۵/۱۲/۱۳۸۹

بلوغ سپاه پاسداران و وارثان نظام جمهوري اسلامي از موهومات- يعقوب گؤنئيلي

پوپوليست ها براي رسيدن به قدرت بر روي جان انسانها سرمايه گذاري مي کنند و با ساختن معبودي مقدس از يک دين و مذهب و يا ايدئولوژي، ملت زجر ديده و ساده لوح را که هنوز به منافع خود پي نبرده اند، به کمک شعار هاي مهيج تحريک کرده و بدنبال خود مي کشند، ولي همين رهبران بعد ازکسب قدرت، هويت واقعي خود را بروز مي دهند و از موقعيت پيش آمده نهايت بهره برداري را مي کنند و مخالفين و معترضين خود را به شديدترين و خشن ترين وجه سرکوب مي کنند
در سيستم هاي حاکميت سرمايه داري دولتي برون آمده از يک انقلاب، رهبران کشور با توسل به مقدس نمائي و با ساختن ايده آل ها و روياهاي بهشت موعود غير واقعي و غير قابل اجرا، از قبيل جامعه بي طبقه پرولتري در کشورهاي سوسياليستي و جامعه بي طبقه توحيدي در جوامع اسلامي هواداران خود را با وعده هاي شيرين و ايده آليستي بخواب برده و بدنبال خود مي کشند و براي کسب قدرت اين افراد مؤمن و معتقد را  جلو توپ و تانک و آتش دشمنان مي فرستند، ولي بعد از برقراري ثبات، طبعاّ حاکمان وسوسه مي شوند و شروع به انباشت سرمايه و تصاحب املاک و کارخانجات و ايجاد تجارت خانه و اقدام به بناي کاخهاي زمستاني و تابستاني و ساحلي مي کنند ، معمولا حافظان واقعي انقلاب در اينگونه جوامع  از افرادي جان برکف، باز گشته از ميدان نبرد جبهه هاي جنگ، بشکل معلول جسمي و روحي و يا فرزندان افراديکه جانشان را در راه انقلاب و يا جنگ از دست داده اند تشکيل مي دهند، اين افراد با مشاهده حرس و ولع زر اندوزي رهبران خود که تا ديروز سمبل توهمات بهشت موعود بوده اند، که با مشاهده تضاد در حرف و عمل آنان از روياهاي شيرين ايده آليستي و خواب خرگوشي بيدار مي شوند، که معمولا در بدو شروع عده ائي هيجاني شده و با بر خورد دو آتشه خود، بهانه ائي بدست سران حاکميت مي دهند، تا براحتي معترضان را قلع و قمع کنند، ولي اقشار محتاط و فرصت طلب حافظان نظام به شکل سياسي عمل مي کنند و بتدريج بخاطر داشتن اعتماد حاکميت به آنها، از موقعيت خود سود جسته و اختاپوس وار در کليه ارگانهاي دولتي حضور و موقعيت خود را تثبت مي کنند و بتدريج موقعيت رهبران و سمبل توهمات بهشت موعود را تضعيف و آنها را در پيش مردم رسوا مي کنند،
در واقع شروع جنگ وارثان نظام و خصوصي سازي کارخانجات و املاک و سهام دولتي و واگذاري آنها به وارثان واقعي نظام شروع مي گردد،
در اتحادجماهير شوروي سران ارتش سرخ و کا گ ب باخصوصي سازي املاک و کارخانجات و اختصاص همه آنها به پرسنل رده بالاي خود، کليه سران پير و پاتال سنتي و محافظه کار رهبران حزب کمونيست را بتدريج خلع قدرت کردند، که با به هم زدن توازن قدرت و سيستم اقتصادي، که باعث سر در گمي بنيان هاي اقتصادي و روابط اجتماعي گرديدند، که کلّيت اتحاد جماهير شوروي که بر روي شعار ها پوپوليستي بنا نهاده شده بود و کاپيتاليسم و امپرياليسم آمريکا و دنياي غرب همانند لولو در بين ملتها تبليغ شده بود، از هم فروپاشيد و همه ملتهاي اسير در دست حاکميت دولت و ملت روس، آزادي خود را بدست آوردند و به استقلال کشورهاي خود دست يافتند،
در ايران هم به موازات شدت گرفتن تضاد وارثان آشتي ناپذير نظام،  ملتهاي غير حاکم هم به منافع ملي خود آگاه مي شوند و به تبعيض هاي اقتصادي و اجتماعي بين خود و ملت حاکم پي مي برند و ملتها با شمارش و مقايسه تعداد کشته شدگان و مصدومين و معلولين خود واز اينکه بعد از تحمل اين همه بلايا چيزي جز تحقير و فقر نصيبشان نگرديده است، متوجه واقعيات و تبعيض مي شوند،
البته بخاطر وجود نارسيسيسم يا خودشيفتگي در ملت فارس که در هيچ کجاي دنيا و در هيچ زماني هيچ ملتي به خودش اين اجازه را نداده است که اينچنين تيشه در ريشه ملتهاي ديگر بزند و با ناميدن قوم آذري بخواهد آن ملت ها را از ريشه بي هويت ساخته و تار و پود زبان و فرهنگ و موسيقي ديگر مليت ها را تار و مار کند،
احمدي نژاد ها در درياي خوني که از بدو انقلاب بوسيله خميني و منتظري و رفسنجاني و خامنه ائي و صانعي و موسوي تبريزي و خاتمي و کروبي ها راه انداخته بودند، شنا کردن را ياد گرفته اند، اگر امروز براي بيرون کشيدن مارهاي خوش خط و خالي مثل رفسنجاني و خاتمي و موسوي لازم بود که در جامعه طوري وانمود گردد، که همه ملت خواهان آنها هستند و آنها هم وسوسه شوند و دست از محافظه کاري برداشته و حقيقاّ رو در روي احمدي نژاد و خامنه اي جبهه بگيرند و تضادشان را علني سازند تا بدينوسيله  آشتي مجددشان امکان ناپذير گردد، چون اين مارهاي محافظه کار تا احساس خطر مي کردند در سوراخ خود مي خزيدند و سالها با نقاشي خودشان را سرگرم مي کردند و خود را از مهلکه نجات مي دادند، جلادان سالهاي ?? تا ?? که تا مرفق دستشان به خون جوانان بيگناه آلوده است، امروز با وسوسه  کسب قدرت مجدد  وارد گود شده اند و قدم در راه بي برگشت گذارده اند و امکان خزيدن مجدد به سوراخشان از آنها سلب گرديده و کلّه اين مارها در دست وارثان  نظام گير افتاده و هر روز سنگي بر سرشان کوبيده مي شود و براي ابراز وحشت از آينده پيام خود را توسط فائزه هاشمي به گوش ملت تجاوز شده در کهريزک مي رسانند، امروز ديگر توازن قدرت در حاکميت و سيستم اقتصادي و اجتماعي ايران دقيقاّ همانند اتحاد جماهير شوروي به هم خورده و ايران به راه غيرقابل برگشتي پا نهاده که در آينده نه چندان دور رهائي ملتها از يوغ هر نوع ذهنيت و رژيمي راسيستي قطعي گرديده است،
تلاشهاي مذبوحانه رژيم و اپوزسيون راسيست فارس براي اينکه ملتهاي غير  فارس هويت طلب را به سکوت وادارند و آنها را از حمله و يا آمدن آمريکا مي ترسانند، کاري که بعضي از والدين عقب مانده با کودکان خردسال مي کنند، بيا بغلم، لولو مي آيد مي خوردت، از آمريکا آنچنان خوخاني ساخته اند که همه ملتهاي غير فارس اگر براي رهائي و کسب هويت خويش بيانديشند و اقدام کنند، با ترساندن از تجاوز آمريکا تلاش مي کنند که ملتها را با اين شگرد به سکوت وادارند و ملتها را وادارند که بپرند بغل راسيسم فارس تا آنها هم هر چه دلشان مي خواهد بر سرشان بياورند، البته اين ترفند هاي تاريخ گذشته ديگر خاصيتش را از دست داده، چون ترساندن ملتي  که ?? سال متحمل تجاوز راسيسم فارس شده را از تجاوز آمريکا، حرف مضحکه ائي بيش نيست،
انسجام ظاهري سيستم حاکميت در ايران شبيه سيبي مي ماند که از درون کرم خورده و داخلش تهي شده که با روند تاريخ همانند شوروي با کوچکترين فشاري از هم خواهد پاشيد
توضيح درمورد نارسيسيسم يا خودشيفتگي
در روانشناسي خودشيفتگي يا نارسيسيسم بيانگر عشق افراطي به خود و تکيه بر خود انگاشت هاي دروني است. نارسيسم از ريشه لغت اسطوره يوناني نارسيسيوس گرفته شده است. نارسيسيوس مرد جوان خوش چهرهاي بوده که از عشق اکو دوري کرده است و براي همين محکوم به عشق ورزيدن به انعکاس چهره خود در يک استخر آب ميشود. , نارسيس وقتي به عشق خود ( چهره انعکاس يافته خود ) نمي رسد, آنقدر حزن آلود و غمگين بر لب چشمه مي نشيند تا تبديل به گل ميشود
در روانپزشکي نيز نارسيسم افراطي براساس خصيصه هاي رواني و شخصيتي در عشق افراطي به خود و خودشيفتگي بي حد و حصر شناسايي مي شود و آن را نوعي اختلال رواني مي دانند. فرويد عقيده داشت که بسياري از خصيصه هاي نارسيستي از دوران تولد با بشر به دنيا مي آيند و او اولين کسي بود نارسيسم را با روانکاوي توضيح داد، آندرو موريسون نيز ادعا کرد , در دوران بزرگسالي , ميزان مفيدي از خودشيفتگي در افراد وجود دارد و يا به وجود مي آيد که آنها را قادر مي سازد تا در رابطه برقرار کردن با ديگران فرديت خود را نيز در نظر بگيرند
واژه نارسيسم را در روانشناسي فردي (در زبان انگليسي ) گاه به جاي اصطلاحاتي مانند تحقيرکننده, پوچي, خودپرستي و يا خودپسندي استفاده مي کنند و گاهي نيز در جامعه شناسي آنرا به جاي نخبه گرايي و يا بي تفاوتي نسبت به سرنوشت ديگران مي نامندفرهنگ خودشيفتگی
مورخ و منتقد اجتماعي کريستوفر لاک اين موضوع را در کتابش به نام « فرهنگ خودشيفتگي » که در سال 1979 منتشر شد, توصيف مي کند، او فرهنگ خودشيفتگي را به اين صورت توصيف مي کند که هر عملي که فرد انجام مي دهد در راستاي ارضاي و بدست آوردن لذت دروني خود است . اين توصيف نيز در مواقعي به کمک ليبراليسم رقته است و براي توصيف صفات دروني لبراليسم مانند مسائل اجتماعي , جنسيتي و يا مذهبي به کار برده مي شود . با تعاريفي که از خودشيفتگي به عمل آمده است , بيشتر محققان و جامعه شناسان , اين صفت را تحليل برنده اجتماع و جامعه مي دانند و آن را در نقطه ماکزيموم فردگرايي قرار داده اند و فردي که دچار نارسيسم افراطي است , هيچ علاقهً دروني به ديگران ندارد
نارسيسم در روانشناسي تکامل
واژه نارسيسم همچنين در روانشناسي تکاملي در رابطه با مکانيزم جفت گزيني (به انگليسي: assortative mating) نيز استفاده ميشود . کتاب انتشار يافته آلوارز سامارايز در اين باره بحث ميکند . شواهد جمع گزيني انساني بر مسائلي مانند سن , ضريب هوشي , قد , وزن , مليت , تحصيلات و محل اقامت و يا محل کار و يا خصيصههاي شخصيتي توجه دارد و از آنها به عنوان ايجاد رابطه کننده , نام ميبرد . در نظريه « خود کاوشگري علاقه » فرديت ها به نحوي غير هوشيارانه به دنبال تصويري از خودشان در ديگران مي گردند و اين جستجو شامل معيارهاي زيبايي , تناسلي و جسمي در زمينه خود ارجاعي ميباشد
: assortative mating) نيز استفاده ميشود . کتاب انتشار يافته آلوارز سامارايز در اين باره بحث ميکند شواهد جمع گزيني انساني بر مسائلي مانند سن , ضريب هوشي , قد , وزن , مليت , تحصيلات و محل اقامت و يا محل کار و يا خصيصه هاي شخصيتي توجه دارد و از آنها به عنوان ايجاد رابطه کننده , نام ميبرد . در نظريه « خود کاوشگري علاقه » فرديت ها به نحوي غير هوشيارانه به دنبال تصويري از خودشان در ديگران ميگردند و اين جستجو شامل معيارهاي زيبايي , تناسلي و جسمي در زمينه خود ارجاعي مي باشد
مطالعات آلوارز مشخص مي کند که تشابهات چهرهاي بين زوج هايي که ازدواج مي کنند , يکي از قدرتمندترين شاخصه هاي مکانيزم جمع گزيني ناپيدا بين افراد مي باشد . زوج ها بر اساس يک فرايند ذهني دروني ترجيح مي دهند , هم چهرههاي خود را بر گزينند.

Share

هیچ نظری موجود نیست: