۲/۱۵/۱۳۹۰

رابطه سازمان تروریستی القاعده با بیت آیت الله خامنه ای

به تعبیربعضی از تحلیل گران امروزی قصداین کردم تا تلنگری به پیوند دیرینه سازمان ترورستی القاعده با بخشی از حاکمیت نظام جمهوری اسلامی , یعنی سمت راست نظام ازآن جمله بیت رهبری ,فرقه مصباحیه وحزب موتلفه اسلامی در یک کلام به حاکمیت محافظه کار رژیم بزنم. سالیان سال پیش از این سازمان ترورستی سیا ساخته القاعده ,از برای نجات به اصطلاح ملت افغانستان درزمان شوروی سابق وارد کشور افغانستان شد.درحین اجرای دستورات سازمان سیای آمریکا وجنگ با نیروهای به اصطلاح کفر,دراین سالها ازدل آن فرزند خوفناکترازخودش یعنی طالبان بیرون آمد که ویرانگری وجنایات آن امروز بر کسی پوشیده نیست .اگرانقلاب ایران را دیده وآنرا به خاطر داشته باشید پس از وقوع جنگ در افغانستان جمعیت عظیمی از افغان هابنام مجاهدین افغان سرازیرایران شدند که رفته رفته به جمیعتی حدواً دومیلون رسیدند.که مرتجع ترین بخش جمعیت افغانی محسوب می شدند.

من خود به خاطر می آورم روزهای را که سازمانهای اسلامی ازآن جمله وبه ویژه انجمن حجتیه آن زمان (فرقه مصباحیه ) وانجمن موتلفه اسلامی بازار (حزب موتلفه اسلامی ) ازاین به اصطلاح مجاهدین افغانی در متینگ ها وتظاهرات برعلیه مردم وسازمانهای سیاسی آنها استفاده می کردند. که بعدها پس از حوادث سالهای 60و61 یورش برندگان به نیروهای مردمی درزندانها ازاین همین مجاهدین افغانی به عنوان زندانبان وحتی در مواقعی در نقش شکنجه گر استفاده می کردند!نا گفته نه ماند که این دوسازمان شیعه افراطی (فرقه مصباحیه وحزب موتلقه اسلامی ) همیشه درارتباط تنگاتنگ با بیت رهبری بوده اند. حتا دربرخی محافل خصوصی شنیده شده که می گفتند سرپرستی شعبعه ارتباطی القاعده در بیت رهبری با شخص آقا مجتبی یکی از فرزندان آیت الله خامنه ای است ..

که بعدها بخش عظیمی از آنها جزو طالبان درآمده, بخشی به عنوان جنگجوبه افغانستان عازم شدند وبخشی تحت نظارت فرقه مصباحیه وموتلفه اسلامی ,مسئول گرداندگی بخش تبلیغاتی ولجستکی طالبان درایران شدند که تا به امروز هم ادامه دارد .وپناه گرفتن بخشی از سازمان ترورستی القاعده تا به امروز در ایران نیز , ریشه درهمین موضوع دارد.

آنچه که مسلم این ارتباط فاجعه بار به دوراز دامن اصلاح طلبان است . چرا که پس از آغاز دوران اصلاحات به رهبری خاتمی هرچند که صاحب تمام عیار قدرت سیاسی نبودند ,ولی تا توانستند ندای صلح طلبی وتنش زدایی در جهان سر دادند. نمونه بارز آن طرح گفتگوی تمدن های خاتمی است . اما چون اختیارات غالب دردست رهبری نظام بود وایدیوولوژی ایشان وهم اندیشان نیز همان ایدولوژی خشونت بار طالبانی والقاعدیی , ولی از نوع شیعه آن است در نتیجه این امر پل ارتباطی بیت رهبری با القاعده شد , لذا لازم به ذکراست ,این موضوع هیچگونه ارتباطی با بخش اصلاح طلب نظام نمی توانسته داشت باشد.

دراین این رابطه روزنامه معتبرالشرق الوسط تحلیلی دارد که در زیر می خوانید,

بعد ازحمله آمریکا و متحدانش در سال 2001به افغانستان ،نیرو های القاعده ازجانب قندهار وارد خاک ایران شددند. اما به روایتی، فرار گروهی از القاعده به ایران به دالایلی چندان منطقی به نظر نمی آمد. ،ازآن جمله اینکه ، سازمان القاعده ، یک سازمان سنی مذهب ودرعین حال بسیار افراطی که همیشه در حال دشمنی با شیعیان بوده و از طرف دیگر ، نظام حاکم بر ایران ، یعنی نظام ولایت فقیه هم، نظامیست شیعه مذهب و کاملا افراطی ! دو نقطه ای که از لحاظ ایدئولوژیک ، کاملا در مقابل یکدیگر بوده و هستند.

اما ، بعد از گذشت دو سال ، یعنی در سال 2003 انفجاری تروریستی ، شهر ریاض را مورد هدف قرار داد ، انفجاری که بعد از آن ، رسوائی بزرگی طی کنترل های امنیتی مکالمات تلفنی انجام شده ،قبل و بعد از انفجار به بار آمد.

در آن سوی تلفن شخصی نبود جز ، سیف العدل ! یکی از رهبران سازمان القاعده ، که بر طبق شایعات دو سال قبل جزء اشخاصی بود که به ایران گریخته بود ، اما این بار شایعه ای در کار نبود ، زیرا رهگیری و رصد مکالمات تلفنی مذکور نشان میداد که یک سر ارتباط به داخل ایران بازمیگردد.

بر طبق اطلاعات موجود از آن زمان تا کنون ، حکومت ایران یک بار وجود برخی از اعضای القاعده را در خاک خود انکار و نفی نکرده است ، به علاوه اینکه بارها تأکید کرده است که گروهی از اعضای این سازمان بازداشت و در اختیار حکومت جمهوری اسلامی هستند.

نظام جمهوری اسلامی ایران مدعی بود که اطلاعی از نحوه این عملیات و تماسهای قبل از آن نداشته است .در سالهای بعد از آن ، پرده های بیشتری ، به رقم استمرار تکفیر کردن شیعیان و اقدامات تروریستی علیه آنان از سوی القاعده ، به خصوص در عراق ، از ارتباط آنان و نظام حاکم بر ایران ، از این راز برداشته شد.

در این میان ، دلایل بسیار و شواهد فراوانی وجود داشت که نشان از همکاری راهبردی بین سازمان افراطی القاعده و نظام جمهوری اسلامی در ایران داشت.

دلایلی که مهمترین آن ، وجود دشمن های مشترک غربی و عربی در دکترین سیاسی و ایدئولوژی این نظام و آن سازمان است.

راز سازمان القاعده ، توسط رویه و عملکرد خودش کاملا بر ملا شده است ، چرا که قبل از اجرای هر عملیاتی وجود سیستمهای اطلاعاتی قوی برایش حیاتیست ، اطلاعاتی از منطقه و دیگر کشورها که مسلما جمع آوری آنها در توان یک سازمان نیست ،اطلاعات مناطقی که دقیقا نقطه قوت سیستم اطلاعاتی حکومتی در ایران است . عراق ، افغانستان و خاورمیانه سازمان افراطی و تروریستی القاعده ، حقیقتی است موجود ، که عملیات تروریستی آن فقط مختص به غرب و منافع آن نبوده ، بلکه عمده عملیات آن در مرحله نخست جهان اسلام را شامل شده است . از شرق اندونزی تا غرب مراکش.

چیدن دانسته ها و اطلاعات درکنار یکدیگر ، ما را مجبور خواهد ساخت تاریخ القاعده را دوباره مرور و بازخوانی کنیم ، باید برای این کار به تاریخ قبل از 11 سپتامبر بازگشت. در ابتدا ، عملکرد القاعده شباهت بسیار نزدیکی از لحاظ سیستماتیک به سازمانهای چپی داشت که کاملا در راستای منافع قدرتهای منطقه عمل میکردند .سازمانهای چریکی که ابتدا و انتهای آنان مشخص و معلوم بود.

مسلما بازخوانی و بررسی یک فصل خاص از کتاب تاریخ سازمان القاعده از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است ، فصلی که در آن سعد ، پسر اسامه بن لادن و تعدادی از ستیزه جویان القاعده ، سیف العدل را که به همراه همسر و سیزده تن از خانواده اش عازم ایران بود ، همراهی میکردند.

در بازخوانی این فصل مهم از تاریخ القاعده ، اگر نپذیریم که تشکیلات این سازمان به طور کامل ، ریشه ای از ساختار نظامی دارد. این مسئله اسرار بسیاری را همچون ، برنامه ریزیهای سازمان یافته در کل منطقه و کشورهای آن ، دسترسی خاص به ابزار و روشهای سخت افزاری و نرم افزاری ،برای اجرای عملیاتهای گسترده تروریستی ، بر ملا میسازد.

تنها مشکل موجود برای عده ای کثیر ،پذیرش این مسئله است که چگونه یک گروه افراطی سنی در همکاری تنگا تنگی با نظامی افراطی و شیعه است. پاسخ این است :رسیدن به اهداف مشترک در مقابل دشمنانی مشترک برای کسانی که احتمال همکاری بین این دو سیستم افراطی مذهبی ، که از لحاظ ایدئولوژی در نقطه مقابل یکدیگرند را ضعیف یا غیر ممکن میدانند ، این توضیح کافیست که پنچ سال است ، جوانان و نوجوانانی که در استخدام القاعده هستند و در یک جا آموزش میبینند ، مسلح میشوند و از خاک آن به خاک عراق میرسند ، بدون خطر و به سادگی آماده عملیات میشوند ، آنجا خاک ایران است ، کشوری که زیر سلطه حکومتی افراطی و مذهبی است.

آیا این انجام این عملیات در عراق ، افغانستان و کشورهای دیگر منطقه ، همسو و هم جهت با منافع نظام حاکم بر ایران نیست؟ نظامی که یدی طولانی در رهبری و مدیریت نیروهای شبه نظامی افراطی همچون حماس سنی مذهب در فلسطین ، حزب الله شیعه در لبنان ، شبه نظامیان شیعه و سنی در عراق و شیعیان شورشی حوتی در یمن دارد.

هیچ نظری موجود نیست: