۳/۰۴/۱۳۸۹

فرآیند و مولفه های صلح در قره باغ

از ماه مه 1994 وضعیت آتش‏بس و یا به تعبیر بهتر حالت نه جنگ – نه صلح در قره‏باغ برقرار شده و گفتگوها در سطوح گوناگون انجام شده ولی تاکنون به نتیجه‏ای عملی نینجامیده است. در این گفتگوها هریک از طرفین مواضع خاصی را اتخاذ و بر آن پافشاری کرده‏اند. دولت آذربایجان به عنوان یک اقدام اولیه، خروج واحدهای نظامی از منطقه و بازگشت آوارگان به خانه و کاشانة خود را خواستار است. جمهوری آذربایجان آمادگی خود را برای ارائة حق خودگردانی در بالاترین سطح به قره‏باغ کوهستانی در ترکیب ساختار سیاسی خود اعلام کرده است که شکل و درجة این خودگردانی در طول مذاکرات و پس از کارشناسی دو طرف تعیین خواهد شد. مقامات آذربایجان این ادعای مقامات ارمنی را که ارمنستان طرف اصلی آنها نبوده بلکه جنگ قره‏باغ توسط ارمنیان قره‏باغ انجام شده را به شدت رد کرده و دولت ایروان را به تجاوز به تمامیت ارضی خود متهم می‏کنند. البته ادعای مقامات ایروان با وجود حمایت کامل و پیوسته و آشکار آنان از ارمنیان قره‏باغ و حضور مستقیم نیروهای ارتش ارمنستان در جنگ علیه آذربایجان پذیرفتنی نیست.

آذربایجان همچنین معتقد است که پیشروی ارمنیان در جنگ قره‏باغ بدون پشتیبانی گستردة روسیه ممکن نبوده است. از این رو آذربایجانی‏ها روسیه را در مسئلة قره‏باغ به عنوان مقصر اصلی قلمداد می‏کنند. به ادعای آذربایجان در فاصلة سالهای 1996 تا 1998 روسیه به ارزش یک میلیارد دلار سلاح سنگین از جمله موشکهایی را که تا باکو برد دارند، به صورت بلاعوض به ارمنستان داده است. البته باید افزود که تأکید بیش از حد برخی از مقامات آذربایجانی بر نقش فوق العادة روسیه در منطقه، خود تلاشی برای پوشاندن برخی بی‏کفایتی‏ها و سوءتدبیرها و جنگ قدرت میان نخبگان و مقامات آذربایجانی نیز می‏باشد.

در سال 2001 اکثریت گروهها و احزاب سیاسی و نیز نهادها و سازمانهای مردمی و غیردولتی آذربایجان که به تعداد 600 حزب سیاسی، تشکیلات غیردولتی، روسای آژانسهای اطلاع رسانی و مسئولان مطبوعات، شخصیتهای دینی، نمایندة روشنفکران می‏رسید، بیانیه‏ای امضاء کردند و در آن مواضع خود را در قبال مناقشة قره‏باغ به شرح زیر به حیدرعلیف ، افکار عمومی، اعضای گروه مینسک و سازمانهای بین‏المللی اعلام نمودند. آنها معتقدند که مناقشه طی 4 مرحله که به ترتیب باید اجرا شود، قابل حل است:

1- اراضی اشغال شده به طور کامل بازگردانده شده و تمامیت ارضی دولت حفظ شود.

2- آذربایجانی‏هایی که سالها پیش از شوشا و سایر مناطق قره‏باغ کوهستانی وادار به کوچ اجباری شده‏اند، به موطن اولیه خود بازگردند و امنیت آنها تأمین شود.

3- حق خودگردانی به قره‏باغ کوهستانی به شرطی اعطا شود که حاکمیت اصلی در دست حکومت مرکزی آذربایجان باشد.

4- اگر مناقشه از راههای صلح‏آمیز حل نشود و امکان آن وجود نداشته باشد، براساس نظامنامه سازمان ملل متحد و قطعنامه‏های شورای امنیت این سازمان، آذربایجان باید با قوة قهریه و نیروی نظامی، تجاوزکاران را از خاک خود بیرون کند.

در این میان حزب سوسیال دموکرات آذربایجان، موضع خود را با اندکی تفاوت از موضع یادشده اعلام نموده که به شرح زیر است:

1- آذربایجان باید بازگشایی راههای ارتباطی و از سرگیری روابط خود را اعلام دارد.

2- تعیین وضعیت سیاسی قره‏باغ کوهستانی در داخل ترکیب سیاسی آذربایجان باید طبق ملاحظات و شرایط زیر باشد:

الف) قره‏باغ کوهستانی باید در قالب جمهوری خودمختاری که شامل محل سکونت یکپارچة ارامنه و آذربایجانی‏های همین منطقه است، باشد.

ب) دالان لاچین که شامل راه شوسه است، تحت نظارت نیروهای بین‏المللی و گمرک آذربایجان باشد.

ج) قره‏باغ کوهستانی، منطقة آزاد اقتصادی اعلام می‏شود و برای توسعة این منطقه سرمایه و تسهیلات لازم جلب شود.

د) از سوی اقلیت ارامنه آذربایجان تشکیلات غیردولتی «بنیاد فرهنگی ارمنی» ایجاد شود. هزینه‏های این بنیاد از بودجه دولت آذربایجان و بخشی از مالیات تحصیل شده از ارامنه تأمین شود. دولت آذربایجان در امور فرهنگی، دخالت نخواهد کرد و این بنیاد دارای اعتبار و وجهة بین‏المللی خواهد بود و همچنین در امور داخلی خود نیز آزاد می‏باشد.

3- آذربایجان باید جنبه‏ها و ابعاد مختلف خودگردانی که به ارامنه اعطاء خواهد کرد، را به طور آشکار اعلام کند.

4- قبل از برطرف شدن کامل مناقشه و بحران، آذربایجان باید برقراری مجدد روابط اقتصادی و تجاری را اعلام نماید و در این زمینه موافقتهای لازم را امضاء کند.

5- دولت آذربایجان باید اعلام کند که مانعی برسرراه ایجاد رابطه با ارامنه از سوی سازمانهای دولتی و غیردولتی به وجود نخواهد آورد.

6- آذربایجان به دولتهای قفقاز جنوبی و سازمانهای بین‏المللی اعلام کند که با نهادهای غیردولتی که با اهداف صلح‏جویانه در منطقه فعالیت می‏کنند، همکاری خواهد کرد.

7- در مرحلة آخر دولت آذربایجان با رهبران قره‏باغ کوهستانی به طور مستقیم وارد مذاکره می‏شود. در این مذاکرات از طرف دولت آذربایجان نخست وزیر، وزیر کشور، رئیس کمیسیون مناسبتهای ملی و یا یکی از مشاوران رئیس جمهور می‏توانند شرکت کنند.

آذربایجانیهای قره‏باغ نیز تقریباً موضعی نزدیک به مواضع باکو دارند. تشکیلاتی به نام «آزادی قره‏باغ» با حضور نمایندگان مردم مصیبت دیدة قره‏باغ شکل گرفته است. این تشکیلات عقیده دارد که سرزمین‏های اشغال شده هرچه سریع‏تر باید از طریق نظامی بازپس گرفته شود و آوارگان به خانه و کاشانه خود بازگردند و بعد از آن به منظور برقراری صلح دائمی و باثبات بین جمهوری‏های آذربایجان و ارمنستان، در داخل خاک آذربایجان برای ارمنیان مقیم این کشور و در داخل خاک ارمنستان برای آذربایجانی‏های رانده شده از خاک این کشور، ساختار تشکیلاتی خودفرمان، مورد مذاکره قرار گیرد. در این زمینه ضروری است، ملاحظات و قیود نهادهای بین‏المللی از جمله سازمان ملل متحد، سازمان امنیت و همکاری اروپا و نهادهای حقوقی بین‏المللی نیز مورد توجه باشد.

این تشکیلات معتقد است که همزیستی مسالمت‏آمیز آذربایجانی‏ها و ارمنیان ساکن در آذربایجان و ارمنستان در صورت توجه به اصول زیر تأمین خواهد شد:

- ساختارهای حکومتی که در این خصوص در دو کشور ایجاد خواهد شد، باید از نظر حقوقی، اختیارات و مسئولیتها باهم متناسب باشند.

- پس از موافقت ارمنستان، طرح اجرایی توافقات تهیه شده و اقدامات اجرایی از جانب دو طرف برای تحقق توافقات انجام شده، صورت گیرد.

این تشکیلات برآن است که صلح دائمی در منطقه تنها در صورت حل عادلانه مناقشه برقرار خواهد شد. جامعة جهانی تنها در شرایط صلح دائمی و عادلانه که مغلوب و غالب وجود نداشته باشد و هیچکس نتواند با استفاده از پاکسازی قومی و تجاوز به مقاصد سوء خود نایل شود، می‏تواند به حیات خود ادامه دهد.

دولت ارمنستان در مذاکرات صلح شدیداً بر حق تعیین سرنوشت ارمنیان قره‏باغ تأکید دارد ولی حتی خود نیز در اینکه آیا از استقلال قره‏باغ حمایت نماید یا طرح الحاق قره‏باغ با ارمنستان را دنبال نماید، دچار تردیدهای فراوانی است. به نظر می‏رسد که مقامات ایروان طرح مسئلة الحاق قره‏باغ با ارمنستان را که پیشتر برآن تأکید می‏شد و حتی ابراز این خواسته منشأ اصلی بروز جنگ در قره‏باغ بود، عملاً کنار گذاشته‏اند. چرا که طرح این مسئله علاوه بر پیچیده کردن مسئله، برسر راه «استقلال» قره‏باغ از آذربایجان نیز مانع ایجاد می‏کند. علاوه بر آن دولت ارمنستان به تعقیب سیاست توسعه‏طلبی ارضی متهم شده و در مجامع جهانی دچار انزوا می‏شود. گواینکه طرح تغییر مجدد مرزها خود ارمنستان را که در کنار بزرگترین دشمن خود ترکیه در خطر قرار می‏دهد.

در ماه آوریل 2001 پارلمان ارمنستان با تبعیت قره‏باغ کوهستانی از آذربایجان در هر شکل و فورمی که باشد و همپنین واگذاری هراندازه از خاک ارمنستان مخالفت کردند. اکثریت قریب به اتفاق نیروهای سیاسی در زمینة مناقشة قره‏باغ موضع سازش ناپذیر دارند. این گرایش براین اعتقاد است که حتی بعد از حل مناقشه از طریق سیاسی، اراضی اطراف قره‏باغ کوهستانی، به آذربایجان برگردانده نشود. شعار آنها این است که این زمینها را نمی‏توان اشغال شده فرض کرد و لازم است که آنها را اراضی آزاد شده نامید و این سرزمینها نیز باید مانند قره‏باغ از نظر قومی خالص شوند یعنی فقط ارمنیان ساکن آن باشند. یکی از سازمانهایی که تندروتر از دیگران است، «سازمان دفاع از اراضی آزاد شده» است. جیرایر سفیلیان یکی از رهبران این سازمان اخیراً اعلام کرده است:

«تنها امتیازی که ما به آذربایجان می‏توانستیم بدهیم، همانا توقف جنگ در سال 1994 بود زیرا اگر ما جنگ را متوقف نمی‏کردیم، می‏توانستیم کل کشور آذربایجان را نابود سازیم.»

مقامات ارمنی قره‏باغ کوهستانی به دنبال اعمال حق تعیین سرنوشت خویش هستند. رهبران فعلی خان‏کندی براین اعتقادند که این منطقه تحت حاکمیت یک دولت مستقل و جدید باید توسط نهادهای بین‏المللی پذیرفته شود و در این زمینه موارد زیر را مطرح می‏کنند:

- در خصوص قرار گرفتن قره‏باغ کوهستانی در داخل ترکیب سیاسی آذربایجان، غیر از مصوبة سال 1921 شعبة قفقاز حزب کمونیست، سند دیگری وجود ندارد.

- اعلام استقلال جمهوری قره‏باغ کوهستانی نیز در زمان حکومت کمونیست صورت گرفته و رفراندومی که در دسامبر سال 1991 در این زمینه به عمل آمد، نشانگر دموکراتیک بودن این فرآیند است.

- رهبری قره‏باغ کوهستانی براین باور است که آنها در جنگ با ارتش آذربایجان پیروز شده‏اند و به عنوان طرف پیروز دارای امتیازات ویژه‏ای هستند که باید در جریان تعیین وضعیت سیاسی این منطقه از آن بهره بگیرند و در طول تاریخ سابقه ندارد که قوم پیروز دوباره زیر فرمان قوم شکست خورده قرار گیرد.

- برای تأمین امنیت ارمنیان در قره‏باغ کوهستانی که به صورت کشوری مستقل خواهد بود، ارتش مخصوص این جمهوری به عنوان ضمانت این امر باید فعالیت داشته باشد.

- اتحاد کشور مستقل قره‏باغ کوهستانی با جمهوری ارمنستان به عنوان هدف نهایی محسوب می‏شود.

- در خصوص اراضی غیرارمنی‏نشین آذربایجان که به تصرف قوای نظامی ارمنی درآمده است، این دیدگاه وجود دارد که پس از دادن حق استقلال به قره‏باغ کوهستانی این اراضی آزاد خواهد شد.

در حال حاضر با وجود تلاش بی‏اندازة ارمنیان برای شناسایی استقلال قره‏باغ از سوی کشورهای مختلف، کاری از پیش نرفته است. هیچ کشوری حتی خود ارمنستان حاضر نشده است با پذیرش این استقلال و تغییر مرزهای بین‏المللی خود را در معرض خواسته‏های احتمالی و خطرات آتی که خود او را تهدید می‏کند، قرار دهد. ارمنیان هزینه‏هایی فراوانی از نظر مادی و جانی صرف کرده‏اند ولی هنوز به هدف خود نرسیده‏اند. هیچ کشور قدرتمندی حاضر نیست عواقب ناشی از تغییر مرزهای بین‏المللی را در منطقة پرتنش قفقاز برعهده گیرد.

با همة این احوال ارمنیان و آذربایجانیها هردو به اصول پذیرفته شدة حقوق بین‏الملل استناد می‏کنند. ارمنیان اصل حق ملل برای تعیین سرنوشت خود را اساسی می‏دانند و آذربایجانیها اصل احترام به تمامیت ارضی کشورها را مورد توجه قرار می‏دهند. توجه به منشور سازمان ملل متحد نمایانگر این نکته است که توسل به شیوه‏های صلح‏آمیز در جای جای این منشور مورد تأکید قرار گرفته است و اصل حق ملل برای تعیین سرنوشت خود نمی‏تواند دست‏آویزی برای اقدامات خصمانه و تجاوز به مرزهای یک کشور باشد. در بند 4 مادة 2 این منشور آمده است:

«کلیة اعضاء در روابط بین‏المللی خود از تهدید به زور یا استعمال آن علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی هر کشوری، و یا از هر روش دیگری که با مقاصد ملل متحد مباینت داشته باشد، خودداری خواهند کرد.» در مادة 7 نیز آمده است: «هیچ یک از مقررات مندرج در این منشور ملل متحد را مجاز نمی‏دارند در اموری که ذاتاً جزء صلاحیت داخلی هر کشوری است دخالت نماید و اعضاء را نیز ملزم نمی‏کند که چنین موضوعاتی را تابع مقررات این منشور قرار دهند.»

بسیاری از پژوهشگران برآنند که برتری یکی از این اصول نسبت به دیگری در اکثر اوقات از شرایط سیاسی موجود در جهان تبعیت می‏کند. مثلاً در دوران جنگ سرد، اصل حاکمیت ملی کشورها و خدشه‏دار نبودن مرزهای رسمی همواره نسبت به اصل دیگر برتری داشت. پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی، وضعیت دگرگون شد. از آن زمان به بعد نسبت این دو اصل بر اساس ملاحظات نوینی شکل گرفت که یکی از مهمترین آنها نظم نوین جهانی بود. اندیشمندان آمریکایی هالپرین و شیفر وضعیت جدید را چنین بیان می‏کنند:

«خاتمة دوران جنگ سرد، جامعه جهانی را به صورت غیرمترقبه‏ای با وضعیتی مواجه ساخت که در شرایط جدید، ملت‏ها در قالب‏های مختلف، مطالبات زیادی را در خصوص حق تعیین سرنوشت پیش کشیدند. بعد از فروپاشی شوروی نمی‏شد ادعا کرد که مرزهای قبلی باید بدون تغییر باقی بماند. ولی بازهم این بدین معنا نبود که بین حق تعیین سرنوشت و حق حفظ تمامیت ارضی کشورها، تضاد اساسی پیش آمده است.»

ارمنیان برخواستة خود پافشاری می‏کنند. به اعتقادشان «دوران جنگ سرد پایان یافته است و نباید دو اصل حق تعیین سرنوشت و حفظ تمامیت ارضی کشورها را در مقابل یکدیگر قرار داد.» ینوکیان عقیده دارد:

«هرچند بر اساس اصل خدشه‏ناپذیر بودن اراضی کشورها، اشغال بخشی از خاک یک کشور توسط کشوری دیگر ممنوع است، اما بر اساس اصل حق تعیین سرنوشت، ملت‏ها می‏توانند به صورت آزاد باهم متحد شوند و ساختار سیاسی و دولتی مستقل داشته باشند و در این راستا که هدف بسیار والایی است، وقوع جنگ نیز مورد تأیید می‏باشد.»

وارتان اسکانیان وزیرخارجة ارمنستان در 11 مرداد 1383 به نشریة انترناسیونال گفت:

«یک بند اساسی برای ما وجود دارد و آن حق تعیین سرنوشت ساکنین قره‏باغ می‏باشد. از نزدیک به شواهد نگاه کنیم، از لحاظ حقوقی، تاریخی و فرهنگی این زمین به ارامنه متعلق می‏باشد. در دورة اتحاد شوروی آن به آذربایجان واگذار شده بود. باکو باید این واقعیت را بپذیرد. ارامنه هیچگاه آن را آذربایجان نخواهند داد.»

ارمنیان در این ادعا، به گفته‏های یک حقوقدان آلمانی به نام لوکترهاندت در کتابش «حق تشکیل دولتی مستقل در قره‏باغ کوهستانی مطابق با حقوق بین‏المللی» استناد می‏کنند. به نظر لوکترهاندت در موارد عادی، طبق حقوق بین الملل، حق حاکمیت و تمامیت ارضی کشورها برحق تعیین سرنوشت ملتها برتری دارد اما برای موارد استثنایی ملاحظات دیگری وجود دارد. در مواردی که حقوق اقلیتها به طور غیرقابل تحمل و شدیدی نقض شود، در این صورت حق تعیین سرنوشت آن اقلیت، نسبت به حق حاکمیت و تمامیت ارضی کشور رجحان پیدا می‏کند. با اینحال ادعای ارمنیان مورد قبول واقع نشده است. به نظر آذربایجانی‏ها حق تعیین سرنوشت یکی از اصول پذیرفته شده در جامعه جهانی است و هر کشوری نمی‏تواند با توجه به منافع خود این اصول را تفسیر کند. از سوی دیگر آیا ارمنیان حقی را که برای ارمنیان قره‏باغ قائل شده‏اند، برای اقلیتهای قومی موجود در ارمنستان نیز در نظر می‏گیرند؟ آیا پذیرفته است که کشور دیگری یکی از اصول حقوق بین المللی را به رأی خود تفسیر کرده و به ارمنستان حمله نظامی نماید؟ آنوقت ارمنیان به چه چیزی استناد خواهند کرد؟

از نظر حقوقی آذربایجان در موضع محکمتری قرار دارد. تمامیت ارضی آذربایجان را تمام اسناد بین‏المللی تأیید کرده‏اند و پس از مذاکرات اخیر جورج واکر بوش و ولادیمیر پوتین، بیانیة مشترکی توسط این دو در خصوص مناقشات قومی صادر شد که موضع آذربایجان را مورد تأیید قرار داده و سبب تقویت آن شده است. در حال حاضر با وجود اصرار مقامات ارمنی، مراحل حقوقی در مسئلة قره‏باغ کاملاً به بن بست رسیده است. نمایندة پیشین روسیه در سازمان امنیت و همکاری اروپا در کنفرانس «صلح، ثبات و ایجاد فضای اعتماد در قفقاز جنوبی» که در 25 آوریل 2002 در ایروان برگزار شد، گفت:« خداوند، شما را از جستجوی راه‏حل‏های حقوقی نگهدارد.» ولادیمیر کازیمیروف نیز اظهار داشته است که راه‏حل این مناقشه فقط می‏تواند سیاسی باشد و اگر این سخن به مذاق برخی خوشایند نیست، اهمیتی ندارد. از نظر سیاسی دربارة این راه‏حلها گفتگو شده است:

 1- استقلال قره‏باغ کوهستانی از آذربایجان. جدا کردن قره‏باغ از آذربایجان با وجود جایگاه این سرزمین در تاریخ، فرهنگ و هستی آذربایجان غیرممکن است چراکه در نظر آذربایجانیها اندیشیدن به آذربایجان بدون قره‏باغ مانند اندیشیدن به مصر بدون نیل است. بی تردید مقامات آذربایجان براین نکته واقف هستند که هرگونه سازش آنان دربارة تمامیت ارضی آذربایجان، مشروعیتشان را از بین خواهد برد گواینکه این توافق اساساً پذیرفتنی نیست. هیچ کشوری در جهان به جز ارمنستان از این گزینه حمایت نمی‏کند. طرفداران این گزینه در ارمنستان که نیروهای مرکزی راستگرا و چپگرا به طور اکثریت در این گروه قرار دارند عبارتند از : حزب جمهوریخواه ارمنستان که در حال حاضر حاکمیت را در دست دارند، حزب داشناکسوتیون (افراطی‏ترین حزب ملی‏گرای ارمنی)، حزب خلق ارمنستان، حزب دموکراتیک ملی، اتحاد حقوق قانونی و اوریانتاس یئرکیر و ... که اکثریت نمایندگان پارلمان ارمنستان عضو این احزاب هستند. در ارمنستان این گروه 75 تا 80 درصد طرفدار دارند.

2- الحاق قره‏باغ کوهستانی به ارمنستان یا الحاق قره‏باغ و ارمنستان به اتحاد روسیه – بیلوروس.

این طرح اقبال کمی را در پی دارد. دولت ارمنستان نیز با وجود مخالفت احزاب ملی‏گرایی چون گروههای سیاسی EKP ، ANIRBA و اکثریت احزاب و گروههای عضو ائتلاف نیروهای سوسیالیست ارمنستان که از طرفداران این راه‏حل هستند، از طرح این راه‏حل خودداری می‏نماید. احزاب طرفدار این گزینه 14 تا 19 درصد قدرت دارند.

3- باقی ماندن قره‏باغ کوهستانی در ترکیب جمهوری آذربایجان با خودفرمانی گسترده.

دولت آذربایجان و همچنین کنفرانس امنیت و همکاری اروپا با این گزینه موافقند چراکه هم ارمنیان را در تعیین سرنوشت خود سهیم می‏سازد و هم تغییر مرزهای بین‏المللی را منتفی می‏کند. اروپا نیز براین راه‏حل تأکید می‏ورزد. سران سازمان امنیت و همکاری اروپا در اجلاس لیسبون پرتغال در 1996 نظر خود را در این مورد اعلام کردند. در داخل ارمنستان نیز گروههای مانند EGH و حزب راه جدید که در سال 1993 خواستار حضور قره‏باغ در ترکیب آذربایجان بود، از این گزینه حمایت می‏کنند. این گروهها در ارمنستان حدود یک درصد قدرت دارند.

4- ساختار سیاسی پایین‏تر از دولت و بالاتر از خودفرمانی. (طرح ویللی).

در سال 1991 یکی از فرماندهان ارتش آمریکا به نام ویلیام هاسکل این طرح را ارائه کرده و طبق آن قره‏باغ در داخل ترکیب سیاسی آذربایجان و با نظارت مخصوص آمریکا «منطقة ویژه» در نظرگرفته می‏شود. آرامش و امنیت منطقه را نیز کنسولگری و ارتش آمریکا تأمین خواهد کرد. دیوید لایتین و گریگور سونی کارشناسان آمریکایی در این زمینه پیشنهاد می‏کنند:

الف) براساس اصل حفظ تمامیت ارضی کشورها و لزوم عدم تغییر مرزها از طریق زور و اقدام نظامی، قره‏باغ کوهستانی در ترکیب سیاسی کشور آذربایجان باقی بماند و آذربایجان حق حاکمیت خود را در پرچمش که بر فراز بام ساختمان حکومت محلی قره‏باغ به اهتزاز درخواهد آمد، پیدا می‏کند و قره‏باغ کوهستانی حق تعیین سرنوشت خود را در نماینده‏ای که خود به هیئت حاکمة آذربایجان می‏فرستد، به دست می‏آورد. در ضمن نماینده آذربایجان در سازمان ملل متحد، نماینده قره‏باغ کوهستانی نیز خواهد بود.

ب) شهروندان قره‏باغ کوهستانی، نمایندگاه مستقیم خود را به مجلس ملی آذربایجان می‏فرستند و این نمایندگان قادر خواهند بود، با توجه به اختیاراتی که در دست دارند، جلوی قوانین تحمیلی به مردم قره‏باغ کوهستانی را بگیرند.

ج) قره‏باغ صاحب پارلمان در محدودة قوانین آذربایجان می‏شود که با رأی مستقیم مردم انتخاب و قدرت وتو در مورد قوانین دولت مرکزی آذربایجان را (در موارد مربوط به قره‏باغ) دارد. همچنین حکومت محلی قره‏باغ در زمینه امنیت (داخلی)، آموزش، فرهنگ و سرمایه‏گذاریهای زیرساختی حقوق حاکمیتی خواهد داشت.

د) بدون توافق دو طرف، جمهوری آذربایجان و حکومت محلی قره‏باغ نمی‏توانند در خاک یکدیگر نیروهای نظامی و پلیس مستقر نمایند.

و) ارامنه و آذربایجانی‏های بومی منطقه قره‏باغ کوهستانی تابعیت دوگانه (جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار قره‏باغ) یا تابعیت کامل یکی از ایندو را خواهند داشت و دارای حق اقامت دائمی در منطقه قره‏باغ کوهستانی خواهند بود.

5- راه‏حل مبادلة اراضی. این گزینه برای اولین بار توسط پاول گوبل مشاور اسبق وزارت خارجه آمريكا در امور مليتهاي شوروي و يكي از كارگزاران ارشد بنياد كارنگي در مقاله‌ای با عنوان «چگونه می‌توان از عهدة بحران قره‌باغ برآمد؟» پیشنهاد شد. او معتقد است که وضعیت سابق مورد حمایت شوروی بود اما در شرایط حاضر که این نظام وجود ندارد، جهت گیری و رویة نوینی باید در پیش گرفته شود. طبق نظر او، مسئلة قره‌باغ کوهستانی برپایة سه اصل باید حل شود؛ یا تمام ارامنه ساکن در قره‌باغ کوهستانی وادار به مهاجرت اجباری یا قتل عام شوند، یا تعداد زیادی نیروی خارجی در آنجا مستقر شوند و در نهایت اینکه جمهوری خودفرمان قره‏باغ تشکیل و کنترل آن به ارمنستان واگذار شود. گوبل خود با رد این سه راه‌حل چنین پیشنهاد می‌دهد:

الف) بخشی از منطقه قره‌باغ کوهستانی به همراه سرچشمة رودخانه‌هایی که به طرف آذربایجان سرازیر هستند، به ارمنستان داده شود و در مقابل مناطقی مانند فضولی، آغ‏دام، جبرائیل، کلبجر، قبادلی و زنگلان که جمعیت آن آذربایجانی هستند، به آذربایجان بازپس داده شود.

ب) بخشی از خاک ارمنستان (منطقة مگری)که بین آذربایجان و نخجوان قرار گرفته، به آذربایجان داده شود.

این طرح مورد قبول ارمنستان و قره‏باغ واقع نشد. ارمنستان این طرح را به منزلة قطع ارتباط ارمنستان با ایران عنوان نموده و آن را واگذاری بخشی از خاک ارمنستان به آذربایجان قلمداد می‏کند. آذربایجان نیز این طرح را قبول حاکمیت قره‏باغ تلقی نموده و آن را برآورده کردن خواست ارمنیان می‏داند. از طرفی آذربایجان منابع عمدة طبیعی منطقه را از دست می‏دهد. به واسطة گذشت زمان و مخالفتهای عمده در اجرای این طرح از سوی ارمنستان و ایران، گوبل در سال 1996 طی سفری به قفقاز اعتراف نمود که طرح وی دارای اشتباهاتی از جمله در نظر نگرفتن منابع آبی آذربایجانی‏ها و ارتباط زمینی ارمنستان با ایران است. از این رو گوبل در سال 1996 با اصلاح برخی موارد، در طرح پیشنهادی خود تحت عنوان «تعویض بخش کوچکی از شمال غربی نخجوان (سدرک) با منطقة مگری ارمنستان» توصیه کرد: یک دالان با حاشیه‏ای 15 کیلومتری که یک طرف آن از فضولی شروع می‏شود و از آنجا به زنگلان و سپس به مگری و از آنجا به آگاراک و نهایتاً به اردوباد در نخجوان می‏رسد که ناظران نظامی در این دالان مستقر خواهند شد.

 به واسطة این دالان، یک اتصال زمینی ممتد بین آذربایجان و نخجوان برقرار می‏گردد. ارتباط بین ارمنستان با ایران نیز از منطقة سدرک برقرار می‏شود ولی اتصال زمینی ترکیه با نخجوان و آذربایجان به کلی قطع می‏گردد. او توصیه می‏کرد که بعدها بخشی از قره‏باغ کوهستانی به ارمنستان و بخشی از ارمنستان (مگری) به صورت قطعی و دائمی به آذربایجان واگذار شود. در نتیجه به آذربایجان امکان می‏دهد تا با برونبوم نخجوان ارتباط مستقیم داشته باشد.

6- راه‏حل جدایی مناطق تحت سکونت ارمنیان و آذربایجانی‏ها.

 این طرح در سال 1988 توسط گروهی به رهبری آندره ساخاروف فیزیکدان برجستة شوروی پیشنهاد شد ولی در آن زمان اصلاً مورد مذاکره قرار نگرفت.

7- راه‏حل دولت مشترک‏المنافع. این طرح در 1994 توسط جان مارسکا نمایندة ویژة آمریکا پیشنهاد شد. در این طرح آمده است: قره‏باغ کوهستانی، تحت نام جمهوری قره‏باغ کوهستانی نامیده‏ می‏شود و در داخل ترکیب سیاسی و حاکمیت جمهوری آذربایجان دارای حق ادارة کامل است و به صورت یک دولت مشترک المنافع با آذربایجان می‏باشد. در این طرح پیشنهاد می‏شد که در خان‏کندی و باکو، دو طرف دارای نمایندگیهای سیاسی باشند و در پایتخت کشورهای دارای اهمیت در این مناقشه، از جمله ایروان و مسکو، جمهوری قره‏باغ کوهستانی دارای نمایندگی باشد و این کشورها نیز متقابلاً در مرکز قره‏باغ کوهستانی نمایندگی دایر کنند. بر اساس این طرح، قوای نظامی جمهوری قره‏باغ کوهستانی به تدریج باید کاهش یابد و این جمهوری دارای نیروهای امنیتی داخلی خواهد بود ولی نیروهای نظامی با ماهیت و توان تهاجم نظامی نباید وجود داشته باشند. آذربایجان نیز در داخل این منطقه و نیز در اطراف آن فقط می‏تواند نیروهای امنیتی مستقر کند و حق استقرار نیروهای نظامی با ماهیت و توان تهاجم نظامی را نخواهد داشت. بازگشت آوارگان به کاشانة اصلی خود، تشکیل مناطق آزاد تجاری در قره‏باغ و نخجوان نیز پیشنهاد می‏شد. مارسکا توصیه می‏کرد که سازمان امنیت و همکاری اروپا و شورای امنیت سازمان ملل متحد از ضامنین اجرای شروط این سند باشند.

این راه‏حل از طرف ارمنستان و قره‏باغ رد شده است. آذربایجان ملاحظاتی در این باره دارد.

8- راه‏حل قبرس. این راه‏حل بدین معناست که وضعیت فعلی به همین حالت باقی بماند و تغییری در جغرافیای و مرزهای کشورها به صورت رسمی داده نشود. این راه‏حل نیز از طرف آذربایجان رد شده ولی ارمنیان آن را مورد توجه قرار داده‏اند.

 9- راه‏حل چچن. بدین معنا که حل مسئله 5 سال به تعویق افتد تا شاید با ظهور نخبگان جدید در هر دو طرف و تحولات احتمالی راهی برای حل قطعی پیدا شود. آذربایجان ولی این راه را نمی‏پذیرد. رابرت کوچاریان در 27 فوریه 1997 در خان‏کندی اعلام کرد که این راه‏حل کاملاً مورد قبول ارمنیان است.

10- راه‏حل دولت عمومی. این پیشنهاد که توسط گروه مینسک ارائه شد، راه‏حلی بدون پیش شرط بود. در این چارچوب لزوماً باید دو اصل حفظ تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان و اعطای حق تعیین سرنوشت به قره‏باغ کوهستانی مراعات می‏شد. این راه‏حل خودفرمانی گسترده و عضویت در فدراسیون با آذربایجان و کنفدراسیون با ارمنستان را شامل می‏شد. روسیه تا 1995 مدافع این طرح بود ولی به خاطر مواضع گرجستان و آذربایجان از آن دست برداشت. آمریکا نیز زمانی به این طرح روی خوش نشان داد. آذربایجان به شدت با آن مخالف است.

11- راه‏حل کنفدراسیون ماورای قفقاز. این راه‏حل توسط ادوارد شواردنادزه در اوایل دهة 1990 ارائه شد که در آن ایجاد «بنلوکس قفقاز»(مانند بنلوکس اروپا متشکل از بلژیک، هلند و لوکزامبورگ) یا کنفدراسیون ماورای قفقاز قابل طرح بود. نشانه‏هایی از عملی بودن چنین راه‏حلی وجود ندارد.

12- اصول پاریس. گویا صورتی دیگر از طرح مبادلة اراضی بوده است.

13- اصول آندورا. مهمترین جنبة این پیشنهاد خلع سلاح نیروهای نظامی قره‏باغ کوهستانی و غیرنظامی کردن منطقه است. که با مخالفت زیادی به ویژه از طرف ارمنیان روبرو شده است.

برای حل مناقشة قره‏باغ نیز روشهایی مانند روش نظامی، روش حل مناقشه به صورت جامع، روش حل مرحله به مرحله، روش رفتارهای مبتنی بر همگرایی و روش فشار از خارج (طرح دیتون) پیش روست.

روش نظامی همواره مورد توجه بوده است. اکثر مردم آذربایجان امکان شروع مجدد جنگ را انکار نمی‏کنند. شخصیتهای آذربایجانی از جمله سلیمانوف سرکنسول آذربایجان در ایران و نمایندگان مجلس آذربایجان همچون مبارز قربانلی، علی محمد نوریف و صابر رستم خانلی بر این راه حل تأکید دارند. براساس نتایج نظرسنجی صورت گرفته در سال 2002 که با حمایت شورای اروپا و اتحادیه اروپا صورت گرفت، در آذربایجان 32 درصد و در ارمنستان 6/16 درصد از پرسش شوندگان شروع مجدد جنگ را در قره‏باغ ممکن دانسته‏اند. آرکادی غوکاسیان رئیس جمهور خودخواندة قره‏باغ در 28 مارس 2001 به لوس آنجلس تایمز گفت: «اگر آذربایجان طرفدار جنگ باشد، جواب آن را خواهد گرفت.»

روش حل مناقشه به صورت جامع نیز تابحال نتیجة عملی دربرنداشته است. اگرچه کوچاریان ادعا می‏کند که هنوز طرفدار این شیوه است. روش حل مرحله به مرحله مورد حمایت پتروسیان رئیس جمهور سابق ارمنستان و ولادیمیر کازیمیروف بود. در روش رفتارهای مبتنی بر همگرایی، ایجاد سیستم یکپارچه تأمین امنیت در قفقاز، بدون شک ثمرة سند منتشر شده توسط امرسون است که براساس آن در سالهای 1998 تا 2002 مذاکرات و مباحثی در سطوح عالی صورت گرفت.

مذاکرات 2+3+3 (آذربایجان، گرجستان و ارمنستان + روسیه، ایران و ترکیه + آمریکا و شورای اروپا) از سوی آمریکا، ترکیه و شورای اروپا مورد استقبال قرار گرفت اما کشورهای روسیه و ایران با این ترکیب مخالفت کردند و خواستار کنار گذاشتن آمریکا، شورای اروپا و ترکیه شدند. آنان فرمول 3+2 (آذربایجان، ارمنستان و گرجستان + روسیه و ایران) را پیشنهاد کردند. در روش فشار از خارج نیز بیشتر به مواردی چون افغانستان و عراق اشاره شده است که قدرتهای جهانی در منطقه حاضر شده‏اند. با اینحال به نظر نمی‏رسد که این راه حل با اقبال فراوانی روبرو شود.

این کشور در میان 132 کشور فقیر جهان مقام اول را دارد. 1/68 درصد اهالی زیر خط فقر زندگی می‏کنند. از حیث فقر این کشور از بسیاری از کشورهای آفریقایی عقبتر است. بلندیهای قره‏باغ بردشتهای شرقی تسلط دارد. نیروهای ارمنی با استقرار در این کوهها، راههای ارتباطی آذربایجان در این دشتها به ویژه راههای شمالی- جنوبی آغ‏دام به گنجه را در تیررس توپخانه دارند. بازپس‏گیری این مناطق از ارمنیان در صورت تهاجم نظامی آذربایجان از سوی شرق با تلفات 10 به 1 به نفع ارمنستان منجر خواهد شد. مرز مشترک 11 کیلومتری آذربایجان با ترکیه در تیررس توپخانة ارمنستان قرار دارد. مرزهای آذربایجان نیز با ایران از 767 کیلومتر به 700 کیلومتر کاهش یافته است.پس از فروپاشی شوروی، روسیه تمامی پایگاههای نظامی خود را به غیر از پایگاه هوایی باکو حفظ کرده است. روسیه به دقت مراقب تحرکات آذربایجان و روابط این کشور با ترکیه و ناتو است. تعارض منافع میان کشورهای ایران، ترکیه و روسیه موجب طولانی و فرسایشی شدن مسئلة قره‏باغ شده است. مقامات آذربایجانی می‏کوشند گناه اشتباهات خود در بحران قره‏باغ را به گردن دیگران بیندازند و خود را تبرئه نمایند.

قره‏باغ به نسبت ارمنستان از نظر اقتصادی وضعیت بهتری دارد. قره‏باغ کمک خارجی بیشتری جلب کرده است. این کمکها از جانب کشورهای غربی و ارمنیان خارج از ارمنستان بوده است. با سرمایه‏های خارجی که حدود 3 میلیارددلار تخمین زده می‏شود، سوئیسی‏ها، آلمانی‏ها و انگلیسی‏ها کارخانجاتی را در قره‏باغ احداث شده است. روابط ایران و آذربایجان نیز سرد و پرتنش بوده است. در 18 مرداد 1374 حیدر علیف در آلماآتا به علی اکبر ولایتی گفت: «مواضع اصولی و مدبرانة ایران در منطقه و صحنه‏های بین‏المللی از جمله در بحران قره‏باغ همواره مورد قدردانی آذربایجان بوده و ما خود را مرهون کمکهای انساندوستانة ایران برای آوارگان بحران می‏دانیم.» البته چندی پس از این اظهارات، حیدرعلیف توانست بر اوضاع باکو مسلط شده و مسائل خود را با مسکو حل نماید.

مقامات باکو که از جلب توجه کشورهای بزرگ به معادلة نفت در برابر قره‏باغ ناتوان شده بودند، به اقداماتی چون نزدیک شدن به ناتو، گسترش همکاری با اسرائیل و تلاش برای ایجاد لابی آذری در کشورهای دیگر دست زدند تا شاید راهی مناسب برای مسئلة قره‏باغ از طریق غیرنظامی بیابند.

در مرحلة اول آذربایجان از سال 1994 به عضویت پیمان مشارکت برای صلح ناتو پذیرفته شد. از سال 1999 جمهوری آذربایجان در چارچوب شورای همکاری یورو آتلانتیک نیز با ناتو همکاری دارد. با خروج آذربایجان از پیمان امنیت دسته جمعی جامعة کشورهای مشترک المنافع، ناتوگرایی این کشور شدت یافت. در نوامبر 2001 بزرگترین تمرین نظامی ناتو در چارچوب برنامة مشارکت برای صلح، در آذربایجان برگزار شد. این امیدواری دیری نپایید چرا که در 16 مه 2003 جورج رابرتسون دبیرکل ناتو، در دیدار با نمایندگان مجلس ملی آذربایجان در باکو تصریح کرد که ناتو نمی‏تواند نقش مهمی در حل مناقشة قره‏باغ ایفا کند. وی یادآور شد که تأمین امنیت پایدار در منطقة قفقاز بدون قدرتهای منطقه‏ای به ویژه روسیه امکان‏پذیر نیست.

مقامات آذربایجان که از وجود لابی قدرتمند ارمنی در کشورهایی مانند کانادا، لبنان، فرانسه و آمریکا و نقش موثر آنان در مسئلة قره‏باغ آگاه بودند، نخستین کنگرة آذریهای جهان را در اواخر سال 2001 در باکو برگزار کردند. در این کنگره بر تأسیس لابی آذریها بویژه در ایران، ترکیه، روسیه، آمریکا و گرجستان تأکید شد. در بودجة سال 2001 آذربایجان مبلغ 400 هزار دلار برای پشتیبانی از مراکز آذربایجانی‏ها در جهان پیش بینی و روز 31 دسامبر را به عنوان روز وحدت آذری‏های جهان تعطیل رسمی اعلام کردند.

اقدام دیگر مقامات آذربایجان گسترش روابط با اسرائیل بود. در دو ماه اول سال 2001 ماسالخ معاون وزیر خارجة اسرائیل دوبار از آذربایجان دیدار کرد. در 15 ژانویة 2001 او با حیدرعلیف گفتگو کرد. علیف به ماسالخ اطلاع داد که اسرائیل دوست آذربایجان است و فلسطین خاک وطن اسرائیلیهاست. دیری نپایید که همایش بین‏المللی یهودیان قفقاز در باکو برگزار شد.

هیچ نظری موجود نیست: