۷/۰۱/۱۳۸۹

فاشیسم فارس و ژنوساید فرهنگی در ایران

نگاهی به کنوانسیون های بین المللی و ژنوساید فرهنگی ملل غیر فارس توسط فاشیسم فارسگرا
هستی ( حیات) مفهومی است که برای جمع معنای خاص دارد . یک فرد با مرگ ، حیاتش به پایان میرسد اما حیات یک «جمع » مانند گروهی اقلیت ، در موجودیت افراد آن است . مرگ فیزیکی اعضا نمی تواند موجب نابودی گروه شود هرچند به سلامت آن ممکن است آسیب زند .
.
یک گروه اقلیت حیات دیگری نیز دارد که به نفوس اعضای آن مربوط است و در قالب زبان ، فرهنگ ، مذهب ، حس مشترک تاریخی و سرنوشتی مشترک متجلی میشود .  
بدون این «حیات» میتوان گفت که اعضای گروه زنده اند اما خود گروه زنده نیست .
.
نابودی این گروه در اثر کشتار اعضای آن در کنوانسیون ممنوعیت و مجازات نسل کشی مطرح شده است . د این رابطه کلاسر می گوید :  « چنانچه علت نابودی قربانی ، نژاد ، مذهب یا اعتقادات سیاسی او باشد – بدون دستیابی به منفعت دیگر – این عمل جنایتی در حقوق بشر محسوب می شود . در حالیکه اگر این کار به منظور نابودی کامل یا جزئی یک گروه قومی ، ملی ، نژادی یا مذهبی باشد ، نسل کشی نامیده می شود . 
.
کنوانسیون 1938 ممنوعیت و مجازات نسل کشی ، اولین کنوانسیون پس از جنگ جهانی اول است که به حمایت از اقلیت ها می پردازد . این کنوانسیون بخشی از حقوق جزای بین الملل را تشکیل می دهد و به برخی از مسائل رفاهی اقلیت ها  در حقوق بین الملل نوین اشاره دارد .  
.
در تعریف "نسل کشیلمکین که برای اولین بار  این کلمه را از لغت یونانی " جنوس " به معنی نژاد  ، ملت یا قبیله و فعل " کدر" به مفهوم کشتن ساخته است ، می گوید : « نسل کشی عبارت است از طراحی هماهنگ اقدامات مختلف با هدف نابودی بنیانهای اساسی گروه های ملی و در جهت نابود سازی خود گروه .هدف این طرح ممکن است فروپاشی نهادهای سیاسی – اجتماعی ، حیات فرهنگی و زبانی یا احساسات ملی ، مذهبی و یا اقتصادی گروههای ملی و در نهایت سلب امنیت ، آزادی ، سلامت ، کرامت و حتی زندگی افراد متعلق به این گروه ها باشد . نسل کشی علیه هستی و موجودیت یک گروه ملی صورت میگیرد و اقدامات علیه افراد گروه نه به عنوان فرد بلکه به عنوان اعضای یک گروه ملی صورت میگیرد . »   
.
وی سپس اقسام نسل کشی سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی ، بیولوژیکی ، مذهبی و اخلاقی را توضیح داده و اینگونه نتیجه گیری میکند که حتی در زمان صلح گروه های خاص در مرزهای کشورهای بیگانه زندگی میکنند که اگر حمایت های لازمه بعمل نیاید ، نوعی تشنج بین المللی صورت میگیرد و نهایتا یک پیمان چند جانبه را برای حمایت از گرو های اقلیت ملی ، نژادی و مذهبی پیشنهاد    می کند .
.
مجمع عمومی سازمان ملل در قطعنامه شماره (1) 96 مصوب 11دسامبر 1946 تاکید کرد که از نظر حقوق بین الملل " نسل کشی " جنایتی است که جهان متمدن آن را محکوم می کند و کسانیکه مرتکب آن شوند ، چه افراد و چه مقامات رسمی یا دولتمردان باید مجازات شوند .  
.
طبق ماده دوم کنوانسیون منع نسل کشی ، گروههای ملی ، قومی ، نژادی یا مذهبی مورد حمایت این کنوانسیون می باشند .
.
اقداماتی که نسل کشی به شمار میروند :
ماده 2 کنوانسیون ، " ژنوساید " یا نسل کشی را شامل اقدامات زیر میداند :
1 – کشتار اعضای گروه
2 – وارد آوردن صدمات شدید جسمی و روانی به اعضای گروه
3 – ایراد صدمات عدمی به گروه از طریق تغییر شرائط زندگی با هدف نابودی فیزیکی بخشی از گروه یا کل آن .
4 – تحمیل اقدامات اجباری به گروه  از طریق کنترل زاد و ولد
5 – انتقال اجباری کودکان از گروه به سایر گروهها
مورد آخر را نسل کشی فرهنگی می نامند . این روند موجب محو گروه بعنوان یک واحد فرهنگی در مدت زمانی کوتاه می گردد.
.
ماده اول کنوانسیون پیشنهادی دبیر کل ، نسل کشی فرهنگی را به شرح ذیل تعریف می کند :
نابودی ویژگی های خاص گروه از طریق :
1 – انتقال اجباری کودکان به سایر گروه های انسانی
2 – تبعید سیستماتیک و اجباری افرادی که نماینده فرهنگ گروه هستند .
3 – منع کاربرد زبان ملی حتی در مکالمات خصوصی
4 – نابودی سیستماتیک کتابهای منتشره به زبان ملی یا آثار مذهبی و جلوگیری از انتشار مجدد
5 – تخریب سیستماتیک یادبودهای تاریخی و مذهبی و تغییر آنها برای کاربرد بیگانگان
6 – نابودی و پراکنده کردن اسناد و اشیایی که دارای ارزش تاریخی ، هنری یا مذهبی هستند .
.
[ در صد سال اخیر در ایران و علیه اقلیت قومی ترکان مورد اول مطرح شد و اجرا نشد . مورد دوم و سوم  گاها اجرا شد و موارد چهارم تا ششم به شکلی بسیار گسترده علیه کتب و نشریات و آثار ادبی و فلکلوریک آذربایجان پیاده شد و هزاران جلد کتاب ترکی در زمان رضا شاه و محمد رضا شاه به خصوص بعد ازسقوط پیشه وری و اشغال آذربایجان توسط ارتش تهران به آتش کشیده شد و انتشار مجدد کتب و نشریات ترکی ممنوع گردید و مدارس ترکی تعطیل و استفاده از زبان ترکی در مدارس و دانشگاه های و ادارات ممنوع گردید و مستوجب جریمه بود ضمنا برای تغییر هویت و یادبود های تاریخی آذربایجان اسامی مناطق و شهرهای تغییر داده شد مثلا توفارقان به آذرشهر و اوجان به بستان اباد و قوشا چای به میاندوآب و...تغییر نام داده شدند. ]
.
به نظر شما اعمال حکومت فارس گرا ، نسل کشی فرهنگی محسوب نمی شود ؟؟؟
.
کمیته ویژه در ماده ای جداگانه ، نسل کشی فرهنگی را چنین تعریف می کند :  در این کنوانسیون           " ژنوساید " شامل هر عمل عمدی است که با هدف نابودی زبان ، دین یا فرهنگ یک ملت ، گروه نژادی یا مذهبی بخاطر ملیت ، دین یا عقاید مذهبی اعضای آن صورت می گیرد نظیر :
1 – منع کاربرد زبان گروه در مکالمات روزمره یا در مدارس و جلوگیری از چاپ و نشر کتب و مطبوعاتی که به زبان گروه می باشد .
2 – محو و نابودی کتابخانه ها ، موزه ها ، مدارس ، موسسات و اشیاء تاریخی گروه .
.
کمیته ششم مجمع عمومی نیز به تفضیل به موضوع نسل کشی فرهنگی پرداخته است و نتیجه میگیرد که : چنانچه برای این عمل مجازاتی تعیین نشود، منجر به نسل کشی جسمانی گروه می شود .
[ مطالعه موارد فوق که بخشی از مباحثات مطروحه در خصوص زنوساید و قتل عام فرهنگی می باشد ، به وضوح و شفافیت کامل افرادی که در ایران به بهانه بسط و توسعه اندیشه یک زبان ، یک پرچم و یک ملت به تخریب زبان و فرهنگ ملل غیر فارس پرداختند را مصداق جنایتکار  بین المللی دانسته و اعمال آنان را ژنوساید و قتل عام فرهنگی میداند .
در ایران همچنانکه قبلا اشاره شده ، با قدرت گیری رضاخان تفکرات فاشیستی و شووینیستی که از غرب و به خصوص آلمان نازی به ایران وارد شده بود ، به سیاست رسمی و دولتی تبدیل و تراژدی سیاه شروع میشود :
.
قتل عام فرهنگی ترکان ، اعراب و دیگر ملل غیر فارس
.
در تمام سطوح از کودکستان ها تا دانشگاه ها و فرهنگستانها و از کتب دبستانی گرفته تا تمام نشریات و کتب علمی – ادبی و تاریخی  و ... زبان ترکی ممنوع و کتب و نشریات ترکی معدوم  و جمع آوری شدند و روشنفکران آزاد اندیش زندانی ، تبعید یا اعدام گشتند .
.
نشریاتی مانند مجله کاوه که در برلین آلمان (1916 – 1924 میلادی ) بوسیله تقی زاده اداره میشد و  محافلی چون " هیات میهن پرستان" ، توسط محمد علی فروغی ، محمد قزوینی و محمد علی جمالزاده  دقیقا براساس اندیشه برتری نژادی شکل گرفتند و به بهانه اتحاد زبانی به حذف زبان و فرهنگ های غیر فارسی در ایران پرداختند در ادامه همین پروژه سیاه کاظم زاده ایرانشهر فاشیستهایی چون عباس اقبال آشتیانی ، رضازاده شفق تبریزی ، رشید یاسمی کرد ، ابراهیم  پورداوود گیلانی و مشفق کاظمی را دور خود جمع کرده و مجله "ایرانشهر " (1922-1925میلادی ) را جهت بسط همان افکار شووینیستی و نژادپرستانه منتشر کرده و به تئوریزه نمودن و زمینه چینی برای ژنوساید فرهنگی دست زدند .
.
 "نامه فرهنگستان " نیز بوسیله مشفق کاظمی ، جمالزاده و احمد فرهاد در برلین منتشر و به بسط همان اندیشه ها دست زد. افرادی چون غلامحسین فروهر ، پرویز کاظمی ، تقی ارانی  و ... و حسن نفیسی و ... به این گروه پیوستند و پروژه تخریب و قتل عام فرهنگی را توسعه دادند .
.
در این مسیر شیطانی دکتر محمود افشار و بنیاد شیطانی اش ( بنیاد افشار و کتابفروشی تاریخ  ) و «انجمن ایران جوان» گامی بزرگ برداشته اند .
.
 محمود افشار از اتحاد زبانی ( حذف زبان ملل دیگر ) سخن گفته و به صراحت می نویسد :
««ما هم ناچاریم پان ایرانیسم یعنی اتحاد ایران را داشته باشیم »»
.
افشار که گاهی او را به خاطر خدمات ! بیشمارش به ناسیونالیسم افراطی فارسی ،  پدر پان فارسیسم  میخوانند در مجله آینده ارگان رسمی پان ایرانیستها از خطر زرد ( ترکان) سخن گفته و برای رفع این خطر راه حل زیر را ارائه میدهد :
.
1 : ترویج زبان و ادبیات فارسی و تاریخ ( اریایی های کشور ) ایران بخصوص در آذربایجان ، کردستان ، عربستان ایران ( خوزستان) ، بلوچستان و نواحی ترکمن نشین
2 : کوچ دادن ایلات ترک و عرب به داخل و ایلات فارس به مناطق آذربایجان و خوزستان [ نسل کشی به روش کوچ اجباری ]
3: تغییر تقسیمات کشوری بنا به ایدئولوژی وحدت ملی [ جهت نابودی جغرافیای تاریخی آذربایجان ]
4 : از بین بردن اسامی ترکی و عربی و غیر فارسی دهات و کوهها ، رودخانه ها و فارسی کردن آنهاو  ممنوع کردن استفاده از زبانهای محلی در محاکم ، مدارس ، ادارات دولتی بخصوص در قشون( ارتش )
.
دقت کنیم که طبق مفاد ماده اول  کنوانسیون پیشنهادی دبیر کل و مفاد کنوانسیون ویژه ، پیشنهاد دوم محمود افشار در قالب قتل عام فیزیکی و پیشنهاد سوم و چهارم  ایشان دقیقا در قالب ژنوساید و قتل عام فرهنگی می گنجد و طبق قوانین حقوق بشر محمود افشار و پیروانش جنایتکار علیه بشریت محسوب شده و باید در دادگاه های صالحه داخلی یا بین المللی محاکمه و مجازات شوند .
.
این در حالیست که بنیاد و موقوفه ایشان هم اکنون به نام «کتابخانه  تاریخ» در خیابان تجریش توسط نوه ایشان بابک افشار به فعالیت سیاه و شیطانی خود ادامه میدهد و افرادی چون محسن پزشکپور رهبر «حزب پان ایرانیست» نیز که صراحتا از مکت فاشیسم هیتلری تبعیت میکنند و کاوه بیات و پیروز مجتهدزاده و محسن سازگارا  و ... که به نفی و تخریب و تکذیب ترکان  و آذربایجان مشغولند ، در حال حاضر کاملا آزادانه به فعالیت جنایتکارانه و تئوریزه نمودن پروژه قتل عام فرهنگی در ایران مشغولند .   
منابع و مراجع :
حقوق بین الملل و حقوق اقلیت ها       نشر پژوهشکده مطالعات راهبردی        ترجمه شمشادی و آقایی

۲ نظر:

اورمولی گفت...

دشمن اصلی ایران پان ایرانیستها و پان فارسها هستند.پان فارسها ابتدایی ترین حقوق قومهای دیگر را نادیده می گیرند.لعنت بر هر چی پان سگ

ناشناس گفت...

متوجه شديم كه اصلآ از سياست چيزي نمي داني فقط بقول خودت واق واق ميكني اول درست نوشتن را ياد بگير بعد بيا اراجيف بگو.
اول بگو تخم كي هستي