۶/۲۱/۱۳۸۹

سگی که اعتراف کرد گیاهخوار است

شکنجه

تا وقتی افراد احمقی وجود دارند که فکر می کنند انسان می تواند در مقابل هر قدر اهانت و تنهایی و زندان انفرادی و شکنجه مقاومت کند، شکنجه گرانی وجود دارند که برای اعتراف گرفتن شکنجه می دهند.

ای شیر ترسوی نفوذی!

شیر پس از ساعتها شکنجه اعتراف کرد که گربه است. شیرها او را به عنوان یک شیر ترسو و ضعیف از خود راندند و گربه ها او را به عنوان عامل نفوذی از خود طرد کردند.

دیگرگونگی

وی پس از دستگیری ایدئولوژی اش تغییر کرد، وزنش بیست و پنج کیلو کم شد، از یک کارگردان سینما تبدیل به یک سیاستمدار سلطنت طلب شد، از یک پدر معمولی تبدیل به پدری بیوفا و بی فکر شد، سابقه سیاسی پیدا کرد و معلوم شد که سالها قبل قصد کودتا داشته است. چشمهایش از یک حالت پراز جستجو تبدیل به یک حالت غمگین شد و پذیرفت که در زندگی اش اشتباهات بزرگی کرده است.

نقش دوم

اعتراف تلویزیونی یک شیوه بازیگری است که در آن بازیگر می پذیرد که نقش قسمت بد و ضعیف خودش را بازی کند تا حکومت جلوی دیده شدن بخش خوب و واقعی وجود او را بگیرد. معمولا این سریال تلویزیونی در صورت علاقه تماشاگران تا آخرین قسمت با شرکت بازیگران مختلف پخش می شود.

استقبال تماشاگر

بازجو فیلمنامه را می نویسد، سازمان امنیت تهیه کننده است، قاضی خط سناریو را مشخص می کند، متهم نقش خودش را بازی می کند. در صورتی که نقش را بد بازی کند، فیلمبرداری تکرار می شود و اگر نقش را خوب بازی کند مجازات می شود. در هر حال تهیه این فیلم ها بستگی به میزان استقبال تماشاگر دارد.

فلسفه اعتراف

من اعتراف می کنم، پس من یک نفر دیگر هستم.

سگی که گیاهخوار نشد

سگ را پس از اعتراف تلویزیونی آزاد کردند، اما فقط تا دو ماه توانست گیاهخوار باقی بماند.

هیچ نظری موجود نیست: