۵/۱۲/۱۳۸۹

دسیسه جبهه مشترک آپارتاید و لزوم پاسخ ملت آذربایجان

روز سه شنبه پنجم مردادماه امسال، روز به یادماندنی دیگری برای ملت آذربایجان و دشمان تاریخی آن محسوب می شود. چراکه در این روز فوجی از اشرار بی فرهنگ به هویت و ملیت میلیونها ترک محبوس در ایران با آزادی و امنیت کامل توهین کردند.
 
  چراکه در این روز صداوسیمای آپارتاید تمامی این توهین های شنیع و ضدانسانی دژخیمان فاشیسم را با وضوع کامل پخش کرد. چراکه در این روز قوای انتظامی و امنیتی با یورشهای وحشیانه به سوی فرزندان پاک آذربایجان آنها را به جرم طرفداری از "شرف ورزش خود" مورد حمله و ضرب و شم و نیز دستگیری قرار داند. چراکه در این روز تمامی رسانه های مکتوب و مجازی سراسری ایران با یک برنامه هماهنگ و متحدد به پرونده سازی بر علیه ملت آذربایجان و نماینده ورزشی آن دست زده و در روز روشن جای حقیقت و دروغ را با هم عوض کرده و آبروی حرفه ای خود را برباد دادند. چراکه در این روز مدیریت فوتبال ایران با یاغیگری یکی از دژخیمان ضد آذربایجانی خود "آقای تاج" (نایب رئیس اصفهانی فدراسیون فوتبال) با اجرای یک برنامه مسخره به دادن حکمی درنهایت ناعدالتی و کثیفی بر علیه ملت آذربایجان و نماینده شایسته آن اقدام کرده و بار دیگر چهره حیوانی خود را به نمایش گذاشت. 
 
آری روز سه شنبه روز به یادماندنی در تاریخ آذربایجان جنوبی از یک سو و تاریخ جهانی فاشیسم از سویی دیگر بود. چراکه در این روز تمامی دنیا، شاهد رویایی جبهه سراسری آپارتاید بر علیه تمامیت ملت آذربایجان شد. چراکه در این روز ملت ما بار دیگر خباثت و دشمنی تمامی نئو فاشیستهای فارس را با هویت و تاریخ و فرهنگ خود به عینه مشاهده کرده و با تمامی وجود احساس کرد که، این راسیسم ها، هیچ گاه هویت و زبان ملت آذربایجان را به رسمیت نشناخته و هیچ گاه از تلاش برای نابود ساختن آن دست نخواهند کشید. و اینکه اینها هویت آذربایجان را منهای تاریخ و زبان مادری آن، خواهان بوده و ما را به جرم دوست داشتن زبان مادریمان متهم به ناایرانی و دشمن بودن کرده و خواهند کرد.  
آری در این روز تمامی دنیا دانست، که سیستم آپارتاید فارس و گماشته گان محلی آنها به ملت آذربایجان تنها به چشم، نیروی رفع بلا کننده در مواقع جنگ و ناامنی نگریسته و  هیچ نقشی برای آنها در مواقع صلح و آبادانی و رفاه، قایل نیستند. 
آری در این روز تمامی ملت حتی آنهایی که سالها خود را به نادانی زده و خود را به عنوان مهره ای در این سیستم ضدبشری درآورده بودند، فمهیدند که برای آپارتایدیان فقط منابع معدنی و طبیعی آذربایجان و غارت آن اهمیت داشته و اینان در راه رسیدن به اهداف شوم خود در این دیدار راهی جز نابود ساختن هویت و تاریخ، ملت ترک آذربایجان نمی شناسند.   
 
آری و آری ملت ما سالهاست که ریر بار توهین و تحقیر های رژیم های ضد بشری آپارتاید قرار گرفته و دشمان آن هر روز برای محو تاریخ و تمدن آن به انواع دسیسه ها و ترفندهای خبیثانه مبادرت می ورزند، ما براستی جرم ملت ما چیست که شایسته این قدر جفا و ظلم و نامردی است؟؟؟ 
آیا جرم ما این نیست که، به جای توجه به سرزمین مان، هر لحظه برای حفظ تمامیت ارضی ایران به تنهایی با هر دشمنی جنگیده و آنرا با نثار خوان هزاران تن از فرزندان پاک این دیار حفظ کرده ایم؟ 
آیا جرم ما این نیست که، به جای غنی کردن ادبیات و فرهنگ مان، به خلق آثار باارزش جهانی در قالب زبانهای بیگانه ای چون فارسی مبادرت کرده و زبان ناقص و الکن فارسی را به زبانی زنده تبدیل کرده ایم؟ 
آیا جرم ما این نیست که، به جای استقرار زبان ملی مان در دستگاههای حکومتی از زبان های عربی و ناقص فارسی استفاده کردیم؟ 
آیا جرم ما این نیست که، داشته های بی مانند و غنی معدنی و طبیعی خود را برای آبادانی و پیشرفت ایران به بهای نابودی خاک آذربایجان بدون کوچکترین چشم داشتی فدا کرده ایم؟ 
آیا جرم ما این نیست که، سرمایه های بی مانند انسانی خود را بدون کوچکترین چشم داشتی در راه پیشرت ایران به کار انداخته ایم؟ 
آیا این ها جرم کمی است؟؟؟؟   
 
اما براستی جرم تیم تراختورسازی و یا سایر نماینده گان فوتبال آذربایجان و هواداران پرشور آن چیست که بدین گونه، آماج تندترین حملات حیوانی جبهه مشترک آپارتاید قرار می گیرند؟؟؟ 
آیا جز این است که، جرم "تراختور سازی" و "بلدیه اسپور" و سایر نمایندگان آذربایجان، و طرفداران بی نظیر آن این است که آنها به بیش از 40 سال تمرکزگرایی و دو قطبیت گری در ورزش ایران، نقطه پایان گذاشتند؟ 
آیا جز این است که، جرم نمایندگان آذربایجان در مسابقات فوتبال و طرفداران اصیل آن این است که، حباب ناپایدار و دروغین پرطرفدار بودن دو تیم رانت خوار "استقلال و پیروزی" را ترکانده و آنها را بی آبرو ساختند؟ 
آیا جز این است که،  تراختور سازی و عاشقان آن با حضور خود در لیگ برتر، فوتبال ایران آنرا از حالت مرگ و سستی و دوقطبی گری نجات داده و روح تازه ای در کالبد بی جان ورزش ایران دمیده اند؟  
آیا جز این است که، تراختور سازی و سایر نمایندگان ورزش آذربایجان، با حضور خود در مسابقات فوتبال ایران، نقد جدی به حاکمیت دو تیم تحت مالکیت سازمان تربیت بدنی "استقلال و  پیروزی" زده و این حقیقت را آشکار ساختند، که چرا باید بیش از 40درصد از کل بودجه ورزش ایران در اختیار این دو تیم پایتختی قرار گرفته و سازمان تربیت بدنی هیچ گونه وظیفه ای را در قبال سایر تیمها، بر عهده خود نداند؟ 
 آیا جز این است که، در هیچ کجایی دنیا خود سازمانها و وزارت خانه های ورزش یا تربیت بدنی، تحت هیچ شرایط مالکیت و اداره هیچ تیمی را بر عهده نگرفته، بلکه وظیفه اجرا و مدیریت مسابقات و مراسمات آنها و نیز تدوین و اجرای قوانین مربوطه را برعهده گرفته و در صورت نیاز به تمامی تیمهای ورزشی کمک مالی می کنند، و نه به یک یا دو تیم تحت مالکیت و اداره خود؟ 
     آیا جز این است که، که تراختور سازی و طرفداران آن نشان داد که با مدیریت ورزش کشور از سویی و همچین تیم داری از سویی دیگر، توسط سازمان تربیت بدنی، دیگر نمی توان ادعایی پاکی ورزش ایران و نجابت آن را مطح ساخت؟ 
آیا جز این است که، جرم "تراختور سازی" و "بلدیه اسپور" و دیگر نمایندگان ورزش آذربایجان و ملت هوادار آن این است که، انها نشان دادند که ایران فقط تهران و اصفهان نیست؟ 
 
و آیا صدها سوال ناگفته دیگر
بله جرم ملت آذربایجان و نمایندگاه ورزشی آن و طرفداران غیور آن، حقیقتا نیز بسیار سنگین و نگران بوده و بایستی تاوان این همه عدم رعایت خطوط قرمزهای آپارتایدیان را داد!!!!!  
این چنین است که جبهه مشترک آپارتاید با استفاده از تمامی قوای انتظامی و اطلاعاتی و رسانه ای و سازمانی خود، دست به اجرایی توطئه کثیف دیگری بر ضد آذربایجان زده و نمایندگان ما را در لیگ برتر، به 30 میلیون تومان جریمه نقدی و ملت ما را به دو هفته عدم حضور در ورزشگاه ها محکوم کرده و از سویی دیگر با بوقچی های مزدور خود، بازی نجس رسانه ای را برای تخریب ملت و هویت آذربایجان و نماد ورزشی آن پیاده می کند. 
حال با شنیدن احکام فدراسیون فوتبال و نیز متشر شدن اخبار دروغین دستگاههای تبلیغاتی دشمن ملت آذربایجان، این سوال در ذهن هر انسانی باقی می ماند. که آیا هیچ یک از خبرنگاران و اصحاب رسانه و نیروهای امنیتی و انتظامی و مسئولان وزش کشور، دهها مورد توهین مسلم فاشیستهای پرسپولیسی را در حق ملت آذربایجان و هویت و شرافت آنرا ندیده و نشنیده اند؟؟؟ آیا اینها، دهها مورد حمله نیروی انتظامی و تماشاگرنمایان وحشی تیم رانت خوار بر علیه جوانان ملت آذربایجان را ندیده اند؟؟؟ پس چگونه اینها ادعای حرفه ای بودن و انسان بودن را داشته و این چنین به دروغ باقی و قلب حقیقت می پردازند؟ آیا اینها با این اعمال کثیف خود، دیگر ادعای صداقت و احترام به مردم آذربایجان را می توانند داشته باشند؟؟؟ 
ولی چه باک که، ملت آذربایجان در طول تاریخ از صدها ترفند و پرتگاه خطرناک به سلامت و افتخار گذشته و این باز نیز، خواهد توانست با اقتدار از این دامهای مسخره شوونیست ساخته عبور کند، ولی با این اعمال راه بازگشت برای کسانی بسته خواهد شد که آرزوی همراهی ملت آذربایجان با آینده خود را دارند. 
ولی در این موقعیت ویژه ملت آذربایجان چشم حمایت و فعالیت برای ادعاده حیثیت ملی آنها از نمایندگان آذربایجان در مجلس شورای اسلامی، استانداران آذربایجان، و روسای شبکه های آذربایجانی صداوسیما، مدیران سازمانهای تربیت بدنی آذربایجان و ... داشته و احاد ملت منتظر است تا اینها به وظیفه ذاتی و مسلم خود در این برهه حساس عمل کرده و با اعتراض به این دسیسه مشکوک  و رساندن خشم ملت آذربایجان به مسئولان مملکتی آنها را از ادامه راه کج پیش رو باز دارند. 
و نیز در این موقعیت، وظیفه اصحاب مطبوعات و گردانندگان رسانه های مکتوب محلی و نمایندگی های رسانه ها و خبرگزاری های سراسری و همچنین رسانه های مجازی است تا، با توجه به خیانت رسانه های سراسری و همگام شدن آنها در حمله به شرافت ملت آذربایجان و وارونه جلوه دادن واقعیت ها و نیر سانسور حقایق، خود به افشای حقایق موجود در این خصوص پرداخته و دین خود را در این مورد ادعا نمایند. 
اما در پایان باید نکته ای نیر با فرزندان فریب خورده این ملت، "علی دایی و کریم باقری" داشت. به جا و شایسته بود که "علی دایی" سرمربی پیروزی محبوب افغانستان و آقای "کریم باقری" کاپیتان این تیم -که هر دو در دامن پرلطف سرزمین مادری خود "آذربایجان" رشد کرده و به این مرحله رسیده اند- با شنیدن لجن پاکنی های نژادپرستانه فوجی یاغی فاشیست، به جای سکوت و تاکید بر حرفه ای بودن خود!!!، به صورت آشکار و واضح به اعتراض به این اقدامات شنیع ضد بشری زده و با این کار دین خود را به سرزمین خود ادعا می کردند. چراکه آقای دایی، نباید فراموش کند که، چند سال پیش همین افراد و افراد مشابه آنها بودند که تمامی حیثیت ورزشی و همچنین خدمات فراوان او را به تیم ملی ایران با چند بازی ضعیف وی نادیده گرفته و هر فحش و ناسزا بود نثار او و خانواده اش کردند. آری در این زمان تنها و تنها ملت آذربایجان و مردمان او  بودند که با تمام محنتها به حمایت قاطع و بی قید و شرط از وی پرداخته و هیچ گاه او را تنها نگذاشتند، حال درست است که آقای دایی با رسیدن به جایگاه سرمربیگری چند روزه و موقتی این تیم رانت خوار، بدین گونه به ناسپاسی به ملت و مردم خود زند؟؟؟ ولی باید علی دایی و کریم باقری این را بداند که،  همین هوادارانی که امروز آنها را این چنین بخاط سکوت در برابر توهین توهیت ملتشان، مورد تشویق قرار می هند، با دو سه بازی ضعیف تیم شان ، باز هم آنها و تمام خانواده و هویتشان را با لجن پراکنی و دشنام گویی مورد حمله قرار داده و جواب های زحمت هایشان را خواهند داد. خواسته ملت آذربایجان از این ها نه ترک تیمهایشان، بلکه جواب درست و شایشته به توهین به هویت و ملیت و فرهنگشان است.           
حال که جبهه مشترک  آپارتاید متشکل از :"صداوسیما- فدراسیون فوتبال (کمیته داوران و کمیته انظباطی آن)- مدیریت دو تیم رانت خوار ورزش ایران "استقلال و پیروزی"- رسانه های مزدور (روزنامه ها و رسانه های مجازی)- نیروی انتظامی و وزارت اطلاعات- هواداران وحشی تیمهای فاسد پایتخت و ... با اجرای یک برنامه هماهنگ و از پیش طراحی شده با حمله هماهنگ به دو تیم نماینده آذربایجان در لیگ برتر و همچنین طرفداران غیرتمند آن سعی دارند تا به خیال خود برای همیشه از شر ملت آذربایجان و ورزش آن رها شوند، وظیفه تک تک احاد ملت سرافراز آذربایجان و فعالین حرکت ملی است تا با اتحاد و تدوین راهکارها و برنامه های هماهنگ، باردیگر شکست تاریخی دیگری را به جبهه ضدبشری آپارتاید تحمیل کرده و با پاسخ گویی های شایسته و مناسب خود، عوامل آپارتاید را از گستاخی علیه ملت آذربایجان و شرف ورزش آن "تراختورسازی" بازدارند. 
بجاست که با واکنش سریع و هماهنگ و مقتدرانه، این خواب شوم شووینیست را نیز تدبیر دیگری نماییم. 

هیچ نظری موجود نیست: