۵/۱۲/۱۳۸۹

آسیب شناسی اعتراض یکشنبه ،ائلمان ائلیار*

مه می گفتند که می رویم. اگر اینبار نرویم از این پس به هر بهانه کوچکی، محروممان می کنند. همه بر ابن باور بودند که تیراختور پتانسیل عظیمی را با خود به همره دارد.
 ولی بواقع چه شد که جز جمع کوچکی هیچ خبری نشد. چرا از جمعیت 200000 نفری استادیوم خبری نشد. شکی نیست که اگر میللتچی ها و فعالان حرکت ملی و نه هواداران عمومی تیراختور بسیج میشدند، جمعیت اعتراضی بسیار عظیمی خیابانها را فرا می گرفت. انصافا باید قبول داشت که توهینی بسیار زشت تر از توهین روزنامه ایران به ملت آذربایجان شده بود و اتفاقا این بار بر خلاف دفعه قبل که خیلی ها تا آخر از اصل توهین خبردار نشدند ، همگان از تلوزیون فحشهای آن جمعیت هتاک و خنده ها و استهزاء فردوسی پور را شنیدند. جالب اینکه اینبار شور وهیجان ناشی از محرومیت تیراختور و شهرداری هم بر این موضوع بار شده بود. اما همانطور که رفت، شاهد چند تجمع در راسته کوچه میدان ساعت و مقابل استانداری بودیم. می توان دو نوع برخورد با این موضوع کرد: یکی اینکه می توان با بزرگ کردن این موضوع ، بنوعی به فریب خود پرداخت و گفت که اعتراض عظیمی در برابر فاشیسم فارس شکل گرفت. و دیگر اینکه به آسیب شناسی این موضوع بپردازیم و ببینیم چه شد که در برابر توهینی اینچنین بزرگ واکنشی از سوی مردم صورت نگرفت. البته  نباید انکار کرد که همین تجمع های کوچک نیز در نوع خود مهم و تاثیرگذار بود و از حاضران در این اعتراضات باید تقدیر نمود. از سوی دیگر فضای امنیتی حاکم بر تبریز نیز در شکل نگرفتن اعتراض بزرگ غیر قابل انکار است . ولی چرایی اینکه حرکت ملی نتوانست از پتانسیل عظیم پشت سر این موضوع بهره ببرد امر دیگری است.
در اینجا می توان از همه فعالین و قلم بدستان در حرکت ملی خواست که دلیل این امر را وا کاوی نموده و به آسیب شناسی این موضوع بپردازند. این قلم بدست ، بنوبه خود و در حد توان خویش به این امر می پردازد. البته شاید دلایل بسیاری را بتوان برای این موضوع برشمرد. شخص نویسنده هم دلایل دیگری برای این امر دارد ولی در این مقال فقط به موارد معدودی اشاره می کند. باشد که زمینه و باب چنین آسیب شناسی هایی از سوی دیگر فعالین باز گردد.
یکی از دلایل مهمی که بنظر نویسنده می رسد که حرکت ملی نتوانست از استعداد نهفته در پشت سر تیراختور جهت اعتراض به هتاکی فارسها استفاده بهینه نماید، عدم انسجام در بین فعالین حرکت ملی است. در حالیکه در بیانیه های دانشجویان از مردم جهت اعتراض به میدان ساعت دعوت شده بود، تلوزیون گون آذ تی وی ، مقابل استانداری را تبلیغ می کرد. از سوی دیگر سانا نیوز چندین نقطه از جمله آبرسان و راسته کوچه و ... را طرح می کرد. و تیراختورچی های ورزشی هم ، حضور در ورزشگاه سهند را تبلیغ می کرد. سوال اینست که در این وضعیت چه انتظاری می توان از عموم مردم داشت؟ این تشت ، نه تنها بسیاری را به حضور ترغیب نمی کرد بلکه شاید بسیاری را نیز از تصمیم شان جهت حضور منصرف می کرد. این عدم انسجام نه فقط در این موضوع بلکه در بسیاری از موارد ، مبتلا به حرکت ملی آذربایجان است. عدم انسجام در بین فعالین و گروههای سیاسی ، در فعالیتهای عملی شاید تاثیر محدودی داشته باشد ولی نداشتن انسجام در حوزه های فکری ، متاسفانه حرکت ملی را نه تنها از تصمیم گیریهای اساسی باز میدارد بلکه بعضا به سمت گرایشات غیر ملی و به انحراف می کشاند.
دلیل دیگری که در این موضوع بنظر می رسد شاید داشتن حساسیت کم در این موضوع ، نسبت به برخی موضوعات  دیگر است. متاسفانه بسیاری از فعالین نسبت به توهین به این بزرگی سکوت نمودند. بسیاری از فعالین، شهرها ، دانشگاهها و گروههای سیاسی حتی بیانیه ای نیز نسبت به این  هتاکی صادر نکردند. سکوت فعالین حرکت ملی بالاخص در خود شهر تبریز قابل توجیه نمی باشد. گویا چنین توهینی در این سطح، که پتانسیل عظیمی را بدنبال خود داشت برای بسیاری از فعالینمان امر مهمی تلقی نگردیده است. البته شاید برخی با این نظر مخالف باشند. اما سوال اینست که آیا مخالفت  صرف بدون نوشتن بیانیه ای در محکومیت این امر کفایت می نماید؟ جالب اینکه تلوزیون گون آذ نیز شنبه شب به موضوع دیگری پرداخته بود.
عدم هماهنگی و پیشروی با روشها و تاکتیکهای مبارزه عملی نیز شاید یکی دیگر از آسیبهای موضوع مورد اشاره در بالاست. طبیعی است که صدور بیانیه ، آنهم در چند سایت آذربایجانی که شاید مخاطبینی جز فعالین حرکت ملی ندارند، نمی تواند تعداد عظیم ملت آذربایجان را بسیج نماید. خوب بخاطر داریم که قیام ملی خرداد ماه نتیجه آگاهی رسانی بسیاری از فعالین در دانشگاهها و نیز پخش بیانیه ها در بین مردم شکل گرفت. یکی از ضعفهایی که حرکت ملی در مساله تیراختور دارد نداشتن یک وب سایت وزرشی از سوی حرکت ملی است. بگونه ای که  نبض تیراختور را تعدادی از سایتهای ورزشی با عنوان هواداران تیراختور بر عهده دارند که بدلیل محدودیتهای داخل نمی توانند در مواقع ضروری اقدام نمایند. به عنوان نمونه در مورد اورمو گولو فشار وارده بر مدیران این سایت را شاهد بودیم. عدم پخش بیانیه در بین مردم، نداشتن سایتی ورزشی که بتواند در بین هواداران تیراختور نفوذ وسیع نموده ودر مواقع ضروری بتواند تاثیر گذاری لازم را داشته باشد، عدم فعالیت فعالین در سایتهای اجتماعی همچون فیس بوک ، توییتر ، کلوب ، حتی یاهو مسنجر و ... از نشانه های عدم هماهنگی با روشها و تاکتیکهای مبارزه در مساله اخیر می باشد.
البته ضعفها و آسیبهای دیگری نیز می توان بر شمرد که مجددا در اینجا از دیگر فعالین حرکت می خواهیم که به بررسی این موضوعات بپردازند.

هیچ نظری موجود نیست: