۱/۱۴/۱۳۸۹

عقلانیت و مدنیت در حرکت ملی آذربایجان جنوبی

جنبه ی مدنی حرکت ملی آذربایجان جنوبی

در یادداشت هفته ی پیش به بررسی لزوم به کارگیری عقل و اندیشه در پیشبرد اهداف حرکت ملی آذربایجان جنوبی و نقش آن در چگونگی جبهه گیری نسبت به حوادث انتخابات ریاست جمهوری پرداختیم و گفتیم که در رویدادهای داخلی و خارجی و رویدادهای مختلف سیاسی – اجتماعی بایستی با درایت و اندیشه اقدام به جبهه گیری نمود

و استقلال در فکر و عمل را در الویت کار قرار داد و بر احساسات شخصی ، گروهی ، حزبی و حتی ملی فائق آمد و در هر مورد به بررسی سود و زیان حاصل از هر حرکت و هر جنبش پرداخت و سپس با چشمی باز و حساب شده اقدام به جبهه گیری و چگونگی انجام کار نمود.

در یادداشت این هفته سعی بر این است که به جنبه ی مدنی حرکت ملی آذربایجان جنوبی بپردازیم . لازم به ذکر است که جنبش های دموکراتیک ، آزادی خواهانه و در نهایت قانون خواهی آذربایجانیان به عصر مشروطه باز میگردد. که از این دوره به دوره ی بیداری ایرانیان تعبیر می شود حال آنکه این قشر نخبه ی آذربایجان بود که به بیداری ملت خویش و سپس به بیداری سایر ایرانیان یاری رساند و سطح فکر و توقعات مردم را از حکومت مرکزی بالا برد.به طور کلی از مشروطه تا امروز یک حرکت پیوسته ی عدالت طلبی و قانون خواهی و عمل به آن و مبارزه با استبداد مرکزی در آذربایجان در جریان بوده که در دوره های مختلف و در قالب افکار و اندیشه ها و سازمان های مختلف خود نمایی کرده است . جنبش مشروطه ، جنبش شیخ محمد خیابانی ، جنبش سید جعفر پیشه وری و همفکران او که در نهایت به تشکیل حکومت ملی آذربایجان انجامید ، گروهها و سازمان های مختلف انقلابی دهه های چهل و پنجاه و در سال های پس از انقلاب ، حرکتی که حرکت ملی آذربایجان جنوبی نام دارد یک روند پیوسته و سلسله وار را از گذشته تا به امروز طی کرده است که می توان گفت حرکت ملی آذربایجان جنوبی تکامل کننده و ادامه دهنده ی جنبش های پیشین است.

در این نوشته ما به بررسی جنبه ی مدنی حرکت ملی آذربایجان جنوبی از پایان جنگ ایران و عراق تا به امروز خواهیم پرداخت . به طور کلی از پیروزی انقلاب تا به امروز دو دوره ی متفاوت برای حرکت ملی آذربایجان جنوبی می توان مشخص کرد که عبارتند از :

1- دوره ی اول از سال 1357 تا سال 1368

2- دوره ی دوم از سال 1368 تا به امروز

متولدین دهه های پنجاه و شصت و اوایل دهه ی هفتاد هجری شمسی چهارچوب و بدنه ی اصلی دوره ی دوم را تشکیل می دهند که ما در اینجا از آن به عنوان نسل نوین آذربایجان نام خواهیم برد.دلیل این نامگذاری در ادامه مطلب آشکار خواهد شد!

حرکت ملی آذربایجان جنوبی پس از پایان جنگ ایران و عراق کوشیده تا با راههای مدنی و مسالمت آمیز مانند برگزاری تجمع ها و گردهمایی های مختلف ، انتشار نشریات و کتب متنوع ، راه اندازی وبلاگ ها و سایت های خبری ، تحلیلی و اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و...، راه اندازی رادیو و تلویزیون در خارج از کشور وسایر اقدامات که شمار آنها در اینجا نمی گنجد از حقوق ملی و لگد مال شده ی ملت آذربایجان دفاع کند و حقوق فراموش شده یا بهتر است بگوییم حقوق به عمد فراموش شده و پنهان شده ی آذربایجان را با استفاده از تریبون ها و فرصت ها و امکانات مختلف به گوش مسئولین نظام و مردم برساند.

نشریات مختلف دانشجویی ، شهری ، استانی و منطقه ای ، محافل ادبی دانشجویی و ... ، مراسم قلعه بابک ، مراسم تجمع در کاظیم خان داشی اورمیه ، مراسم بزرگداشت ستارخان و انقلاب مشروطه ،مراسم روز جهانی زبان مادری ، مراسم اول مهر (روز بازگشایی مدارس در ایران) ، مراسم بزرگداشت شهدای خوجالی ، مراسم بزرگداشت آیت اله شریعتمداری و دهها مراسم دیگر که همگی با برخورد شدید و خشونت آمیز رژیم آپارتاید مواجه شده و در نهایت به زندانی کردن فعالین ، محروم کردن آنان از ادامه تحصیل ، اخراج از شغل دولتی و محروم شدن از داشتن شغل دولتی و به قتل رساندن فعالین (به خصوص در خرداد سال 1385) انجامیده همگی گواهی این مدعاست.حاکمیت همچنین با تنگ تر کردن عرصه و در فشار گذاشتن بسیاری از فعالین آنان را وادار به خروج از کشور کرده که شمار این افراد آنقدر زیاد است که در این بحث نمی گنجد . رژیم آپارتاید همچنین متهم به دست داشتن درمرگ مشکوک برخی از فعالین سرشناس از جمله پروفسور زهتابی و مهندس امانی است. با وجود همه این فشارها و سرکوب ها ، حرکت ملی آذربایجان جنوبی همچنان به حرکت های مدنی و شیوه های مدنی تکیه کرده و سعی نموده تا به مبارزه با حکومت پرداخته و آگاهی و بیداری مردم آذربایجان را به حد اعلا برساند.

لازمه وجود جامعه مدنی عبارت است از:

اول ، عدم کنترل کامل دولت برعرصه خصوصی .

دوم وجود قوانینی در حوزه قضائی است که حقوق شهروندی را به رسمیت می شناسد.

سوم فرهنگی که با مدارا، "غیر از خود" را در جامعه تحمل می کند.

با این مفهوم و بر اساس تعریف برشمرده، جامعه مدنی در ایران موجود نیست در ایران نیروهای نسبتا سازمان یافته ای که خواسته های اقشار مشخصی از جامعه را مثل زنان، دانشجویان، ... مطرح می کنند، همان نیروهای جامعه مدنی هستند. این نیروها امروز در ایران به طور روزافزون در حال گسترش هستند. می توان به جرات گفت که حرکت ملی آذربایجان جنوبی یکی از قدرتمندترین نیروهای جامعه مدنی در ایرن است که کوشیده با به کارگیری روش ها و تاکتیک های مختلف از حقوق ملت آذربایجان دفاع کند.

جامعه ی ایران در مقطع انقلاب بهمن 1357 یک جامعه توده وار بود و این یکی از مشخصه های انقلاب بود که به پوپولیسم انجامید و دقیقا به همین دلیل دموکراسی نمی توانست ثمره آن جنبش باشد. در نتیجه تحت اتورتیه چهره ای کاریسماتیک قرار گرفت. در مقطع پس از انقلاب در اثر گشایش های سیاسی کوتاه مدت در میان اقوام وملل مختلف غیر فارس و همچنین اقشاری همچون زنان ، حرکت هائی در جهت تشکل یابی انجام شد و برخی نهادهای مدنی آغاز به شکل گیری کردند که این پروسه بزودی با مانع بزرگ حکومت بحران زا ( جمهوری اسلامی حکومتی است که همواره حیات خود را در گرو وجود بحران دیده است) و سرکوب آن مواجه شد. حرکت ملی آذربایجان جنوبی برخلاف حرکت های برخی از مناطق ایران که ما امروز شاهد آن هستیم کوشیده تا آنجا که می تواند از خشونت دوری کرده و امنیت و جان مردم را به خطر نیندازد . برخلاف حرکت ملی آذربایجان جنوبی گروههایی مانند پژاک ، جند الله و ... که خود را نماینده ی کردها و بلوچ ها می دانند کوشیده اند تا با انجام عملیات های تروریستی ، بمب گذاری و ... جمهوری اسلامی را متنبه سازند. این گروهها از حمایت مردمی برخوردار نیستند و جمهوری اسلامی با آگاهی از این حقیقت به افشا سازی و آنالیز کردن افکار و اعمال آنها در رسانه های عمومی پرداخته است . جمهوری اسلامی دقیقا عکس سیاستی را که در مورد گروهها و جریان های سیاسی مانند پژاک ، جندالله ، جنبش سبز ، اصلاح طلبان و... به کارگرفته در مورد حرکت ملی آذربایجان جنوبی به کار بسته است . سیاست جمهوری اسلامی در مورد گروهها و جریان های فوق الذکر افشا گری بوده حال آنکه در مورد حرکت ملی آذربایجان جنوبی به سانسور و مخفی کردن این حرکت از چشم مردم ایران و سایر کشورهای جهان پرداخته است. مسلما تعداد زیاد متفکرین ، تحصیل کردگان ، تجار ، سرمایه داران ، اندیشمندان آذربایجانی و وجود پتانسیل های بالای آذربایجان در مدیریت و هدایت جنبش های اجتماعی و از همه مهمتر داشتن روندی عقلانی و مدنی به دور از خشونت و عدم وابستگی به کشورهای غربی و دهها دلیل دیگر همگی می تواند دلیل خوبی برای سانسور ، تحریف و پنهان کردن وجهه ها و خواسته های مختلف حرکت ملی آذربایجان جنوبی باشد.حاکمیت به خوبی میداند که حرکت ملی آذربایجان جنوبی حرکتی مردمی و به حق است که مقابله با آن در آینده بسیار دشوارتر و پیچیده تر از امروز خواهد بود.

برخی نظریه پردازان چهار مشخصه بر جامعه مدنی قائل می شوند:

1- استقلال از دولت
2- استقلال از بازار
3- استقلال از خانواده
4- استقلال از مذهب

کلا می توان ادعا کرد که هرچه چهار عنصر برشمرده در بالا در نظام اجتماعی از تأثیرگذاری کمتری برخوردار می شوند، جامعه مدنی بیشتر گسترش می یابد. یعنی کاهش اقتدار مذهب به افزایش امکانات برای اینکه شهروندان بتوانند روابط اجتماعی خود را بر اساس زندگی دنیوی تنظیم کنند ، خواهد انجامید، کاهش نفوذ خانواده به افزایش حضور فرد در روابط اجتماعی می انجامد و خلاصه کاهش اقتدار بازار به کاهش آن اجبار می انجامد که افراد به دلیل آن ناچار هستند براساس سازمانیابی در بازارکار سرنوشت و حیات خود را رقم بزنند. در رابطه با دولت نیز بحث روشن است. در ایران، برجسته ترین مانع جامعه مدنی دولت قدرتمند است که می تواند جلوی رشد مستقل نهادهای مدنی را مانع شود و کل جامعه را ببلعد.

عنصر اول ، کاهش اقتدار حکومت است. همواره در دوره هائی که اقتدار دولتی کاهش یافته است شاهد گسترش نهادهای مدنی بوده ایم. به عنوان مثال نگاهی گذارا به دوره مشروطیت،جنبش شیخ محمد خیابانی ، سال های 1320 تا 1325و همچنین سال های 58-57 در دوره انقلاب بهمن 1357به خوبی این رابطه را عریان میکند.


عنصر دوم میزان توسعه صنعتی جامعه است.


شکل تولید صنعتی تنها بازار را سامان نمی دهد. این شکل وجود بسیاری از نهادهای اجتماعی را اجتناب ناپذیر می کند که دولت و بازار قادر به بلعیدن آنها نیستند. مثلا جامعه صنعتی بر اساس نیاز، مدارس مدرن را بوجود می آورد در کنار آن دانشگاهها و کتابخانه ها بوجود می آیند و...

حال به بررسی چهار عامل فوق در آذربایجان خواهیم پرداخت

1- استقلال از دولت

جمهوری اسلامی همواره کوشیده تا با وابسته کردن آذربایجانیان به دولت عرصه را برای پیشرفت و پیشبرد اهداف ملت آذربایجان تنگ تر کند. اگر به آمار دقیقی دسترسی داشته باشیم خواهیم دید که بالاترین درصد نظامیان یعنی افراد شاغل در نیروهای مسلح مانند ارتش ، بسیج ، سپاه و نیروی انتظامی متعلق به آذربایجان است. قشر نظامی به دلیل وابستگی شدید فکری و مالی به حکومت و مهاجرت به نقاط مختلف ایران پتانسیل خوبی برای تبدیل شدن به یک ابزار حفظ حکومت وقدرت را داراست. جمهوری اسلامی با فریب ، تطمیع و تهدید ، نخبگان و تحصیل کرده های آذربایجانی را با ترفندهای مختلف از آذربایجان خارج کرده و با ایجاد شرایط بد زندگی در آذربایجان به مهاجرت آنان به شهرهای مرکزی مانند تهران و اصفهان کمک کرده است . به جرات می توان گفت که بیشترین آمار مهاجرت در ایران متعلق به آذربایجان است. حکومت کوشیده با این کار از تمرکز نیروی انسانی ، اقتصادی و افراد نخبه در آذربایجان جلوگیری کرده و آنان را در زندگی شخصی در نقاط مختلف ایران غوطه ور سازد.حکومت روز به روز به تشدید وابستگی آذربایجان به حکومت مرکزی کمک کرده است پس می توان گفت که عامل اول یعنی استقلال از دولت چیزی است که حرکت ملی آذربایجان باید در مسیر آن گام بردارد.

2- استقلال از بازار

جمهوری اسلامی با عدم سرمایه گذاری در آذربایجان و ممانعت از بهبود شرایط اقتصادی و بدتر از آن ، با غارت معادن سطحی و زیرزمینی ،مجبور کردن به مهاجرت نیروی انسانی از آذربایجان و... کوشیده تا از تبدیل شدن آذربایجان به یک قطب اقتصادی و صنعتی جلوگیری کند، در مقابل حکومت با سرمایه گذاری در استانهای فارس زبان مانند تهران ، اصفهان ، کرمان ، یزد، سمنان ، خراسان کوشیده تا آنها را به یک قطب صنعتی و اقتصادی تبدیل کند ! عامل دوم یعنی اقتصاد از بازار چیزی است که حرکت ملی آذربایجان باید راههایی برای آن پیدا کند . متاسفانه در اینجا به دلیل خسته نکردن خواننده ، قصد پرداختن به راهکارهای موضوعات یاد شده را نداریم . به خواست خدا در نوشته های آتی به بررسی این موضوعات و راهکارهای آن خواهیم پرداخت .

3- استقلال از خانواده

گفتیم که ما متولدین دهه های 50 و 60 اوایل دهه ی 70 هجری شمسی را نسل نوین آذربایجان می نامیم . این نسل با عبرت گرفتن از تاریخ و مشاهده ی ناکامی نسل پیشین در رسیدن به اهدافش راهی را در پیش گرفته که در آن اولویت دادن به خواسته های ملت آذربایجان و دوری جستن از شرکت و درهم آمیزی با جریان های فکری و سیاسی و جنبش های دیگر رایج در ایران در صدر کار قرار دارد . نسلی که انقلاب کرد و مدت 8 سال با عراق جنگید اکنون به دوران بازنشستگی خود رسیده و آرامش و ... چیزی است که به آن نیاز دارد شاید ناکامی این نسل در رسیدن به اهدافش دلیل خوبی برای توجیه سکوت و خوگرفتن به زندگی شخصی باشد. بسیاری از افرادی که انقلاب و جنگ را تجربه کردند و دیدند در مقابل نسل نوین آذربایجان و افکار آن حالت تدافعی دارند البته عده ی معدودی از این نسل با در اختیار گذاشتن تجربه ها و معلومات خود سعی می کنند تا نسل نوین آذربایجان را در رسیدن به اهدافی که در پیش گرفته یاری رسانند.نسل نوین آذربایجان به آذربایجان می اندیشد ، نسل نوین آذربایجان به این می اندیشد که چرا با وجود حضور گسترده و چشم گیر ملت آذربایجان در تمامی جنبش های یک قرن اخیر اکنون ما ازابتدایی ترین حقوق خود یعنی خواندن و نوشتن به زبان مادری محروم هستیم!؟ نسل نوین آذربایجان می گوید : چرا نسل های پیشین ما به جای تمرکز بر خواسته های آذربایجان به مدینه فاضله برای تمام انسان های کره زمین می اندیشیدند!؟ نسل نوین آذربایجان می گوید : نتیجه ی آن همه جانبازیها و فداکاری ها وهزینه های سرسام آور و آن همه خون ریخته شده چیست !؟ پس سومین عامل یعنی استقلال از خانواده در جنبه های مختلف زندگی من جمله جنبه های اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی چیزی است که حرکت ملی آذربایجان جنوبی به آن نیاز دارد و مهمتر از این ، نسل نوین آذربایجان باید نسلی را تربیت کند که به جای اندیشیدن به مدینه فاضله برای انسانهای کره ی زمین به خود و مشکلات خود بیندیشد پس از آن اگر توانست و از دستش برآمد به فکر سایر مردم جهان باشد. نسل نوین آذربایجان باید پشتوانه ی مالی ، فکری و عملی برای نسل آتی آذربایجان باشد. نسل نوین آذربایجان باید از استقلال در فکر و عمل برخوردار باشد و بداند که تنها با اعتماد به نفس و آگاهی و بالا بردن قدرت سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و... در رسیدن به اهدافش موفق می شود. نسل نوین آذربایجان میداند که حرکت ملی آذربایجان جنوبی هویت خاص خود را دارد و هیچ جنبشی در تاریخ ایران بدون حضور آذربایجان به نتیجه نرسیده است.


4- استقلال از مذهب

روزی یکی از بچه های آذربایجان در دانشگاه گفت که مادرم می گوید اگر خدای نکرده آذربایجان از ایران استقلال گرفت آنگاه من برای رفتن به مشهد باید پاسپورت و ویزا بگیرم !!؟؟ هان !!؟؟

این جمله هرچند در ظاهر خنده دار است اما در حقیقت نشان از وابستگی بیش از حد و افراطی نسل های گذشته آذربایجان به مذهب وطبقه ی روحانی دارد. روحانیون یا همان ملایان که خود را عالم در تمام امور دنیوی و اخروی می دانند با سؤ استفاده از اعتقادات و باورهای مردم آذربایجان روز به روز کوشیده اند تا برجهالت آذربایجان بیفزایند. در نظر حکومت ، ولی فقیه نماینده ی خدا در کره زمین است که حق دخالت و تصرف در تمام امور مردم را دارد. القابی چون ولی امر مسلمین جهان ، رهبر معظم انقلاب ، مقام عظمای ولایت و ... که در مورد آقای خامنه ای به کار میرود از او یک شخصیت ماورایی و استثنایی که نظیر آن در جهان وجود ندارد ساخته است .مصباح یزدی در یکی از کتابهایش نوشته که ما با تحقیق و تفحص به این نتیجه رسیده ایم که آقای خامنه ای نزدیک ترین شخص به خدا و عادل ترین فرد در جهان است و شایسته ی مقام ولی فقیه است !! حاکمیت با جنگ روانی و تبلیغاتی و سؤاستفاده از عقاید مردم و هزاران ترفند کوشیده تا به مردم بفهماند اسلام همان است که شخص ولی فقیه می گوید . ولی فقیه با در دست داشتن قوه قضائیه ، صدا وسیما ، شورای نگهبان ، نیروهای مسلح و دهها اختیارات دیگر حاکم بی رقیب جامعه ی ایرانی است. نکته ی جالب اینکه همین حاکمیت با تعبیر و تفسیر شخصی از دین و سؤاستفاده از اسلام و با فریب مردم هرگاه که لازم دیده علما و مجتهدان سرشناسی چون آیت الله شریعتمداری ، آیت الله منتظری را با افترا ، ترور شخصیت و ... از میدان سیاست به در کرده و با گوشه گیر کردن و خانه نشین کردن این قبیل افراد ریشه ی درخت تیره ی استبداد را روزبه روز محکم تر کرده است.پس چهارمین عامل یعنی استقلال از مذهب چیزی است که حرکت ملی آذربایجان به آن نیاز دارد. فعالان حرکت ملی آذربایجان باید توجه کنند که استقلال از مذهب به معنی نفی آن و مبارزه با آن یا بی دینی نیست بلکه منظور آگاه سازی وروشن کردن این موضوع است که طبقه ی روحانی که امروزه در همه ی امور سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و ... دخالت می کند فاقد صلاحیت است . آمیختن مسایل مذهبی با مسایل اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و ... که ملایان این مسایل را به نفع اهداف و طبقه ی خود تعبیر و تفسیر می کنند کاری دور از عقل و مخرب است.فعالین باید توجه کنند که احترام به تمامی مذاهب و ادیان و دوری و پرهیز از تخریب و توهین به مذهب و ادیان لازمه ی یک حرکت مدنی است. ما باید بپذیریم که جامعه ی آذربایجان دارای سابقه ی تاریخی مذهبی – دینی است و از روشهای صحیح و اصولی در بیدار سازی مردم استفاده کنیم.

گله جک بیزیمدیر

هیچ نظری موجود نیست: