش هستیم و جالب اینجاست که به اولیاء دانش آموزان از همین اکنون توصیه می شود که در مورد این موضوع هیچ کلامی بر زبان نیاورند که در غیر این صورت به نفع بچه هایشان نخواهد بود.


با این سیاست مسئولان نظام جمهوری اسلامی طی دو دهه اخیر بسیاری از دختران ترکمن مقید به فرهنگ ملی خود برای ادامه تحصیل با مانع برخورد کرده ند. مضافا بچه های ترکمن همیشه به خاطر عدم تحصیل به زبان مادری خود مخصوصا در روستاها همیشه دچار افتهای تحصیلی می شوند.


امروزه در حالی که کشورهای پیشرفته و متمدن دنیا تنوع زبانی را جزو غنای فرهنگی سرزمین خود می دانند و بسیاری از اندیشمندان آموختن دو یا چند زبان را به مردم توصیه می کنند جمهوری اسلامی با سیاست ارتجاعی خود برای محو فرهنگهای ملل ایرانی تلاش می کند که بایستی نهادهای جهانی مرتبط با حقوق بشر رسیدگی جدی نسبت به آن انجام دهند. براستی که امروز در ایران مسئله حقوق بشر کم اهمیتتر از مسئله ساخت سلاحهای هسته ای نیست و در این چارچوب بایستی به حقوق اقوام ایرانی توجه ویژه ای قائل شد. چون اقوام ایرانی مظلومترین و محرومترین قشر جامعه ایرانی را شکل می دهند.
با امید به روزی که در مدارس ترکمن صحرا شاهد تدریس زبان ترکمنی برای بچه های خود شویم.


سازمان آزادیبخش ترکمن صحرا – تورکمن صحرا آزادلیق قوراماسی

پیام جبهه دمکراتیک مردمی احواز بمناسبت اول ماه مهر روز تدریس اجباری زبان فارسی در احواز اشغالی

فرزندان ملت مقاوم احواز
ملل تحت اشغال و ستم درجغرافیای موسوم به ایران

انسانهای ازاده جهان

سازمانهای حقوق بشری

دولت ارتجاعی و اشغالگر ایران بیش ازهشت دهه  سرزمین  ملت عرب احواز را اشغال نموده با  غارت ثروتهای ملی  ، مصادره اراضی؛ کوچاندن ملت عرب احواز وسیاستهای هویت زادئی ملی از طریق مبارزه با فرهنگ؛ زبان و هویت ملی عرب احواز وانجام سیاستهای ضد انسانی دیگر تمامی معاهدات بین المللی را زیرپا گذاشته اعلامیه جهانی حقوق بشر را صرحتا وبصورت مطلق نقض نموده .

انسهای ازاده

ملت عرب احواز طی سالها مبارزه مشروع خود برای باز پس گرفتن حقوق ملی و انسانی مشروع خود تمامی سیاستهای ضد انسانی رژیمهای اشغالگر ایرانی را رد کرده بر غیر مشروع بودن اشغال احواز توسط ارتش ایران تاکید کرده خواهان حق تعیین سرنوشت خویش طبق قوانین بین المللی شده است . تا بتواند همچون ملل جهان سرنوشت خویش را خود تعیین نموده در ساختن دنیائی بهتر درکنار دیگر جهانیان باشد.

سازمانهای حقوق بشری دنیا

رژیم اشغالگر و ارتجاعی جمهوری اسلامی که خود نماینده شاخه ای ازسیستم تفکر ارتجاعی شونیسم فارس است با محروم کردن بیش از 60 % ساکنین سرزمینهای اشغال شده در اذربایجان جنوبی ؛ احواز ؛ کردستان ؛ ترکمنستان ؛ بلوجستان ؛ از اموزش به زبان مادری و مجبور کردن این ملل به اموزش زبان فارسی نه تنها ناقض کلیه قوانین بین المللی و اعلامیه جهانی حقوق بشر شده است بلکه علنا سیاستها ژنسایت را دنبال نموده مرتکب جنایت علیه نوع بشر میشود .

ملل تحت ستم  و اشغال شده در جغرافیای موسوم به ایران

جبهه دمکراتیک مردمی احواز ضمن محکوم کردن سیاستهای اشغالگرانه دولت اشغالگر ایران افتتاح مدارس و تدریس اجباری زبان فارسی در احواز را جنایتی علیه بشریت می داند و ازمجامع بین المللی  و سازمانهای حقوق بشری می خواهد که شدیدا این جنایت را محکوم نموده در متوقف کردن آن رژیم را زیر فشار قرارادهند.

جبهه دمکراتیک مردمی احواز

بیانیه حرکت بیداری ملی آذربایجان جنوبی (گاموح) به مناسبت بازگشایی مدارس و آغاز نسل کشی معنوی ملت آذربایجان جنوبی

روزهای آغازین بازگشایی مدارس در هر کشوری به ویژه برای کودکان روزهای پر جنب و جنبش و به یاد ماندنی ای است. چرا که در این روز بسیاری از کودکان آموزش خود را به طور رسمی آغاز می کنند تا خود را برای به عهده گرفتن نقشهای جامعه آتی آماده سازند. روز اول مدرسه و تلقی ای که از این روز در ذهن کودک ساخته می شود نه تنها با سرنوشت و آینده وی در ارتباط بوده و رابطه تنگاتنگی با آن دارد، بلکه سعادت یا شقاوت هر ملتی نیز با آن در ارتباط می باشد.

در شرایط جدید و پیچیده تحولات جهانی، آموزش و پرورش به صورت یک نظام فراگیر، ابتدا جوامع پیشرفته و توسعه یافته و متعاقب آن جوامع دیگر را فرا گرفت و به عنوان مبنا و محور اصلی پیشرفت و ترقی در جوامع جدید مطرح شد. به همین خاطر در اکثر کشورهای جهان روز بازگشایی مدارس را به عنوان یک روز ملی جشن می گیرند ولی متاسفانه روز بازگشایی مدارس در ایران روزی است که پروژه آسیمیلاسیون ملل غیر فارس به صورت رسمی کلید میخورد و 70 درصد کودکان ایران وارد وحشیانه ترین و غیرانسانی ترین سیستم و نظام آموزشی دنیا می شوند و در اختیار یکی از بزرگترین نظامهای یکسان سازی دنیا که با هدف فارسیزه کردن ساکنان آن تدارک دیده شده است قرار می گیرند و بدین وسیله معصومترین موجودات جهان هستی قربانی عقده و حقارتهای تاریخی کسانی می شوند که به این وسیله سعی دارند با این شیوه عطش نژاد پرستانه خود را سیراب گردانند.

بعد از انقلاب مشروطه تحولات مهمی در نظام آموزش و پرورش کشور به وجود آمد و علاوه بر لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی که در قانون اساسی گنجانده شد تحصیل اجباری نیز در حوزه وظایف دولت و اختیارات دولت قرار گرفت و بر تربیت معلمان، آموزش بزرگسالان، تهیه کتب درسی و اعزم دانشجویان به اروپا تاکید گردید. متاسفانه با روی کار آمدن رضاخان پهلوی نظام آموزشی کشور به جای توجه به آموزش علم و دانش و آموزه های توسعه و پیشرفت، سیاستهای فارسیزه کردن ملل غیر فارس، گسترش زبان فارسی، تحقیر ملل غیرفارس و محو زبان آنان را مورد توجه قرار داده و در راس اهدف اصلی و محوری آموزش و پرورش کشور قرار گرفت. سیاستهایی که با بدترین و توهین آمیزین شیوه های ممکن در آذربایجان و دیگر نقاط غیرفارس نشین ایران به مرحله اجرا در آمد. ممنوعیت صحبت به زبان تورکی در مدارس، ایجاد صندوقهای جریمه و منع عزاداری در مجالس غزا و سوگواری، طرد و اخراج معترضان به این سیاستها از کشور و همچنین کشتارهای بی رحمانه در آذرماه 1325 شمسی تنها نمونه هایی از تلاشهای حکومت تهران برای ریشه کن کردن زبان تورکی در آذربایجان و البته گسترش زبان فارسی می باشند. اجرای این سیاستهای خصمانه و ضد بشری در کنار سکوت معنادار و رضایت آمیز روشنفکر مابان مرکزگرا که جلال آل احمد از آن به عنوان خیانت روشنفکری نامبرده است در نهایت منجر به شکل گیری و نهادینه شدن ارزشهای ضد انسانی و ضد توسعه در جامعه ایرانی گردید که هنوز هم بر تارک فرهنگ سیاسی ایران خود نمایی می کند. این در حالی است که نخستین تجربه آموزش نوین و به سبک اروپایی در آذربایجان و تبریز نضج گرفت و میرزا حسن رشدیه که بعدها «پدر آموزش جدید ایران» لقب گرفت کتابهای تنظیم شده برای تدریس در این مدارس را به زبان تورکی آماده نمود؛ زبانی که اکنون قریب به یک قرن است که از بند تنگ نظران و انحصارگرایان فرهنگی رهایی نیافته است و تیغ ممنوعیت و سانسور بر هستی و وجودش چنگ انداخته است.

تمام این تضییقات در حالی بر ملت آذربایجان روا داشته می شود که امروزه تحصیل به زبان مادری در جهان امر پذیرفته شده ای است که در اغلب کشورهای دنیا نیز به رسمیت شناخته شده و از پشتوانه های حقوقی محکمی نیز برخوردار است؛ بطوریکه هم اعلامیه ها و کنوانسیونهای جهانی از جمله منشور حقوق بشر، اعلامیه جهانی زبان مادری و ... و هم قانون اساسی کشور بر لزوم توجه جدی بر آن تاکید می کنند. به همین خاطر سازمان ملل پاسداری از زبان‌های موجود در جهان را یکی از وظایف عمده این سازمان تعریف کرده و از دولت ها می‌خواهد که حق اقوام ساکن کشور خود را برای آموزش به زبان مادری‌شان به رسمیت بشناسند و زمینه تدریس زبان آنها را در نظام آموزشی کشورشان فراهم آورند. یونسکو نیز با  اختصاص 21 فوریه به عنوان روز جهانی زبان مادری و سال 2008 به عنوان سال زبانها نشان از اهمیت بالای زبان مادری در نزد این نهاد فرهنگی و دیگر نهادهای بین المللی دارد. با وجود این امسال نیز مانند سالهای گذشته در حالی ناقوس بازگشائی مدارس به صدا در می آید که جمهوری اسلامی ایران ذره ای از سیاستهای تمامیت خواهانه و خودخواهانه خود نسبت به ملل غیرفارس عقب نشینی نکرده و همچنان بر طبل جهل و قلدری و آریا محوری خود می کوبد و زبان فارسی را تنها زبان مشروع و قانونی در ایران معرفی می کند و بی پرواتر و راسخ تر از گذشته پروژه نابودی فرهنگ و زبان ملل غیرفارس را دنبال می نماید. امروز آذربایجان جنوبی با تکیه بر تجربه تاریخی خود در یک قرن مبارزه بی امان و اهدای دهها شهید در این راه  با نصب العین قرار دادن شعار «تورک دیلینده مدرسه» خواهان:

- رسمی شدن زبان تورکی

-فراهم نمودن شرایط تحصیل به زبان مادری

- اختصاص رادیو تلویزیون سراسری به زبان تورکی

- ایجاد فضایی مناسب برای انتشار مطبوعات آزاد و سراسری به زبان تورکی

می باشد. ملت آذربایجان در این راه تا احقاق کامل حقوق فرهنگی و ملی خود از پای ننشسته و مبارزات خود را تا رسیمت زبان تورکی در ایران و کسب حق تحصیل به زبان مادری و  تحقق کامل پیروزی در کسب حق تعیین سرنوشت خویش لحظه ای از مبارزه در راستای نابودی کامل آپارتاید سیاسی فرهنگی حاکم دست نخواهد شست. حرکت بیداری ملی آذربایجان جنوبی (گاموح) اعتقاد دارد که پیش زمینه اصلی رسمی شدن زبان تورکی، پذیرش آن توسط حکومت نبوده بلکه به میزان نفوذ و کاربرد آن در خانواده ها و در سطح جامعه آذربایجان بستگی دارد و معتقد است که پیروزی نهایی در کنار پیگیریهای رسمی در عرصه سیاسی و اجتماعی جهت نائل شدن به اهداف مذکور، توجه جدی و اساسی به آموزشهای غیر رسمی و وسعت بخشیدن و دایر کردن کلاسهای آموزش زبان تورکی، ادبیات، تاریخ، موسیقی، فولکلور و ... آذربایجان و بزرگداشت جشن ها و سنت های ملی در خانواده ها به عنوان پایه های محوری و اصلی جامعه آذربایجان نهفته است.

امسال بازگشایی مدارس در حالی صورت می گیرد که عده ای از فعالان سرشناس حرکت ملی آذربایجان بیش از 4 ماه است که در سلولهای انفرادی اطلاعات تحت بازداشت و شکنجه قرار دارند. اساسی ترین خواسته های این فعالان رسمی شدن زبان مادری خود در مدارس، دانشگاهها و حفظ هویت ملی آذربایجان می باشد، در این میان می توان از فعالان باسابقه و سرشناسی مانند استاد اکبر آزاد، یوروش مهرعلی بیگلو، دکتر لطیف حسنی، بهبود قلیزاده، دکتر علیرضا عبداللهی، شهرام رادمهر، آیدین خواجه ای، پینار فرجزاده، سونا فرجزاده، مهندس حسن رحیمی بیات، مهندس محمود فضلی، حیدر کریمی(یاشار)، شکرالله قهرمانی، حسین نصیری، نعیم احمدی، یونس سلیمانی، حسن بالایی و ... نامبرد که بدون رعایت حقوق اولیه یک متهم در شرایط سخت تحت شکنجه و بازداشت هستند. این در حالی است که فرزند روزنامه نگار آذربایجان، سعید متین پور در حال سپری کردن 8 سال حبس تعزیری خود در زندان اوین تهران و فعالانی مانند بهروز علیزاده، ودود سعادتی، علی عباسی و رحیم غلامی در زندان اردبیل حبس های غیرقانونی خود را سپری می کنند.

گاموح ضمن تاکید بر ماهیت غیرحقوقی و غیرقانونی دستگیریهای فعالان سیاسی آذربایجان، احکام صادره علیه آنها را سیاسی تلقی کرده و خواهان آزادی بی قید و شرط تمامی فعالان در بند است.

حرکت بیداری ملی آذربایجان جنوبی (گاموح) – کمیته مرکزی

تبریز- 31 شهریور 1389

چرا فاشیست فارس نمی خواهد ما به زبان مادری درس بخوانیم

در نوشته حاضر بنا نیست تا به عواقب سرکوب زبان مادری و تحمیل زبانی بیگانه بحث شود و یا قصد نداریم به این سؤال پاسخ دهیم که چرا درصد تَرک تحصیل در آذربایجان جنوبی خیلی بیشتر از سایر نقاط ایران است؟ بلکه بطور خلاصه به بیان عواقب این محرومیت در دراز مدت اشاره خواهیم کرد. درد قلم ما اینست که چرا برای تفهیم موضوع مربوط به ملت خودمان و عدم سواد کافی ملت از زبان مادری خویش مجبور به توسل به زبان اجنبی شده ایم. آیا این احتیاج و محتاج بودن برای ابراز عمق فلاکت کافی خواهد بود؟؟
همبستگی و وابستگی: عدم آشنایی به زبان مادری باعث از همپاشی اتحاد ملی در آذربایجان جنوبی شده است. تخم نفاق و تفرقه ای که با سیاست “تفرقه بیانداز و حکومت کن” کاشته شده، سبب گردیده ملت آذربایجان در مقابل رخدادها و سیاست های نژادی رژیم موضع یکپارچه ای اتخاذ نکند و هر چه بیشتر زیر بار استعمار فرو رود. همین است که سبب شده منافع ملی آذربایجان پایینتر از منافع ساکنین متروشهرها قرار گیرد. و همین بی اعتمادی است که سبب شده نخبگان ما کمتر در خدمت وطن مادری خود باشند.
فرهنگ:با وجود تمام تبعیضات و بهانه هایی که نام تجزیه طلبی گرفته است، رژیم توان کتمان فرهنگ غنی آذربایجان را نداشته است اما در عوض زبان مادری که پیوند دهنده هر نسلی با فرهنگش است نشانه گرفته شده است. فرهنگ نهفته در ادبیات، موزیک، جشن ها، فولکلور و سنت های ملت است. چقدر ملتمان با فرهنگ خود آشناست؟ با عدم آشنایی به زبان مادری فرهنگ خود را از دست داده ایم، همه را بی فرهنگ خوانده و خود را بی تمدن فرض کرده به آغوش دشمن خود کشیده شده ایم. آنچه به عنوان فرهنگ آذربایجان اجازه نشر یافته، فقط نوک کوه یخ شناور است. شکی نداریم که اگر کسی به واسطه زبان مادری می توانست از عقاید و آثار روشنفکران آذربایجان از قبیل میرزا فتحعلی آخوندوف، جلیل محمد قلی زاده، محمد امین رسول زاده و … آشنا شود، امکان نداشت افکارش در اسارت ایدئولوژی راکد و ارتجاع مذهبی و فاشیزمی باشد که به نام مرزپرگهر در ایران در حال تبلیغ شدن است. فرهنگ و افکار ملی درون مایه هر ملتی است ولی نا آشنایی به زبان مادری سبب شده است که ملت خود را تهی از هرچه ببیند که در جستجوی آنست. خود بیندیشید که به کدام سو کشیده شده است! ذهن او وابستۀ مرکز است و جز او، درکی از آزادی ندارد. از نظر او آزادی همان است که نسخه اش در مرکز به زبان فارسی پیچیده شده است.
تاریخ: چکیده موضوع اینست که تاریخ آذربایجان علاوه بر اینکه شرح حال ملت ماست، در بطن خود بیانات و افکار سیاستمداران آذربایجانی را جای داده که در ثبت آن به وفور از زبان مادریمان استفاده شده است. آنان وطن پرستانی بودند که آذربایجان را به نسل های بعدی سپردند اما عدم فهم زبان مادری باعث شده وارث به حق میراث خویش نباشیم. نتیجتاً اشتباهات گذشتگان را تکرار میکنیم، از یک سوراخ نه دو با بلکه چند بار گزیده شده ایم، شعور سیاسی مان رشد نمی کند، مبارزه علیه نژاد پرستی با فیصله قضیه فاشیزم در پایان جنگ جهانی دوم به ثمر رسید اما ما هنوز در گودالی اسیر شده ایم که قبل از جنگ جهانی دوم کنده شده بود. اوج فلاکت در این است که عده ای هنوز نمی دانند از چه مرکبی پایین آمده اند. بی جهت نیست که به آثار و عقاید رهبران فرقه دموکرات آذربایجان مهر غیر مجاز زده شده. فرقه ای که آذربایجان را از چنگال نژادپرستی سلطنت پهلوی نجات داده بود.
خاک: تاریخ ما شرح آنچه هست که در سرزمینمان بوقوع پیوسته، فرهنگ ما در سرزمین خودمان فرصت رشد یافته است، ملت بر روی خاکی زندگی کرده است که آذربایجان نام دارد. فراموشی زبان مادری ارتباط ملتمان با پایه های وجودی خویش را از هم خواهد گسست. زبان مادری ما وسیله ای است که با آن میتوانیم وارث اراضی خود و به بیان دیگر وارث سرزمین مادریمان و تعلقات مربوط به آن باشیم. به همین علت است که از نظر حقوق بین الملل کسی صاحب کرات و فضا و دریاهای آزاد نیست چون هیچ اثری که با آن رابطه برقرار کند وجود ندارد.
جمعیت، فرهنگ، تاریخ، سرزمین و حس وابستگی از ارکان تشکیل دهنده هر ملتی است که عدم وجود هر کدام از آنها ملت را به رتبه ی جمعی پراکنده و یا قبیله تقلیل میدهد. یاد گیری چند زبان، برتری هر زبان آموز را اظهار میدارد اما سرکوب یکی به خاطر اشائه دیگری در مقام نژادپرستی میباشد که اساس وجود هر ملتی را نشانه رفته است. زبان مادری خود را باید یاد بگیریم اگر اعتقاد داریم که باید در حد ملت های آزاده باشیم، بجای اینکه در عصر جهانی شدن همچون پارازیتی رفتار کنیم


سهم آزربایجان در کتابهای درسی در ایران فاشیستی

آموزش کودکان امروزه در راس تمامی برنامه های اجتماعی – اقتصادی – فرهنگی و حتی سیاسی و نظامی کشورها و دولت های جهان قرار دارد . کودکان بعنوان سرمایه های واقعی یک کشور و بعنوان وارثان اصلی آن سزاوار این همه ارزش دهی میباشند . متاسفانه در برخی از کشورها و زیر سایه برخی از سیاست های نه چندان انسانی و عادلانه ، کودکان بواسطه همین طریقه آموزش مورد بمباران های اطلاعاتی غلط و درنتیجه آسیمیله شدن قرار میگیرند . دور نگاهداشتن کودکان از آموزش زبان مادری خود که تنها در چند کشور به تعداد انگشتهای یک دست حتی ، صورت می پذیرد ، شاید ناعادلانه ترین اعمال بی عدالتی در خصوص کودکان آن محدوده باشد . اهمیتی که آموزش به زبان مادری دارای آن است به حدی محرز و غیر قابل انکار میباشد که حتی مباحثه و مذاکره در خصوص آن نیز امروزه به صفر تقلیل یافته است چرا که این امر ، امری کاملا طبیعی و حقی کاملا مسلم و روشی کاملا مقرر به حساب می آید و در میان موضوعات مراکز بین المللـــــــی به ردیف موضوعات unchallengable(غیر قابل مباحثه ) قرار گرفته است .
متاسفانه کودکان آذربایجان در ردیف آخرین کودکان جهان قرار دارند که مجبورند به زبانی غیر از زبان مادری خود آموزش را شروع نمایند . لطمه ای که کودکان معصوم و بی خبر این مرز و بوم از این رهگذر تحمل نموده اند و دیده اند بر هیچکس پوشیده نیست . برای تصور میزان غیر معقول بودن این شروع کافی است چهل کودک شش ساله فارسی زبان را در نظر بگیریم که در یک کلاس اول جمع شده و مجبورند با زبان آموزشی و آموزش کلا ، به زبان فرانسه شروع نمایند . سردر گمی – آوارگی – درهم ریختگی شخصیت – از دست دادن اعتماد به نفس – خود خوری – خود فرو رفتگی – بیزاری از تحصیل – گریز از خانواده – از دست دادن الفت اجتماعی و .... دهها و شاید صدها عارضه جبران ناپذیر دیگر اولین آرمان این آموزش غیر اصولی و غیر انسانی به کودکان است و بس .
درکنار این دو زبانگی که خود معضل ترین معضل های آموزشی است ، معضلی دیگر نیز متاسفانه گریبانگیر کودکان آذربایجانی است که خواه و ناخواه در مدارس مجبور به تحصیل و طی درجات آموزشی هستند و این معضل بیگانگی مطلق با فرهنگ خودی است که به شدت در کتابهای درسی اعمال و تعقیب میشود . سهمی که آذربایجان در تاریخ – جغرافیا – علوم اجتماعی – علوم مدنی – ادبیات – سیاست – اقتصاد..... منطقه و کشور دارد به حدی زیاد و خارج از تصور است که میتواند در صورت سهم بندی عادلانه حداقل نیمی از کتابهای درسی را به خود اختصاص دهد . اما نفوذ لابی های افراطی از هر جناح در تدوین کتابهای درسی که عمدتا تابع سیاست دولت کهنه کار انگلستان در قبال ترک های مسلمان هستند ، آذربایجان را چنان از صحنه کتابهای درسی محو نموده است که قریب به بیش از پانزده میلیون کودک و نوجوان و جوان دانش آموز آذربایجانی هیچ نام و نشانی از خود را در انبوه کتابهای درسی نمی یابد . این نادیده انگاری اگرچه معضلی بزرگ به حساب می آید ، معضل بسیار بزرگ تر از آن جعل برخی از حقایق مسلم مربوط به آذربایجانیهاست که انسان را بی اختیار وا دار به فرستادن رحمت به آن کفن دزد قبلی مینماید !
کوچک شمردن آذربایجانیها ، توهین های مستقیم و تحقیر های علنی اگرچه امروز در حد یک رنجش و یک گلایه مطرح میشود اما برای فردایی که این کودکان حقایق را در میابند ، تدوین کنندگان کتابهای درسی چه جوابی خواهند داشت ؟
تمامی این حقایق یصورت مستند با بررسی کتابهای درسی سال تحصیلی 85-86 در چهار بخش تقدیم حضور علاقمندان به موضوع میگردد به امید اینکه هرچه زودتر این معضلات از جامعه آموزشی کودکان آذربایجانی رخت بر بندد .

سال اول راهنمایی

تعداد عناوین کتابهای درسی : 12 عنوان
1 – درس فارسی – 188 صفحه
یک مورد شعر کوتاه از پروین اعتصامی – یک مورد درسی با عنوان سرزمین افتخار و حماسه که ظاهرا در باره آذربایجان است و در بخشی از آن آمده است : اهالی آذربایجان به ترکی صحبت میکنند اما ساکنان کرد نواحی جنوبی و شرقی به زبان کردی و اقلیت های ارمنی و آشوری ساکن در مغرب دریاچه ارومیه به زبانهای ارمنی و آشوری صحبت میکنند .یک مورد درسی با معرفی گنبد سلطانیه زنجان . درسی با معرفی گیلان و مازندران که در بخشی از آن آمده است : زبان مردم گیلان گیلکی است و شمار مهاجران ترکی زبان نیز در این استان نظر گیر است !
بقیه دروس مختص حافظ و سعدی و فردوسی و عبید زاکانی و...غیره میباشد .
جمع : 3 مورد .
2- کتاب درسی ریاضی – 199 صفحه
یک مــورد دمــای ارومیه ( صورت مسئله ) یک مــورد ارتفاع آستارا – یک مــورد زنــجان ( صورت مسئله در باره تعدا د گوسفندان موجود در زنجان ؟!!)
دربقیه دروس کارخانجات اراک – جمعیت برازجان – شرح حال ریاضی دان بوزجانی خراسانی ... وغیره .
جمع : 3 مورد .
3 – کتاب درسی علوم تجربی – 161 صفحه
یک مورد تصویری از حسین رضازاده بدون ذکر نام و در خصوص تعریف جرم و وزن . یک مورد اندازه گیری مسیر ارومیه و تبریز در درس اندازه گیری مسافت .
بقیه دروس در خصوص زلزله بم – ارگ بم – جاده کرج و چالوس – قطار مشهد و تهران – و...الی آخر .
جمع : یک مورد .
4 – کتاب درسی حرفه و فن – 152 صفحه
جمع : صفر مورد
5- کتاب آموزش هنر – 128 صفحه
یک مورد تصویر شاهنامه تیموری بدون ذکر نام و معرفی – یک مورد نمونه خط عماد تبریزی بدون ذکر نام .
بقیه دروس تصاویر بادگیرهای کاشان – منبت شیراز – کمال الملک کاشانی – خط غلامرضا اصفهانی – و توضیح اینکه وی شاگرد عماد بود اما چون بسیار هوشمند و هنرمند بود از سبک عماد پیشی گرفت و خود سبک جدیدی آورد و...الی آخر .
جمع : صفر مورد .
7- کتاب درسی تاریخ – 91 صفحه
دروس در مورد اقوام آریایی – مادها – هخامنشی ها – اشکانیان ( نقشه سیاسی عصر اشکانیان کشور ارمنستان را نیز نشان میدهد در حالیکه حضرت مسیح در این تاریخ هنوز ظهور ننموده بود !) تاریخ ساسانیان – ظهور اسلام و الی آخر .
جمع : صفر مورد .
8- کتاب درسی تعلیمات اجتماعی – 85 صفحه
جمع : صفر مورد .
9 – کتاب درسی عربی – 106 صفحه .
جمع : صفر مورد .
10 – کتاب درسی زبان انگلیسی – 66 صفحه
جمع : صفر مورد .
11 – کتاب درسی جغرافیا – 87 صفحه
یک مورد تصویر از مناطق آذربایجان بدون ذکر نام . تصویر میشو داغی با ذکر نام – تصویری از تبریز با ذکر نام – اتوبان قزوین – زنجان با ذکر نام – نقشه دریای خزر که در تمامی موارد بدنبال نام خزر در داخل پارانتز نام مازندران نیز آورده شده است . و الی آخر .
جمع : 4 مورد .
12 – کتاب درسی آموزش قران کریم - 62 صفحه
یک مورد شرح حال محمد حسین طباطبایی ( و نامبرده اهل تبریز و نواده مرحوم علامه طباطبایی است ) که در کتاب تنها به ذکر محل تولد او شهر قم اشاره شده است . بقیه دروس معرفی خطاط تهرانی – معرفی استاد عبدالباسط – خاطره سرلشگر شهید بابایی و ... الی آخر
جمع : صفر مورد .

سال دوم راهنمایی

تعداد عناوین کتابهای درسی : 12 عنوان
1 – کتاب درسی آموزش هنر- 80 صفحه
یک مورد تصویر قالی شاهسون بدون ذکر نام .
بقیه دروس آثار کاتوزیان – یاسمی – حیدریان – تصاویر ماسوله ، کعبه ، مسجد جامع اصفهان ، نقاشی از مسجد جامع اصفهان – شرح حال فرشچیان ( که در شهر هنر پرور اصفهان بدنیا آمد و در محیط سرشار از ذوق و هنر اصفهان رشد کرد و.. )– تصویر مدرس - .... و الی آخر .
جمع : صفر مورد .
2 – کتاب درسی تعلیمات اجتماعی – 88 صفحه
جمع : صفر مورد.
3 – کتاب درسی تاریخ – 65 صفحه .
یک مورد قیام بابک علیه خلیفه عباسی – یک مورد تشکیل حکومتهای ترک نژاد در ایران ، چگونگی ورود ترکان به ایران : ( ترکان مردمی بودند که ابتدا در نواحی شرقی و دور دست آسیای مرکزی زندگی قبیله ای داشتند و وجه مشترک قبایل ترک زبان ترکی و زندگی دامداری بود . در دوره ساسانیان این قبایل چند بار به ایران حمله ور شدند اما شکست خوردند . در دوره ی بعد از اسلام سپاهیان مسلمان در آسیای مرکزی و سرزمین های ترک نشین پیشروی کردند و در نتیجه تعداد زیادی از ترکان اسلام را شناختند و مسلمان شدند و به تدریج عده زیادی از ترکان به داخل ایران راه یافتند . ) – یک مورد در خصوص حکومت قاراقویونلو آق قویونلو ، در دو سطر !! یک مورد تصویر مسجد کبود تبریز –
بقیه دروس خلافت حضرت علی – خلافت امام حسن – خلافت بنی امیه – خلافت بنی عباس – طاهریان – صفاریان – سامانیان – دیلمیان – آل زیار – آل بویه – غزنویان – سلجوقیان – اسماعیلیان – خوارزمشاهیان ...و الی آخر .
جمع : 4 مورد .
4 – کتاب درسی فارسی – 194 صفحه .
یک مورد شعر شهریار به نام شیر خدا – یک شعر از پروین اعتصامی .
بقیه دروس شرح حال شهید رجایی – جواد تند گویان – سعدی – ماری کوری – اشعاری از سلمان هراتی – فردوسی – قابوس نامه – عبید زاکانی – دهخدا – شرحی از خوزستان – کردستان – همدان – کرمانشاه – بلوچستان - .... و الی آخر .
جمع : 2 مورد .
5 – کتاب درسی فرهنگ اسلامی و تعلیمات دینی – 108 صفحه .
دروسی در مورد خط میر عماد الحسنی – شرحی از ابو جهل – بسیج – امامت و... الی آخر جمع : صفر مورد .
6- کتاب درسی ریاضی – 205 صفحه .
یک مورد دمای هوای تبریز وارومیه و اردبیل و اهر ( صورت مسئله ) .بقیه دروس شرح حال اقلیدس – فردریش – لوباچفسکی – ریمان – خوارزمی و الی آخر .
جمع : 1 مورد .
7 – کتاب درسی علوم تجربی – 174 صفحه .
جمع : صفر مورد .
8 – کتاب درسی آموزش قران کریم – 122 صفحه .
دروسی در مورد قران به همراه شرح حالی از قاریان – حافظان و... شرح حال منصوری قمی و پرهیزگار و الی آخر .
جمع : صفر مورد .
9 – کتاب درسی عربی – 128 صفحه .
جمع : صفر مورد .
10 – کتاب درسی آموزش حرفه و فن – 184 صفحه .
جمع : صفر مورد .
11 – کتاب درسی جغرافیا – 66 صفحه .
یک مورد نقشه پراکندگی نژاد و زبان در آسیا ( صفحه 16 کتاب ) که قابل تامل است .
بقیه دروس کعبه – بیت المقدس – تاج محل – اروپا – آمریکا – استرالیا رود کنگ و... الی آخر .
حمع : 1 مورد .
12- کتاب درسی زبان انگلیسی – 98 صفحه .
جمع : صفر مورد .

سال سوم راهنمایی

تعداد عناوین کتابهای درسی : 12 عنوان
1- کتاب درسی هنر – 80 صفحه
یک مورد تصویر سوزن دوزی ممقان بدون ذکر نام و مشخصات – یک مورد تصویر گنبد سلطانیه بدون ذکر نام و مشخصات –
بقیه دروس بطور کامل با نام و نشانی همانند مسجد جامع اردستان و غیره .
جمع : صفرمورد .
2 – کتاب درسی عربی – 155 صفحه
جمع : صفر مورد .
3 – کتاب درسی فارسی – 172 صفحه
یک مورد در درسی با عنوان همه جای ایران سرای من است –
بقیه دروس در مورد خراسان – یزد – کویر – سمنان – یزد مجددا – فصل چهارم کلا اصفهان – روی جلد کتاب شیراز و الی آخر .
جمع : 1 مورد .
4 – کتاب درسی ریاضی – 156 صفحه .
دروسی در مورد بافنده یزدی –شرح حال ابوریحان بیرونی – تصویر از سی و سه پل اصفهان – و الی آخر .
جمع : صفر مورد .
5 – کتاب درسی حرفه و فن – 178 صفحه .
دروسی با محتوای معرفی صنایع دستی آلاشت – رامسر و الی آخر .
جمع : صفر مورد .
6 – کتاب درسی علوم تجربی – 152 صفحه .
یک مورد تصویر حسین رضازاده بدون ذکر نام و مشخصات .
بقیه دروس در خصوص جاده میناب – جاسک و الی آخر .
جمع : صفر مورد .
7- کتاب درسی تعلیمات اجتماعی – 71 صفحه .
جمع : صفر مورد .
8 – آموزش قران – 148 صفحه .
دروسی با معرفی حافظان قران از نیشابور – تهران – شعرای خراسان و الی آخر .
جمع : صفر مورد .
9 – کتاب فرهنگ اسلامی و تعلیمات دینی – 114 صفحه .
جمع : صفر مورد .
10 – کتاب تاریخ – 96 صفحه .
فصل اول صفویان ( تعریف کلی از اصفهان و تصاویر متعدد از این شهر ) افشار – کریم خان زند – قاجار که با این جمله شروع میشود : ( قاجارها یکی از طوایف ترک بودند که پس از حمله مغول به ایران به کشور ما وارد شدند و در گرگان ساکن شدند !!) مشروطه – پهلوی – انقلاب اسلامی – یک مورد تصویر ستارخان باقرخان و خیابانی .
جمع : 1 مورد .
11- کتاب درسی زبان انگلیسی – 85 صفحه .
جمع : صفر مورد .
12- کتاب جغرافیا – 112 صفحه .
دروسی در مورد نهاوند – دماوند – لندن – مسکو – رودکرفارس – تهران – کعبه – ارگ بم – اصفهان – زاینده رود – کرمانشاه بعنوان مسیر نجف و کربلا و... الی آخر .
حمع : صفر مورد .

پایان بخش اول

زهره وفایی – تبریز

ببینید این پان ایرانیستهای احمق واسه ما چه خوابهایی دیدند!


مرحله نخست حرکت ضد آزربایجان  
1- نخست عدم بروز هر گونه واکنشی عملیاتی از طرف مردم، دولت و تمامی ارکانها و نهاد های اجتماعی تا آلودگی های پانترکیستی به نهایت خود میل کند و فضا چنان آلوده گردد که تبریز به عنوان یک منطقه آماده تجزیه نمایانگر گردد. فضا باید چنان آلوده گردد که عنقریب، تبریز نماینده ی تجزیه ایران معرفی گردد. تبریز باید در هنگامه ی ترکتازی غیر قابل مهار نشان داده شود و در این راه نیازی به اقدامی ویژه نیست چرا که پانترکیستها خود ترمز بریده اند و در صورت هرگونه عدم مقابله، آنان به سوی تجزیه، عزم را جزم کرده اند، فلذا باید آنها را در این مسیر آزاد گذاشت تا آنها خود را از مرحله بلوغ و خفتگی، به شکفتگی برسانند. باید گذاشت این مرحله وارد به مرحله پختگی کامل گردد. در این مسیر، تمامی نیروهای پانترکیست نیز شناسایی می گردند. میوه پانترکیستی در مرحله خامی قابل تلاشی نیست. مطالعه تاریخ پانترکیستها نشان داده آنها قبل از مرحله ی استحکام سیاسی قابل نابودی نیستند و به صورت لایه ای و قوی به حیات خود ادامه می دهند. بنابراین هر حرکت آنتاگونیستی و قهرآمیز در مقابل پانترکیسم و پان آذریسم، به مثابه عملی افراطی و ناکارآمد و واخواست شده تلقی می گردد. اساسا با حرکتهای هولناک و واگرایانه ی نژادی که از جنبش قومی اندک شمار و بازیگران محدود شکل گرفته شده باشد و خود را به گستردگی شهری مانند تبریز سرایت داده باشد، نمی توان به صورت قهرآمیز و یکباره به موفقیت رسید. پس، گذر از دوران "خودخوری" نیازی اساسی و فوق العاده ضروری است. حرکت قومی نژادی پانترکیسم به لحاظ ماهیت مسری و سرایت کننده ی خویش در ادامه ی حرکتش لاجرم به مرحله ی خود خوری و خودسوزی خواهد رسید. این مرحله خودبخود، پس از تکثیر یکباره و ناگهانی و لگاریتمی به اجبار اتفاق می افتد.
بنابراین باید "بی عملی" کرد و به دقت انها را نظاره کرد تا آنها خودبخود به مرحله Endogenous یا خودخوری پای گذارند. شواهد سالهای اخیر و بویژه پس از سال 1385 و اکنون پس از ورود تیم تراکتورسازی به لیگ برتر نشان می دهد، آنها از مرحله خفته به رشد لگاریتمی سریع رسیده اند و در ماه های و حداکثر یکی دوسال آینده، به رشد ثابت و بدون یارگیری پای می گذارند. به دیگر سخن پس از مرحل رشد بطئی و سریع اولیه، مدتی نمی توانند از نظر شمارگان و جمعیتی افزایش یابند، این نیز پیش بینی دقیقی است که به وقوع خواهد پیوست. آنها نیاز به حرکتی توده ای خیابانی و عملیاتی دارند، پس در حرکت و جنبش واگرایانه ی گریز از مرکزی که دارند، مطابق مدل های اجتماعی به فواصل مختلف از مرکز فاصله می گیرند و سپس بلافاصله مرحله خودسوزی آغاز می گردد. چرا که جامعه آذری یک محیط یکدست و پازل گونه نیست که بتوانند همه را در مسیر مورد نظرشان یک سو کنند، بنابراین به ناگهان، افراطی ترین روش های پانترکی غیر عملی نیز جلوه می کند و فضای فاشیستی تبریز ملایم ها را و تندروها را دو قطبی و چند قطبی می کند. اینجاست که دیگر می توان منتظر ماند، سراشیب تلاشی و خودسوزی تبریز آغاز شده، و ریزش نیروها نیز شروع گردد. به طور خلاصه، شکفتگی و رشد سریع و ثابت و سپس فروپاشی، مدل حرکت پانترکیسم در ایران است، که باید به صورت کنترل شده مهندسی و هدفمند گردد. باید گذاشت آنها بتازند و ترکتازی و ویرانگری کنند و فضا را چنان در دست گیرند که در آن حتا نتوان نفس کشید! این غنیمتی است گرانبها و ارزشمند که باید از آن استقبال ویژه کرد. پس از این مرحله، گام های عملیاتی افراطی و تند به شرح زیر، بسهولت قابل دستیابی است که راه حلی هایی ویراگرانه و ریشه کنانه ای می باشد، که ایران را برای همیشه از خطر پانترکیسم رهایی می بخشد.
 

مرحله دوم "چه باید های ضروری" پس از طی شدن گام نخست شرح داده شده در پیام های پیشین:
2-کار فرهنگی بزرگ و بسیار گسترده، در جهت تقویت هویت ملی در تبریز.
3-تعبید و سرکوب سرشاخه های پانترکیست در تبریز و کل آذربایجان.
4-محدود کردن بودجه های این شهر و سرازیر کردن این بودجه های مستقیما به شهرهای تابعه تبریز. (و یادآوری این نکته که پانترکیستها سبب این شرایط هستند)
5-سقوط عمدی و آشکار تیم های تبریزی و حتا انحلال آنها. (و یادآوری این نکته که پانترکیستها سبب این شرایط هستند)
6-میدان دادن به کردها، تالشیان و ارامنه میهن پرست در تبریز. (و یادآوری این نکته که پانترکیستها سبب این شرایط هستند)
7-ایجاد یک منطقه حائل بین تبریز و شمال آذربایجان با اسکان لرها و بختیاریها و کردهای میهن پرست. (و یادآوری این نکته که پانترکیستها سبب این شرایط هستند)
8-محروم کردن تبریزیان از ارکان پیشین و سپردن ارکان شهر بدست افراد میهن پرست ترک زبان. (و یادآوری این نکته که پانترکیستها سبب این شرایط هستند)

9-مخروبه کردن بنیادهای شهری و محروم ساختن تمامی افراد مدافع پانترکیسم از امکانات پیشین. (و یادآوری این نکته که پانترکیستها سبب این شرایط هستند)

10-ممنوع ساختن هرگونه فعالیت ترک گرایانه در تمامی رسانه به آشکارا، به قصد نشان دان چنگ و دندان به مردم وطن فروش و طرفدار بیگانه. (و یادآوری این نکته که پانترکیستها سبب این شرایط هستند)