۵/۱۲/۱۳۸۹

نگاهی به نقش فوتبال در پیشبرد حرکت ملی آذربایجان جنوبی

سال گذشته بعد از چندین سال یک تیم از آذربایجان به لیگ برتر صعود کرد و آذربایجانیان  با حضور گسترده خود در ورزشگاهها و طرفداری از تیم محبوب تیراختور پدیده ای باور نکردنی را رقم زدند.
 بعد از صعود تیراختور به لیگ برتر و حضور پرشور مردم آذربایجان در بازیهای تیم تیراختور نوبت به تحلیل این پدیده از مواضع مختلف رسید.
 
محافل پایتخت نشین در ابتدا سعی کردند این پدیده را با دوری طولانی مدت فوتبال آذربایجان از سطح اول فوتبال ایران توجیه کنند اما رفته رفته این واقعیت که در پی این تیم، ملت آذربایجان و مطالباتش قرار دارد به صورت جزئی و ناقص در این رسانه ها انعکاس یافت و همگان دریافتند که تیراختور تنها یک تیم فوتبال نیست ، از طرف دیگر تخریبات نیز از طرف ارگانها و تریبونهای حاکمیت شروع شد. عوامل حاکمیت در صداوسیما و مطبوعات با دستپاچگی سعی در پوشاندن این واقعیت از چشم مردم داشتند و بصورت احمقانه ای سعی در وارونه نشان دادن مسایل مربوط به تیم تیراختور داشتند.
در این نوشته به بررسی موضع گیریهای فعالین حرکت ملی در یک سال گذشته در قبال مسئله فوتبال و استفاده از آن به عنوان بستری برای بیان مطالبات آذربایجان خواهیم پرداخت. فعالین حرکت ملی آذربایجان جنوبی نظرات و طرحهای مختلفی در قبال مسئله ی تیراختور داشتند و هفته های اول بعد از صعود تراختور به لیگ برتر قسمت اعظم مقالات و مطالب سایت های حرکت ملی به این مسئله مربوط می شد. در این دوره اکثرا مضامین مطالب در مورد لزوم حمایت از این تیم به عنوان سمبل آذربایجان و حضور در ورزشگاهها و مطرح کردن شعارهای ملی بود. با شروع لیگ برتر و انجام بازیهای قابل قبول از طرف تراختور و حضور پرشمار طرفداران این تیم در ورزشگاهها (بازی تراختور- استقلال) باعث شد تا این مسئله به عنوان یکی از مهمترین مسائل حرکت ملی مطرح شود و عده ای از فعالین نیز که از حاشیه به این مسئله نگاه می کردند و آن را در اولویت های بعدی فعالیت خود قرار داده بودند ، به قدرت فوتبال و تراختور پی بردند و فعالانه وارد صحنه شدند. بدین ترتیب فضای جدیدی در پیش روی حرکت ملی آذربایجان جنوبی باز شد و حرکت ملی بنا به ماهیت دینامیک خود که در هر دوره ای متناسب با زمان محیطی را برای ابراز وجود انتخاب می کند این بار بعد از یک دوره رکود به دلیل وجود جو سرکوب بعد از قیام خرداد 85، ورزشگاهها را انتخاب کرد.
 
بعد مهم دیگر ، همزمانی مسایل مربوط به تیم تیراختور  با حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری و اعتراضات صورت گرفته به نتایج انتخابات و در نهایت  ظاهر شدن جنبش سبز است. عدم ورود فیزیکی آذربایجان به مسایل بعد از انتخابات و در پیش گرفتن تاکتیک سکوت و حمایت فقط خبری از جنبش سبز و مسایل بعد از انتخابات نه تنها در آذربایجان بلکه در بازیهای تیراختور نیز کاملا مشهود و آشکار بود. سکوت آذربایجان نه تنها تحلیل گران داخلی بلکه بسیاری از تحلیل گران خارجی را نیز به فکر برد. در این دوره طرفداران جنبش سبز از عدم مشارکت مردم آذربایجان  نسبت به مسئله ی انتخابات متحیر و ناراحت بودند و نمی خواستند واقعیت های موجود را بپذیرند. جنبش سبز کوشید تا در این دوره ، فعالین حرکت ملی  و طرفداران تراختور را به همکاری با حاکمیت متهم کند و بدین ترتیب در این دوره مقالات و مطالبی هم از طرف برخی از فعالین حرکت ملی و طرفداران جنبش سبز در این رابطه منتشر شد و اصطلاح تنزل از سطح ملی گرایی(میللت چی لیق) به تیراختورگرایی (تراختورچولوق)  که در برخی مقالات مطرح شد، نشان از عدم شناخت کافی برخی از محافل فکری و سیاسی از مسئله ی آذربایجان داشت. 
 
دیدگاه دیگری که از طرف بعضی از فعالین حرکت ملی مطرح شد بحث استفاده حاکمیت از شرایط بوجود آمده به نفع خود بود.این فعالین اعتقاد داشتند که حاکمیت سعی خواهد کرد روحیات ملی گرایانه آذربایجانیها را که در این چند سال اخیر شدیدتر شده به داخل ورزشگاهها بکشاند و انرژی آنها را در ورزشگاهها تخلیه کند و در مواقع لازم با اعمال نفوذ در سازمان لیگ و باشگاه و با اجرای سناریوهایی مانند بازیها و نتایج ضعیف طرفداران تراختور را که اکثرا از فعالین حرکت ملی هستند، سرخورده و ناامید کند. البته این دیدگاه همچنان به قوت خود باقی است و حاکمیت هم در همین راستا اقدامات مختلفی از جمله مداخله در داوری بازیها،برنامه نامناسب بازیها و انتشار مطالب خلاف واقع در نشریات و دامن زدن به برخی مسائل حاشیه ای باشگاه و در نهایت نظرسنجی برنامه نود در مورد پرطرفدارترین تیم کشورو... تا حد زیادی سعی کرد تا چنین جو ناامیدی و سرخوردگی را در طرفداران ایجاد کند.
 
حال به این سؤال پاسخ می دهیم که :
آیا آذربایجان از ملی گرایی به تیراختورگرایی نزول کرد!؟
برای پاسخ به این سؤال، بازیهای تراختور را در دو بخش بازیهای برگزارشده در تبریز و بازیهای خارج از تبریز(مخصوصا تهران) بررسی می کنیم. در بازیهای برگزارشده در تبریز مهمترین مسئله حضور طرفداران تراختور از شهرهای مختلف آذربایجان جنوبی با شعارها و نوشته های مخصوصشان بود یعنی ورزشگاه سهند(یادگارامام) جایی بود که آذربایجانیها از قشرها و مکانهای مختلف در کنارهم حاضر می شدند و این امر منجربه افزایش روحیه ملی گرایی و جمع گرایی و ارتباط بین شهرها و مردم نقاط مختلف آذربایجان شد. بازیهای برگزارشده در تهران نیز شرایطی فراهم آورد تا تورک های تهران  که در معرض آسیمیلاسیون شدید و دوری از آذربایجان قرار دارند ، فرصتی برای تفکر در مورد هویت ،آذربایجان و زبان ترکی بدست آورند. بازیهایی که در تهران برگزار شد به صحنه ای برای بیان مطالبات آذربایجان تبدیل شد. پلاکاردهایی که حاوی شعارهای ملی و مخصوصا شعار "تورک دیلینده مدرسه    اولمالیدیر هرکسه" بود و اعتراضاتی که بعد از بازیها صورت می گرفت (مخصوصا در بازی راه آهن- تراختور) ،حضور بسیار گسترده طرفداران  در شهرستان کرج و نهایتا بازی نهایی جام حذفی بین فولادگستر و پیروزی که شعارهایی در حمایت از زندانیان سیاسی و آزادی قره باغ سرداده شد،همگی حاکی از روندی معکوس یعنی از تراختورگرایی به ملی گرایی است.
 
یکی دیگر از موفقیت های تیراختور ، مدیریت و سازماندهی و زمینه سازی مراسم 13فروردین در اعتراض به بی توجهی حاکمیت به خشک شدن تدریجی دریاچه اورمیه بود که به بسیاری از شبهات مطرح شده از طرف اوپوزیسیون و حاکمیت درمورد انفعال حرکت ملی جواب داد. رفتار قهرآمیز حاکمیت در قبال این حرکت مدنی باعث شد این واقعه حتی در مدیای فارسی زبان نیز هرچند ناقص و جزئی انعکاس یابد .
درسال جاری با صعود تیم شهرداری تبریزو حضور دو تیم آذربایجانی در لیگ برتر مسائل پیش رو پیچیده تر خواهند شد.با توجه به نحوه برنامه ریزی صورت گرفته از طرف سازمان لیگ که سعی در جلوگیری از حضور پرتعداد طرفداران تیم های آذربایجانی در ورزشگاهها دارد و همچنین بازیهای حساس هفته اول که به نوعی می توان آنرا تقابل آذربایجان و نمایندگان مرکزیت دانست، امید است که در مدت زمان باقیمانده تا شروع لیگ جدید این مسائل از طرف فعالین با تجربه بیشتر مورد توجه قرار گیرد تا در سال جاری بتوانیم از این پتانسیل عظیم به نحو شایسته استفاده کنیم.
گله جک بیزیمدیر.

هیچ نظری موجود نیست: