۷/۰۱/۱۳۸۹

اول مهر ماه روز نسل­کشی خاموش ملل غیرفارس ­زبان

اول مهر ماه  روز نسل­کشی خاموش ملل غیرفارس­زبان
در روز گشایش مدارس و دانشگاه­ها در اعتراض به عدم آموزش به زبان مادری بر سر کلاس­های درس حاضر نشویم!
 
دیگر نمی­خواهم به "چؤرک" نان بگویم و "آنا" را مادر بنویسم! من تورکم!
از زبان به عنوان کلید شبکه­های ارتباطی و گاهی نیز سرمایه فرهنگی یاد می­شود که افراد با تسلط بر آن می­توانند علاوه بر برقراری روابط اجتماعی، نوعی هویت ویژه کسب کنند. پس هویت فرد چه در سطح قومی و چه در سطح ملی تا حدود زیادی بستگی به زبانی دارد که او فرا می­گیرد. وقتی که از حفظ، تقویت و توسعه فرهنگ یک جامعه سخن به میان می­آید، زبان نیز به عنوان یک عامل اساسی مطرح می­شود، چرا که زبان در حکم رشته­ای است که فرهنگ گذشته و حال را به هم پیوند می­دهد. می­دانیم كه زبان وسیله­ای است كه رشد بعدی كودك روی آن بنا می­شود. نطفه­ اولیه آموزش زبان مادری در خانواده بسته می­شود. پدر و مادر با نهادن کلمات اولیه­ای همچون "آنا"، "آتا"، "چؤرک"، "سو"، و ... بر زبان كودك، اولین آموزگاران او به حساب می­آیند و راه تازه­ای را در رشد و تكامل فرزند خود باز می­كنند. بعد از رسیدن به سن 6 سالگی و شروع دوران تحصیلی برای یک کودک، او وارد مرحله جدیدی از رشد و خودآگاهی می­رسد. اما این وضع برای کودکان تورک­­ آذربایجان که زبان مادری­شان در مدارس تدریس نمی­شود به گونه دیگری رقم می­خورد.
كودك تورک با ورود به دوران تحصیلی در طول مدرسه خود را مثل دیگران می­بیند و فكرمی­كند كه تفاوتی با دیگران ندارد، كه البته ازنظرارزش­های انسانی این كاملاً درست است و باید این طورباشد. او گمان می­برد که تحصیل و آموزش به معنی یادگیری زبانی غیر از زبان مادری اوست که این امری طبیعی برای معلم او و سایر همکلاسی­هایش به حساب می­آيد. او از امروز باید به "سو"، آب بگوید و به "چؤرک" نان، به "آنا" مادر و به "آتا" پدر! اما وقتی كه وارد جامعه بزرگسالان می­شود و به سنین بالاتر می­رسد احساس می­كند كه جامعه بین افراد تفاوت­هایی قائل است و این مسئله موجب دلسردی او می­شود. مشاهده شده است كه فرزندانی كه به زبان مادری آموزش می­بینند هنگامی كه بزرگتر شده و به جامعه راه می­یابند معمولاً كمتر دچار بحرانهای شخصیتی می­شوند و خودباوری­شان بیش ازكسانی است كه یا به زبان مادری آموزش ندیده­اند و یا در نیمه راه به دلایل گوناگون از تحصیل به زبان مادری منصرف شده­اند.
آموزش به زبان مادری و بومی از نظر اجتماعی و از نظر روحی و روانی در اعتماد به نفس کودکان تاثیر عمیقی می­گذارد و آنها راحت­تر می­توانند ابراز احساسات نموده و ارتباط فکری و زبانی راحت­تری را با دیگران برقرار کنند. از نظر روان­شناختی، آموزش به زبان مادری سبب درک بهتر مطالب درسی شده و پیشرفت شناختی دانش­آموز را افزایش می­دهد. از نظر اجتماعی سبب جذب راحت­تر کودک در محیط اجتماعی گردیده و از نظر عاطفی نیز باعث بوجود آمدن پیوند عاطفی ناشی از استفاده از زبان مادری در زندگی تحصیلی می­گردد. و بالاخره از نظر آموزش، استفاده از زبان مادری سبب بالا رفتن کیفیت و کمیت ارتباط درون مدرسه­ای و درون کلاسی می­شود. برای كارشناسان بیش از پیش مسلم است در صورتی كه كودكان در مدرسه به هر دو زبان مادری و زبان رسمی آموزش ببینند به نتایج بهتری دست می­یابند و از شخصیت قوی­تر و ثبات بیشتری در زندگی اجتماعی و خانوادگی برخوردار می­شوند.
دانش­آموزی كه در طول سال­های مدرسه به زبان مادری خود تحصیل می­کند ضمن بهترشدن زبان مادری­اش، علاوه براینكه زبان دوم را بهترفرا می­گیرد، اعتماد به نفس بیشتری كسب می­كند. او شناخت عمیق­تری نسبت به فرهنگ و آداب و رسوم كشورش پیدا می­كند و متوجه می­شود كه ریشه در جایی دارد و به سهم خود دارای فرهنگ و پشتوانه­ای است. این فرد اگر چنانچه پس از اتمام تحصیلات دبیرستانی در جامعه­ای كه زندگی می­كند، به هر دليلی مورد قبول واقع نشود احساس بی­ریشه بودن، بی­فرهنگ بودن و در نتیجه کم­شخصيتی و بی­هویتی به او دست نخواهد داد. آموزش زبان مادری خطراتی از این دست را كاهش می­دهد و به همین دلیل باید از آن استقبال كنیم و در بهترشدن و مؤثرتر بودن آن برای فرزندان عزیزمان بكوشیم. ولی اجرای این مهم به دست چه كسانی  و چگونه ممکن است؟
 
از کجا به کجا رسیده­ایم: از پایتخت فرهنگی شرق به شهر مرده­ها و مقبره­ها!
آذربایجان و خصوصاً مرکز فرهنگی آن تبریز از دیرباز مهد دانش­پژوهان و دانشجویان بوده است. حدود 700 سال پیش از این برای اولین بار در جهان نخستین شهرک دانشگاهی به نام ربع رشیدی (رشیدیه) در جوار شهر تبریز ساخته شد. همزمان با آن، دو دانشگاه دیگر یکی در سلطانیه زنجان و دیگری در شام قازان تبریز تأسیس شد. در دوره­های بعد از ایلخانی نیز آذربایجان به لحاظ مرکزیت علمی همواره موقعیت ممتازی در مشرق زمین داشت. گواه این مدعا خیل بیشماری از علما، فقها، شعراء، نقاشان، خطاطان، فلاسفه، منجمان و مورخانی است که هم اکنون قبور آنها در مقبره شعرا، مقبره اولیا و مقبره مشایخ تبریز قرار دارند.
در اوایل دوره قاجاریه که آخرین حکومت تورک­های آذربایجان بر ممالک محروسه (ایران) می­باشد، تبریز بعنوان یک شهر شرقی دارای مدارس سنتی بنام مکتب بود. نخستین دانشگاه ممالک محروسه در اواسط دوره ناصرالدین شاه قاجار به کمک آمریکائیها در اورمیه تأسیس شد. در این سال­ها، مدرسه دارالفنون تبریز مشهور به مدرسه دولتی مظفری بسال 1255 شمسی بعنوان مدرسه اعیان و اشراف تبریز تأسیس شد. اولین مدرسه به سبک جدید توسط میرزا حسن رشدیه به سال 1267 شمسی در تبریز بنیان­گذاری شد که کتاب­های «آنا دیلی» و «وطن دیلی» که هر دو به زبان تورکی آذربايجانی نوشته شده بودند در اين مدرسه تدریس می­گردیدند. حتی مدارس تهران آنزمان نیز به دست آذربایجانی­های مقيم تهران و سلاله تورک قاجار بنا شده بودند که در همه این مدارس به زبان مادری آموزش داده می­شد.
لکن، با روی کار آمدن رضا پهلوی (دومين شووينيست، فاشيست و نژادپرست فارس بعد از فردوسی!) سیاست فرهنگی جدیدی بر علیه آذربایجان در دستور کار دولت قرار گرفت که نخستین نتیجه آن حذف آموزش به زبان مادری در مدارس بود. رضا پهلوی با تغيير نام ممالک محروسه به پرشييا (فارسستان) و سپس ايران، ممالک محروسه را معادل کشور فارس­ها و آريايی­ها نموده و در نتيجه تورکی حرف زدن در سر کلاس­های درس ممنوع شد و دستور داده شد که «هر کسی از این به بعد در سر کلاس تورکی حرف بزند افسار الاغ بر او بسته و در طویله بیاندازند». همچنین مقرر شد که «هر کس به زبان تورکی از معلم خود سوال کند باید جریمه نقدی به نفع توسعه زبان فارسی بپردازد».
ادامه این سیاست تا به امروز نیز ادامه دارد که در نتییجه آن استان­های آذربایجان در رده بیست و یکم از نظر درصد باسوادان بین استان­های کشور قرار گرفته است. آذربایجان در هیچ دوره­ای از تاریخ به اندازه دوره هشتاد ساله اخیر در پیشگاه اجداد افتخارآفرین خود سرافکنده نبوده است. چند سال پیش دکتر محمد علی حسین پور فیضی رئیس دانشگاه تبریز در کنگره بررسی مسائل آذربایجان آمار تکان دهنده­ای ارائه داد. وی گفت در آذربایجان شرقی از هر 100000 نفر اهالی تنها 67 نفر از کنکور ورودی دانشگاه قبول می­شوند، حال آنکه متوسط این رقم برای کشور 109 نفر و برای مناطق فارس­­نشین 135 نفر می­باشد. با این حساب تعداد با سوادان فارس­زبان بیش از دو برابر تعداد تحصیل­کردگان تورک بوده و در نتیجه فارس­زبانان امکانات مادی و معنوی کشور را به سمت مناطق فارس­نشین کشور سوق داده و امور اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، قانونگذاری، قضایی و اجرایی کشور در انحصار فارس­زبانان قرار می­گیرد که به  عینه شاهد آن هستيم!
 
دولت باید امکانات اجرایی آموزش به زبان مادری را فراهم کند!
در پنجاه و پنجمین نشست عمومی سازمان ملل، که ریاست آنرا ژئن کاوان (Jan Kavan) وزیر اسبق امور خارجه جمهوری چک بر عهده داشت، وی اعلام کرد: «سازمان ملل و یونسکو در جستجوی راهی برای حفظ زبانها به عنوان میراث مشترک بشری هستند و سیستم آموزشی چندزبانه را به کشورها توصیه می­کنند». کاوان افزود:« زبان مادری به عنوان ابزار ارتباطی نقشی بسیار مهم در تکوین شخصیت افراد دارد و روز جهانی زبان مادری، اعلامیه جهانی تنوع فرهنگی و محافظت از بینش سنتی مردم می­باشد». همچنین كویچیرو ماتسورا مدیر كل یونسكو در پیامی در 21 فوریه به مناسبت روز جهانی زبان مادری پیشنهاد كرد: «زبان­های مادری باید از همان ابتدایی­ترین سنین در نظامهای آموزشی مورد عنایت قرار گیرند». از کشورهای عضو سازمان ملل که سیستم آموزشی چند زبانه را به کار گرفته­اند، سوئیس، نروژ، هلند و هند نمونه­های موفقی هستند که با استفاده از این سیستم، به اهداف یونسکو جامه عمل پوشانیده و مردم را به فراگیری چند زبان ترغیب نموده­اند.
با وجود به رسمیت شناخته شدن حق تحصیل به زبان مادری برای اقوام در اصول 15 و 19 قانون اساسی کشور و استفاده از این اصول در مورد اقلیتهایی همچون ارامنه پنجاه هزار نفری کشور به نظر می‌رسد که حاکمیت نه تنها قصد اجرای این اصول برای 35 میلیون ملت تورک آذربایجان و سایر ملل ساکن کشور را ندارد، بلکه، به روش­های مختلف در صدد آسمیله کردن و از بین بردن زبان و فرهنگ آنها می­باشد. علیرغم عضویت کشور در سازمان ملل متحد و امضای تعهدات بین­المللی مبنی بر عدم تعرض بر هویت ملی و قومی که جزو حقوق اولیه هر انسانی است و در حالی که حاکمیت ادعای رهبری جهان اسلام را دارد و داعیه­دار گفتگوی تمد­ن­ها می­باشد، کمترین اهمیتی برای احقاق حقوق ملل غیرفارس­ کشور قائل نیست. دولت و حاکمیت هیج امکاناتی در راستای تحصیل به زبان مادری ملل ساکن کشور فراهم نکرده و  کانال تلویزیونی به زبان اصیل آنها تأسیس نمی­کند! آنها را از داشتن مطبوعات به زبان مادری خود محروم کرده و اجازه هیچ گونه عرض اندام برای فرهنگ باشکوه آنها نمی­دهد. با توجه به وضعیت حاضر چه باید کرد؟
 
ملت آذربایجان ساکت نخواهد نشست: هارای، هارای من تورکم!
ملت آذربایجان، قریب به 25 سال بعد از خیزش ضد ارتجاعی و دمكراسی خواهانه خود به رهبری حزب خلق مسلمان و رهبر فقید آن مرحوم آیت الله شریعتمداری و 60 سال بعداز سركوب حكومت ملی به رهبری شهید سیّد جعفر پیشه­وری بار دیگر در اعتراضی فراگیر یك گام به تکامل پروسه مبارزات ملی و حق تعیین سرنوشت سیاسی و ملی خود نزدیك شد. خیزش اعتراضی خرداد ماه 1385 ملت آذربایجان و جنبش ییشرو دانشجویی آن با اعتراض به كاریكاتور توهین­آمیز روزنامه ایران آغاز شد. ولی، چنانچه اكثر آگاهان امور نیز متفق القولند، تداوم این اعتراضات فراتر از یك كاریكاتور بوده و ریشه در مسائل عمیق اجتماعی، فرهنگی و تبعیضات اقتصادی و سیاسی دارد.
آری، ملت آذربایجان در راستای حفظ هویت ملی آذربایجان اعتراض و فریاد هویت­طلبی خود را با راه و منش مسالمت­جویانه به گوش حاکمیت کشور و جهانیان ‌رساند كه چگونه ملتی 35 میلیونی را از حقوق اولیه و انسانی خود كه همانا تحصیل به زبان مادری است محروم كرده‌اند و در عصری كه كرامت انسانی در سر‌لوحه شعارهای نهادهای مدنی دنیا و نیز سازمان ملل متحد قرار گرفته است ملتی را در زیر انواع تحقیرها و توهین‌ها سركوب کرده و زبان و فرهنگشان را نابود کرده و آنها را بسمت آسیمیلاسیون سوق می‌دهند تا به خیال خود ملتی یكدست در زیر لوای فرهنگ و زبان فارسی فراهم سازند و با قوم‌كشی و امحای فرهنگ‌های دیگر ملل ساکن در کشور به نفع یك قوم خاص و اقليت بيست درصدی فارس­زبان کشور به صحنه‌گردانی بپردازند و دم از اتحاد سه کشور فارس­زبان افغانستان، تاجیکستان و ایران بزنند!
از این رو لازم است که با بینشی وسیع از این به بعد به احیای حقوق اولیه خود بپردازیم و بیش از بیش توجه جهانیان و دیدبانان حقوق بشر را به عدم تحصیل به زبان مادری 35 میلیون تورک آذربایجان در ایران معطوف کنیم. انتخاب روز اول مهر بعنوان روز نسل­کشی خاموش ملل غیرفارس­زبان کشور از طرف فعالین حرکت ملی آذربایجان می­تواند قدمی در احقاق حقوق اولیه و انسانی غیرفارس­زبانان و خصوصاً ملت تورک آذربایجان باشد. در این روز لازم است که همه کسانی که به زبان مادری خود علاقه­مند بوده و خواهان حفظ و پویایی آن هستند از رفتن به مدارسی که در پی نسل­کشی خاموش ملل غیرفارس­زبان کشور­ می­باشند خودداری کنند. اینکار بنا به دلایل زیر می­تواند انجام گیرد:
- جلب حمایت­های مادی و معنوی سازمان ملل در تحصیل به زمان مادری ملت تورک آذربایجان
- متوجه کردن جوامع جهانی، مدافعین حقوق بشر و خبر گزاریها به وجود ملل غیرفارس در ایران و نظام حکومتی فاشیستی-آپارتایدی فارس
- جلوگیری از هرگونه تحریف، تخریب و مصادره خواسته­های حرکت ملی آذربایجان از طرف شوونیزم فارس خارجی و داخلی و تأکید بر خواست آموزش به زبان مادری و به رسمیت شناخته شدن زبان تورکی آذربایجانی در کشور
 
با پی بردن به اهمیت این روز ما می­توانیم اعتراضات مدنی خود را نسبت به آپارتاید فارس اعلام نموده و فریاد سرکوب شده ملل غیرفارس کشور علی الخصوص ملت تورک آذربایجان را به همه دنیا برسانیم. لذا، از تمامی آذربایجانی­ها و ملت بزرگ تورک ساکن کشور خواستار همراهی با این امر مهم و عدم رفتن به مدارس در روز گشایش مدارس و دانشگاهها (اول مهرماه) هستیم.
 
فعالان فرهنگی-سیاسی حرکت ملی آذربایجان

هیچ نظری موجود نیست: